🌐 ضد ملی کیست؟!.. 🆑 حتما بخوانید و منتشر کنید

🌐 ضد ملی کیست؟!

🆑 حتما بخوانید و منتشر کنید

💠 نوشته ضدملی رضا امیرخانی در رهش، #میثم_امیری را بر آن داشته است که تار و پود این اثر را بر هم بریزد و نشان دهد که رهش بیماری‌ای بسیار خطرناک است.

💠 پیام رهش برتری خانه بر کشور است. لذا، میثم امیری نشان می‌دهد که پیام امیرخانی در رهش ضدملی است. امیرخانی در این رهش بیمار‌گونه، تنها کاری که انجام می‌دهد بافتن رطب و یابس به هم و شعار و غرولند است(میثم‌امیری).

💠 امیرخانی به بهانه نقد توسعه مدیریت شهری، به جای شهر بر وطن می‌تازد. ما مایل هستیم که از استدلال‌های میثم امیری کمی عدول کنیم و نشان دهیم که رضا امیرخانی وطن ندارد. او خانه‌ای ندارد که درباره آن سخن بگوید و با استدلال‌های میثم‌امیری پر واضح است که #سلطان‌ را به دومین شاه صفوی تشبیه کند. وانگهی؛ اگر‌ تا پیش از این #مصلّایی وجود داشت که استعاره‌ای از ناتمام ماندن یک ساختمان بود، اکنون حاکی از بی‌عرضگی دولت نو دولتی است که حتی ساختمان‌هایش بر پهلوی و قاجار‌ان هم باخته است.

💠 رهش البته امیدوارکننده است آنجا که می‌گوید: "این‌که می‌شد در ارزنه‌الروم از سلیمانیّه ‌گذشت یا نه مهم است"... ولی امیرخانی هرآنچه را که پیش از این برهم بافته‌ آن ‌را در سخن راوی و چرخ‌دنده‌های آن از بین‌می‌برد. چه فرقی دارد که این‌ بخش هم در دستان انگلیس باشد؟

💠 فارغ از این‌ جملات متضاد در قلب رهش، به نظر می‌رسد که امیر‌خانی #بی‌وطن است و در این‌ #بی‌خانمانی، از ضدیت با ملیّت دفاع‌می‌کند. امیرخانی به این‌دلیل که وطن‌ ندارد و به دنبال آن نمی‌تواند درکی از مصالح ملی داشته باشد، از بالای پل به وطن، عملِ " #شماره‌یک " انسان را انجام می‌دهد و حاضر است آن را در تیول ‌انگلیس درآورد(میثم‌امیری).

💠 اما امیرخانی(=ضدّملی)، دیگر ‌نمی‌داند: کسانی هستند که در آستانه ایستاده‌اند! همان‌هایی که به #ننگ و #نام همچون سِپَری فولاد زِرِه می‌شوند، همان‌هایی که ترکش‌های " #شماره‌یک " را بر صورت #بی‌خانمان‌هایی همچون او فرود آورند.

🌐 پانوشتی بر نقد منتشر شده میثم امیری/ تقریر و تحلیل از بهروززواریان

💠 وقت فلسفه قدیم گذشت که می‌گفتند این وطن ‌مصر و عراق و شام نیست؛ باید بفهمیم که این وطن که وظیفه ما در حفظ و ترقی او هر نوع فداکاری و جانسپاری است، ایران است.

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken