💎 یک نکته کوتاه

💎 یک نکته کوتاه

💎 این دقیقا همان راه و روشی است که مرتضی شجاری مدیر وقت گروه فلسفه دانشگاه تبریز، در سال ۹۲ به زور بر دانشجویی چون من تلقین و من را برای همیشه از محیط دانشگاه بیزار کرد. من پیشتر در دوره کارشناسی تا جایی تأمل کرده بودم، که مسئله «متناهی و نامتناهی»_موضوع من تا این حد جزئی بود_ را نزد هگل فقط در بخش نخستین پدیدارشناسی روح انجام دهم اما محوریت کار اسپینوزا باشد.

💎 اما به استثنای دکتر حسن فتحی و دکتر سید مجید صدر مجلس، که همواره بر سر آن‌ها قسم یاد کرده‌ام، گروه فلسفه، عنوان «مراتب ادراک و آگاهی در اسفار ملاصدرا و پدیدارشناسی روح هگل» را به زور و ضربه بر من تحمیل کردند. من در آن زمان مقاله جناب دکتر اردبیلی را درباره «جهان وارونه» بارها و بارها مطالعه کرده بودم_زیرا هیچ‌نوشته‌ای وجود نداشت و همین چیزکی هم که بود چون سوزن در انبار کاه بود_ و علی رغم تأکیدها باز هم گروه فلسفه این موضوع را چسباند. من به جناب شجاری که از همان ملاصدرا هم چیزکی می‌دانست تاکید کردم که نمی‌توان با هیچ‌ چسبی،_ضمن محال بودن قیاس جهان وارونه از اسفار اربعه_، آن‌ها را به هم چسباند، و بهتر است موضوع ملغی شود. اما شجاری به صراحت گفت:«هر طور شده است بچسبان»! اگر شجاری انکار کند، می‌توانم از او پرسش کنم که چرا با عدم تصویب این موضوع موافقت نکرد و دو سال از عمر من را نابود کرد؟!

💎 من هیچ ابایی از این نقد خودم نداشته‌ام و در این چهار سال که خارج از این محیط وحشتناک بوده‌ام از کسانی که از قضا فکرش را هم نمی‌کردم آموختم، زیرا همیشه تشنه آموختن بوده‌ام، و البته منتظر فرصتی مناسب بودم تا آن را بازگو کنم، تا مردم ما دریابند که از محل اموال بیت‌المال، هزینه‌های آن‌ها در حلقوم کسانی ریخته می‌شود که علم و فلسفه و دانشگاه را به بازی گرفته و به یاد دوران کودکستان خود افتاده‌اند، تا بیشتر پروار شوند و بیشتر علم و فلسفه را نابود کنند.

💎 پرسش من فقط این است که، این بساط تا چه زمانی در دانشگاه ادامه دارد؟

✍ بهروز زواریان