💎 ایران، میدان میانی قطب مثبت و‌ منفی

💎 ایران، میدان میانی قطب مثبت و‌ منفی

🔶 به تعبیر جوادطباطبایی، ایرانیان همواره «خاطره‌ای مبهم» از گذشته باستانی خود داشته‌اند و به آن افتخار کرده‌اند، اما حافظه تاریخی مسئله دیگری است. حافظه تاریخی مکان تکوین «آگاهی ملی» است.

🔶 در واقع می‌توان برای توضیح این مسئله پیچیده دریافت که این خاطره «فقط گونه‌ای از وحدت سلبی» است که نیروی آگاهی را در درون خود نهفته نگه می‌دارد. اما این اصل «فردیت»، فردیت سلبی، نمی‌تواند مکان اتصال و مجرای گذار از «درون»ی انتزاعی، به «بیرون» باشد.

🔶 امر برونی، نیز به نوبه خود در «ارتباط» یک آگاهی با آگاهی دیگر، معنا پیدا می‌کند و از این روی نمی‌تواند وجوه دیگر مواد تاریخ را در حرکت رو به پیش خود نادیده بگیرد. ایران، کثرت‌ها را در درون خود حفظ می‌کند و در میان دو «قطب مثبت و منفی» همواره، در میان دو قطب قرار می‌گیرد، یعنی نسبت به قطب‌ها «بی‌تفاوت» است. این بدان معنا است که «جذب» همان «دفع» است و عکس این قاعده نیز مصداق قاعده عکس در منطق است.

🔶 جذب همانا دفع است، از این جهت که انتهای قطب میانی آن، بدون اتصال به قطب منفی ممکن نیست و‌ نیز عکس چنین قاعده‌ای همواره صادق است. چراکه اصل در عکس، صدق است.

🔶 «ایران همواره این کثرات را به درون خود جذب می‌کند و اما در عین حال دفع می‌کند»_یعنی کثرت‌ها را در درون خود حفظ می‌کند تا آن را به مرتبه «کل» ارتقاء دهد. اما این هرگز نمی‌تواند با برهم زدن وضع و ائتلافی علیه «زمان حال» تناسبی داشته باشد، چرا که این کثرت‌ها در ذات خود، به معنای تساوی با نیرویی که بر آن حاکم است، نیست. که حتی نسبت به آن هم «بی‌تفاوت» است، یعنی هیچگاه، هم‌چون نیرویی که بر آن مسلط بوده است، نبوده است، زیرا ایران، «همواره ایران است».

✍ بهروز زواریان

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken