🔶 فهم پروژه سیدجواد طباطبایی.. ✍ مهدی کریمی🔻🔻🔻

🔶 فهم پروژه سیدجواد طباطبایی

✍ مهدی کریمی🔻🔻🔻

🔶 فهم پروژه‌ی دکتر جواد طباطبایی درباره ی ایران، بدون شناخت از پایه‌های فلسفه‌سیاسی غرب و نیز ایدئالیسم آلمانی ابتر خواهد ماند.

🔶 نگاه طباطبایی به تاریخ ایران، در واقع فهم آن به صورت «یک کل» است که شرح روند تکوین آن در قالب مفاهیمی است که می‌توان آن را در سطح نظر به عنوان یک «مشکل» فهمید.

🔶 منتقدی که پروژه‌ی طباطبایی و اندیشه‌ی ایرانشهری را به عنوان «باستان گرایی» فهم کند، اساسا اصلا به تمایز 《منطق دوران جدید》 در تقابلش با 《قدیم》واقف نیست.

🔶 ازهمین‌روی زمانی که طباطبایی می‌کوشد محل این گسست در تاریخ ما نشان دهد، در پی برجسته کردن این مسئله است که سودای تجدید عینی نظام قدمایی در عصر جدید خود یک امر جدید است و گرایشی غیرتاریخی و ایدئولوژیک است.

🔶 وانگهی؛ طباطبایی اشاره می کند که ایدئولوژی در نظام سنت قدمایی جایگاهی ندارد و تفکر قدما ایدئولوژیک نبوده است؛ پس اساسا سودای تکرار بی کم و کاست آن، آن را به مثابه‌ی یک کار ابزار سیاسی در روابط نیروها در سیاست قرار می دهد و این تفکر ارتجاعی می تواند ره به هر جایی برد.

🔶 اما جالب توجه است که پروژه‌ی طباطبایی نه حول تکرار قدیم در جدید، بلکه فهم قدیم در جدید است. و زمانی که همین نکته‌ی ظریف در پروژه او فهم شود، نمی‌توان گفت پروژه‌ی طباطبایی ارتجاعی یا ایدئولوژیک است.
===================

🔷 وانگهی ما می‌توانیم این نکته را بیافزاییم که هنوز مجلّدات 《تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا》کامل نشده و نیز 《ایدئالیسم‌آلمانی》منتشر نشده است، و از همین‌روی جای تعجب است که منتقدان پروژه‌ای را ایدئولوژیک فهم می‌کنند که هنوز اجزای پازل آن را در کنار یک‌دیگر قرار نداده‌اند!

🔶 @theideatheater
🔶 @denkenfurdenken