💎 موانع معرفتی اندیشه جدید.. ✍ بهروز زواریان

💎 موانع معرفتی اندیشه جدید

✍ بهروز زواریان

🔶 جواد طباطبایی در بخشی از کتاب تأملی درباره ایران می‌نویسد:«روشنفکری در ایران در حضور حاضران غایب اهل نظر سنت قدمایی و در بی‌اعتنایی به مبانی نظری آن‌ها پدیدار شد» او سپس توضیح می‌دهد که تعبیر من از مفهوم اساسی «زوال اندیشه» در ایران ناظر بر مسئله‌ای است که بیش از دو سده پیش در «دارالسلطنه تبریز»، به دنبال شکست ایران در جنگ‌های ایران و روس به بار آمد.

💎 بدین سان در این وجه اگرچه در ادامه همان مطلب، تأمل نظری در ایران یکسره تعطیل نشد اما «نعش شهید عزیز سنت» هم‌چنان روی دست اهل نظر #قدما بازمانده بود. روشنفکران زمانی پدیدار شدند که این نعش شهید سنت هم‌چنان روی دست ‌ها باقی مانده بود و‌ حضور سنگین خود را به روشنفکران تحمیل می‌کرد. و بدین سان روشنفکری در بی‌توجهی به «جدال #قدیم و‌ #جدید» و در بی‌اعتنایی به قدما اما نه در بیرون جاذبه سنت قدمایی پدید آمد.

جوادطباطبایی؛ تأملی در باره ایران، نظریه حکومت قانون در ایران. صفحه۵۹۸

°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
💎 باتوجه به این توضیح می‌توان دریافت که روشنفکران معاصر در ادامه همین سنت و در جایی که مناسبات جهانی بیش از پیش خود را بر ما تحمیل می‌کرد، نه تنها به این نظام‌سنت و «جسم» رو به مرگ آن توجه نکردند که حتی در میدان آن هم قرار نگرفتند جز این‌که اهل تقلید باقی بمانند تا جایی که، در آن نواحی که تولیدهای عبث روشنفکری را بررسی می‌کنیم، فقدان جدال با مبانی سنت قدما کاملا هویدا است.

💎 روشنفکران مشروطه دست‌کم در برخی نواحی_هرچند ناقص_ به ضرورت آشنایی با اندیشه جدید توجه می‌کردند. اما در تداوم غرب‌ستیزی که با احمد فردید شروع می‌شود و سپس با آل احمد، «در خدمت و خیانت روشنفکران» و‌«غرب‌زدگی» بسط می‌یابد این نحوه جدال نیز کاملا مورد غفلت قرار می‌گیرد.

💎 از این روی و‌ در تداوم همان سنت، این روشنفکران از دهه‌های چهل و پنجاه تا کنون، بلاموضوع و بی‌هدف فقط تولیدهای عاطل و عبث می‌کردند و می‌کنند. کسانی که تأسیس دانشگاه را توطئه غرب می‌دانستند و کسان دیگر از آن‌ها که بدون توجه به مبانی اصلاح دینی گمان می‌کردند می‌توانند جریانی را که متناسب با مختصاتی دیگر است و در جایی دیگر و برای بحرانی دیگر طرح شده است در ایران وارد کنند.

💎 وانگهی، آگاهی سروش و شریعتی و سایر روشنفکران‌دینی که به جای ریشه داشتن در خود ایران بر «امور عارض‌ بر ایران» قرار گرفته است، نمی‌تواند مشکل معرفتی و بحران تاریخی ما را توضیح دهد و به این دلیل این روشنفکران، خودشان به «مانع معرفتی مهم برای تبیین بحران تبدیل شده‌اند. از این روی در راستای تشخیص دقیق و درست بحران، راهی جز نقادی این دسته باقی نمی‌ماند، تا با پس زدن پرده ایدئولوژی به گل نشسته و در مرداب فرو رفته آن‌ها _که به همان اندازه که دست و پا بزند بیشتر در مرداب فرو می‌رود_ مختصات جایی که در آن ایستاده‌ایم ایضاح شود».

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken