🔆 جوانی دوباره روح.. ✍ گ. و

🔆 جوانی دوباره روح

✍ گ. و. ف. هگل

🔶 مقوله دگرگونی در تاریخ، جنبه دیگری دارد که بر حسب آن، از مرگ، یک حیات جدید برمی‌خیزد. از نظر هگل، این تفکری است که به شرقیان اختصاص دارد و البته بزرگترین اندیشه و پایه رفیع متافیزیک آن‌ها است.

🔶 وانگهی؛ از نظر هگل، عقیده شرقیان به تناسخ در ارتباط با فرد، همین معنا را منتقل می‌کند؛ به عنوان نمونه، ققنوس در نظر آن‌ها تصویر و نمونه‌ای در همین حیات‌طبیعی است که خودش را می‌سوزاند و از آن خاکستر(Asche) مجدد برمی‌خیزد.

🔶 اما مشخص است که این همان تصویر و نمونه‌ای است که شرقیان(Morgenländlisch) دارند که متناسب با جسم/کالبد است و نه روح(Geist) در معنای هگلی آن.

🔶 به نظر می‌رسد که هگل در این‌جا با آوردن ذکر تصور شرقیان از جوانیِ دوباره، در پی این است تا نشان دهد که میان این تصور شرقی، با تصوری که او از جوانی دوباره روح مراد کرده است تفاوت اساسی وجود دارد.

🔶 به این ترتیب، در غرب(Abendländlisch)، وضع متفاوت است. در آن‌جا روح(Geist) است که جوانی را از سر می‌گیرد. روح در آن‌جا نه تنها به هیئت قبلی بازگشت ندارد که صورت و نمونه تازه‌تری به وجود می‌‌آید. یعنی روح پیراسته می‌شود و از خاکستر پیشین خود برمی‌خیزد.

🔶 ما پیشتر اشاره کرده‌ایم که زمانی که ایده در علم منطق او مطلق می‌شود، صورت از خودبیگانه آن ایده(Die Idee)، همان Geist یعنی روح در طبیعت است و زمانی که این روح در پیوستار(Zusammenhang) قدم می‌نهد، دو نمونه از خصیصه‌های اصلی آن تا جایی که من فعلا به آن رسیده و دریافته‌ام، دگرگونی و جوانی دوباره(Verjüngung) است.

🔶 ...Sondern als ein reinerer #Geist aus der Asche seiner früheren Gestalt hervor...(Hegel; S:35).

✍ تقریر: بهروززواریان.
*************************
✍ G.W.F. Hegel, Vorlesungen über die Philosophie der Weltgeschichte, die Vernunft in der Geschichte(s:35).

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken