📍چرا هگل مبهم است؟. به عنوان مثال او در بندی از خدایگانی و بندگی می‌نویسد:

📍چرا هِگِل مبهم است؟
📍 گفتار فلسفی/ به اشتراک بگذارید.

💠 در درجه نخست، به نظر می‌رسد که ابهام فلسفه هگل ناشی از زبانی است که او برای فلسفه خود انتخاب می‌کند. به عنوان مثال او در بندی از خدایگانی و بندگی می‌نویسد:

💠 Diese Bewährung aber durch den tod #hebt eben so die Wahrheit, welche daraus hervorgehen sollte, als damit auch die Gewißheit seiner selbst überhaupt #auf.

💠 به نظر می‌رسد که در این بند مخاطب هگل در می‌ماند که متن را چگونه باید قرائت کند؟ توجه کنیم که فعل heben در آلمانی از یک سوی به معنای ارتقاء دادن به کار می‌رود و از سویی فعل aufheben از دسته افعال جدا شدنی آلمانی است که در اصطلاح خاص هگل به معنی #حل‌و‌رفع کردن است. به این‌ترتیب، گوینده یا نویسنده در میدان واژگان، قادر است که‌ با توجه به زمینه سخن و در عین حال با توجه به ضمایر فاعلی، فعل را از پیشوند آن جدا کند و پیشوند به انتهای جمله منتقل شود بدون این‌که در معنای فعل خللی به وجود ‌آید. به عنوان نمونه می‌توان گفت:

☢ ich #hebe etwas #auf.

🔶 چنان‌که مشاهده می‌شود، متن هگل هم به hebt به معنی "ارتقاء دادن" میدان ‌می‌دهد ‌و هم به hebt...auf به معنی حلّ و رفع کردن. اما با توجه به قرینه‌هایی که در همین بند وجود دارد می‌توانیم اثبات کنیم که هگل اصطلاح حل و‌ رفع کردن را برتری‌ داده است؛ اما در هر صورت‌ این ‌بخش از بند که ذکرش گذشت، ابهام ‌خود را دارد.

🔷 با استناد به تحلیل علیرضا سیداحمدیان(خدایگانی و بندگی:۲۵۷/ تقریر و تحلیل ساده‌تر از #بهروز زواریان).

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken