🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علمسیاست و علمحقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken
💎 حقوق عمومی مدرن.. ✍ بهروز زواریان
💎 حقوق عمومی مدرن
✍ بهروز زواریان
💎 با نگاهی به کتاب تأملی درباره ایران، میتوان دریافت که نظریه حکومت قانون در ایران، بدون فهمیدن مبانی حقوق عمومی مدرن، و نیز بررسی ریشههای حق حکومت، چه در «حقوق رم» و چه در حقوق شرعی کلیسا ممکن نیست.
💎 باتوجه به اینکه بحران، هر روز، بیش از گذشته ژرفتر میشود_و نیز روشنفکران همچنان حاضران غایب از نظر هستند، نیاز به بررسی حقوق عمومی و به خصوص خاستگاه مسئله حق فرمانروایی، پژوهشگر اندیشه سیاسی را از بررسی مبانی حقوقی میراثی که پس از مشروطیت باقی مانده است، بینیاز نمیکند.
💎 اینکه حاکمیت چیست، را بر بعدا به مناسبت بحث از نظامهای نوآئین در اندیشه سیاسی_با اتکای به نوشته قدرتمند جواد طباطبایی در جلد سوم تاریخ اندیشه سیاسی جدید، نظامهای نوآئین در اندیشه سیاسی _، به تفصیل خواهیم آورد، اما آنچه که روشن است، با نظریه «وحدت قلمرو کلیسا و کشور» و با انشعابی که در ساختار کلیسای واحد جهانی ایجاد شد، انگلستان، کانون تحولاتی شد که بدون ارجاع به آن، حتی اگر بحث از مفهوم حق حاکمیت در مشروطیت ایران ممکن باشد، فهمیده نمیشود.
💎 از این روی، بدیهی بود که اگرچه مفهوم حاکمیت، با یک تن، دورهای در بنیانگذاری حقوق عمومی مدرن است، اما این تجربه در انگلستان روند متفاوتی را طی کرده است. الیزابت زولر،(استاد دانشگاه پاریس و مدیر مرکز مطالعات حقوق آمریکایی)، معتقد است که با ظهور مفهوم حاکمیت، حقوق عمومی هم دستخوش دگرگونی و تحول شد.
💎 چنانکه با تجربه سدههای میانه میتوان دریافت، تا پیش از این، چنین قدرتی از جنس عالم خاکی نبود و به همین دلیل است که سلطه ولایت مطلق پاپ و کلیسا نمیتوانست وجودی همانند «دولت» داشته باشد. یعنی جمع کردن قدرت عرفی و دادن شمشیر دنیا به پاپ با قدرت معنوی او، تنها میتوانست در مفهوم واحد #سلطه جمع شود! در حالی که غایت دولت_اگر در جایی دولت وجود داشته باشد_ ناظر بر مفهوم نوین #نفععمومی است، نه خیر عمومی که رستگاری را موکول به فردای موهوم میکند.
💎 هرچند باید، ریشههای دولت مدرن را در همین سدهها جست و جو کرد، با این قید که اگر هم شباهتی بین ساختار کلیسایی و نظریه سیاسی وجود دارد، به دلیل منابع مشترکی است که نظریه پردازان سلطنت و ولایت پاپ، به آن دسترسی داشتند، اما با این حال، با انشعابی که در کلیسای جهانی رم، ایجاد، و سلطنت به درون انگلستان منتقل شد، اصل بر این بود که شاه، باید هم شاه باشد و هم ریاست عالیه کلیسای انگلستان را بر عهده داشته باشد، تا به این طریق، تجربهای متفاوت از آلمان و فرانسه ایجاد شود.
💎 ضمن بررسی چنین انتقالی، در عین حال مسائل مربوط به خاستگاه حق حکومت، از سدههای دوازدهم تا چهاردهم و حتی پانزدهم، و در جایی که بعدها سلطنت مستقل تعادل خود را از دست داده و کسانی چون رابرت فیلمر و بسوئه نظریهپرداز آن بودند، بازگشت به این مبانی در سدههای گذشته، مبنایی برای فهم نظریه مشروطهخواهی نیز، فراهم میکند.
💎 به این ترتیب روشن است که ما «در زمین سفت ایران» ایستادهایم و اینجا جایی است که پرسش باید بهگونهای دیگر طرح شود، تا همه زوایای نظریه مشروطهخواهی، و نیز مشروعیت مشروطیت، در منطقه فراغ شرع تدوین شود. بدیهی است که توضیح این ایستادن در آستانه تجدد که صرفا تقدیر ایرانزمین، ایستادن در آن نبوده است و نخواهد بود، تنها با گسستی موجه میشود، که ایران را از دوران پیش از آن متمایز میکند.
💎 روشن است که تدوین و توضیح این مسئله تا جایی که ما در یافتهایم باید ناظر بر گسست باشد، تا مشروعیت مشروطه از درون خودش، این میراث را به موضوع خودش مبدل کند، یعنی «بحث در شرایط امکان تأسیس دولت» که «قائمیت بالذات آن»، یک وجه از« مشروعیت» خود را از همان میراث اخذ میکند، تا جایی که با شکاف حاصل شده، یکسوی شکاف، مضمون این میراث را با «جهش»، به دوران، متصل میکند.
💎 در این میان، هیچ اصلی نفرت آورتر از آن نبود که با نهادهای مشروطه تصفیه حسابی صورت بگیرد و با تزریق تفکیک قوا، اساس وحدت دولت از بین برود.
@MinervaEule1776
https://t.me/denkenfurdenken