📥دخالت فیلسوفان در سیاست

📥دخالت فیلسوفان در سیاست

💠افلاطون در نامه هفتم، می‌گوید: هرچه بیشتر روش «مردان سیاسی» و چگونگی قوانین و رسوم روز را در نظر آوردم و هرچه بیشتر پیر شدم، طرز تشخیص حکومت صالحه را دشوارتر یافتم. قانون و اخلاق با سرعتی سرسام آور رو به فساد می رفت و من که همواره آرزومند ورود در سیاست بودم از دیدن این وضع آشفته متحیر ماندم. هرچند لحظه‌ای از اندیشه بهبود اوضاع سیاسی و اصلاح قوانین اساسی غافل نشدم، ولی صلاح را در آن دیدم که به کاری دست نزنم، بلکه در انتظار فرصت مناسب بنشینم.

💠در نهایت، به این نتیجه رسیدم که «همه انواع حکومت های موجود، ناصالح هستند و قوانین آنها به راحتی اصلاح پذیر نیست. پس به حکم اجبار معتقد شدم که تنها امید استقرار عدل در هیئت اجتماع و نفس انسانی در «ترویج فلسفه حقیقی» است و نوع بشر هرگز از رنج آسوده نخواهد شد، مگر آن که فیلسوفان حقیقی زمام دار امور سیاسی شوند یا مردان سیاسی به مدد معجزه فیلسوف شوند.

💠آیا افلاطون هرگز از خود پرسش نمود که اگر فیلسوف وارد عرصه سیاست شود، سیاست را نابود خواهد کرد؟ و آیا فیلسوف، ندیده بود که همین سیاست با استاد او چه کرد؟ فیلسوف، اگر راستین است، و چنان که افلاطون در محاوره فایدون می گوید، باید از دنیا تا حد ممکن دست بشوید و در آرزوی مرگ باشد، و از زندگی جز در حد ضرورت نخواهد، چگونه می تواند مرد سیاسی باشد؟ فیلسوف هرگز وارد سیاست نمی شود، اما در سیاست نظر می کند.

💠بهروز زواریان

🇮🇷: @MinervaEule1776

📚: https://t.me/denkenfurdenken