🔶 پانوشت: لازمه نقد دکتر سیدجواد طباطبایی.. ✍

🔶 پانوشت: لازمه نقد دکتر سیدجواد طباطبایی

✍ #بهروززواریان

💠 ما پیش از این نوشتیم که فهم تاملی درباره ایران بدون تبیین مختصات ایدئالیسم آلمانی ناقص باقی می‌ماند. این‌که دکتر سیدجواد طباطبایی هگل را می‌شناسد گفته‌ای از سر بازیچه نیست.

🔷 وانگهی من فقط مایل هستم که به استدلا‌ل‌های ابتدایی هگل، در فلسفه تاریخ او اشاره کنم، تا مخاطب دریابد که سیدجواد طباطبایی برای نوشتن این تاریخ پایه‌ای تا کدامین قسمت از اعماق ایدئالیسم آلمانی نفوذ کرده است. آنگاه با اجتهاد در آن و کتاب تاملی درباره ایران تازه متوجه می‌شود که ماجرا از چه قرار است؟!

🔶 هرچند در این مختصر نمی‌توان همه وجوه بحث هگل را وارد کرد اما برای مخاطبی که دست‌کم یک بار کتاب تاملی درباره ایران را مطالعه کرده باشد روشن خواهد شد که طباطبایی به کدامین قسمت از مختصات ایدئالیسم آلمانی و به خصوص هگل نظر دارد. هگل درباره نقد انواع تاریخ‌نویسی، می‌نویسد که من سه شیوه تاریخ‌نویسی می‌شناسم:

🔷 Ursprüngliche Geschichte.

🔶 Reflektiere Geschichte.

🔶 und Philosophische.

🔶 تاریخ نویسی نوع یک، همان تاریخ نویسی دست اول یا نوعی از تاریخ‌نویسی است که مورخ خود در وقایع حضور دارد و آنها را برجسته می‌کند.

🔶 تاریخ‌نویسی نوع دوم حاصل انعکاس و تامل در وقایع است که مورخ از مجرای آن از حدود تنگ زمانی و مکانی خارج می‌شود و عامل و نیرویی هم‌چون فهم وارد می‌شود.

🔶 تاریخ فلسفی، یا فلسفه‌تاریخ، که با عقل سروکار دارد.

💠 با این حساب آیا مخاطبی که طباطبایی را ایدئولوژیک می‌فهمد، و هنوز الفبای ورود به هگل را هم یاد نگرفته است بر اساس چه منطقی ایشان را نقد می‌کند؟!

🔶 من چون هیچگاه در روش نوشتارها عادت به ابهام‌گویی نداشته‌ام باید اشاره کنم که نوک پیکان به جانب روشنفکری ایران و کم‌مایگان پژوهشگاه علوم‌انسانی می‌چرخد! من تمام نقدهای آن‌ها را دنبال کرده‌ام، اما هیچگاه، هیچکدام از روشنفکران در نقد دکتر سیدجواد طباطبایی به اهمیت 《فلسفه تاریخ هگل》اشاره نکرده‌اند، و از این جهت نمی‌توان ذره‌ای برای آن نقدها اعتبار قائل شد! چراکه اولین لازمه نقد سیدجواد طباطبایی فهم ایدئالیسم آلمانی و خصوصا فلسفه تاریخ هگل است که روشنفکری ایران فاقد آن است!

💠 تابع قوانین جاری کشور #ایران

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken