📍در پدیدارشناسی روح📍.. 📍گفتار فلسفی/قطعه عشق📍

📍#وحدت در پدیدارشناسی روح📍

📍گفتار فلسفی/قطعه عشق📍

💠 هگل در دوره جوانی، دست‌نوشته‌هایی را تحت عنوان قطعه‌ای با عنوان قطعه عشق تنظیم کرده بود. از نظر فیلسوف جوان در این دوره، وحدت حقیقی تنها با عشق اصیل حاصل می‌شود.

💠 از نظر فیلسوف، عشق اصیل باعث می‌شود که نفس عاشق خود را در نفس معشوق ببیند. وانگهی در ذیل فاهمه چنین وحدتی امکان‌پذیر نیست. به این صورت وحدت عاشقانه، نشان می‌دهد که دو نفس عاشق و معشوق جدا از یک‌دیگر نیستند و هریک خود را در دیگری می‌جوید. وحدتی که در آن وحدت دو نفس در عین ثنویت آنها ممکن شده است و عاشق و معشوق در این حالت یک‌دیگر را به رسمیت می‌شناسند.

💠 همین مفهوم اساسی به رسمیت‌شناختن است که بعدها هگل، صورت پخته آن را در پدیدارشناسی روح بسط می‌دهد. اما پیش از آن هگل با مفهوم به رسمیت‌شناختن نزد فیشته آشنا شده بود و با همین نقد فیشته از به رسمیت شناختن بود که فیلسوف، آن را بعدها در تقابل با فیشته به کار برد.

💠 در این زمینه دو قطعه در دست است که یکی نسخه (نوامبر ۱۷۹۷ و پاییز/زمستان۱۷۹۸) است که در آنها هگل از فهم‌رمانتیک این مفهوم اساسی پیروی می‌کند. اما برای نخستین بار در پدیدارشناسی‌روح است که فیلسوف عمیقا از مفهوم رمانتیک فاصله می‌گیرد و آن را به عنوان نیروی آگاهی لحاظ می‌کند.

💠💠 علیرضاسیداحمدیان/خدایگانی و بندگی.

💠 💠 بدیهی است که این فاصله فیلسوف از مفهوم رمانتیک به رسمیت‌شناختن به معنای این بوده است که هگل عمیقا به این نکته واقف شده بود که نمی‌توان از طریق مفهوم عشق اصیل عرفانی و وحدت حاصل از آن به توضیح نهادهای مدنی پرداخت.

💠 اما این‌که چه وجوه اختلافی میان فهم هگل و فیشته از "به رسمیت‌شناختن وجود داشت در نوشتار سپس‌تر به آن خواهیم پرداخت".

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken