📍محاوره پروتاگوراس📍. 📍بخش پنجم و پایانی📍. 📍فضیلت دانایی است📍

📍محاوره پروتاگوراس📍
📍بخش پنجم و پایانی📍
📍فضیلت دانایی است📍

💎 ما در چند بخش قبل مشاهده کردیم که چگونه سقراط، پروتاگوراس را به تناقض کشاند.

💠 اگر در نوشته ها دقت کرده باشیم می بینیم که سقراط در ابتدای این محاوره می گوید:«فضیلت آموختنی نیست». اما بالعکس او، پروتاگوراس معتقد است که «فضیلت آموختنی است».

💎 در اثنای محاوره برای مدتی، جریان گفت و گو از مسیر اصلی خارج می شود و هر دو به تحلیل شعری از سیمونیدس پرداختند که ما به دلیل دشواری بحث و عدم ربط از آن صرف نظر کردیم. اما به هر روی سقراط با زیرکی تمام پروتاگوراس را در چنبره تناقض های ذهنی گرفتار کرد. اما چگونه؟!

💎 سقراط می گفت:«فضیلت آموختنی نیست».

و...

💠 پروتاگوراس می گفت:«فضیلت آموختنی است».

💎 سقراط با در انداختن این پرسش که اگر ما کاری را انجام می دهیم باید از روی دانایی باشد نشان می دهد که «فضیلت مساوی با دانایی است». او مثال می زند که ما گاهی می دانیم که فعلی بد است اما آن را انجام می دهیم؛ چرا؟! به این دلیل که ما فقط گمان می کنیم که نسبت به آن مساله دانا هستیم و در اصل نادانی غلبه دارد. پس فضیلت مساوی با این است که ما دانایی کسب کرده باشیم و دانایی آموختنی است و از این جهت در پایان محاوره از زبان سقراط و بر خلاف مدعای اولیه او، اثبات می شود که «فضیلت دانایی و آموختنی است». پروتاگوراس که ابتدا با عقیده سقراط مخالفت می کرد در پی این بود که نشان دهد فضیلت بر خلاف عقیده سقراط آموختنی است و اکنون که سقراط با عقیده جدیدی به میدان آمده است پروتاگوراس هم خلاف عقیده سقراط را می گوید یعنی می گوید: «فضیلت آموختنی نیست». یعنی نمی توان گفت که فضیلت را می توان آموزش داد و از این جهت سخن ابتدایی خود را نقض می کند.

💎 پروتاگوراس که در چنبره این تناقض ها گرفتار آمده بود سکوت کرد و به سقراط گفت که به تنهایی استدلال خود را ادامه بده. در این راستا، ما از این محاوره چند درس جدی می آموزیم:

۱. هر مدعایی را بدون سند نپذیریم. و بدانیم که سوفسطاییان و «سخن وران» در «دوره مدرن» در پوسته های دیگری حاضر هستند.

۲. روح ما بسیار حساس است و هر دانشی لیاقت ندارد که در ظرف آن جای بگیرد.

۳. فضیلت مساوی با دانایی است. یعنی اگر کسی کاری اشتباه انجام می دهد نمی داند که آن کار اشتباه است و یا می داند و «شوق و لذت» قدرتش بیشتر از دانایی است.

۴. سقراط فقط بر یک مسأله تأکید می کند: او مردی است که فقط می خواهد بداند و بس!

🔰 پایان محاوره پروتاگوراس/ محاوره بعدی که به تحلیل آن خواهیم پرداخت، گفت و گوی «لوسیس» با موضوع «دوستی چیست؟» خواهد بود.

💠 من فقط به حفظ «ایران» می اندیشم، مردمان سرزمین من، وحدت ایران در کثرت اقوام هستند، آنها حتی اگر، زبان یک دیگر را متوجه نشوند در حفظ ایران با یک دیگر همدل هستند.

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken