🔶 احمد زید آبادی: «ابن‌خلدون جواد طباطبایی، بود که ذهن من را کرد»

🔶 احمد زید آبادی:«ابن‌خلدون جواد طباطبایی، #پتکی بود که ذهن من را #متلاشی کرد». چه کسی است که عمیق بخواند و متوجه نشود که با این آثار چگونه از خواب جزم بیدار می‌شود؟!

🔶 همیشه گمان می‌کردیم که یگانه راه، راه روشنفکری است. اما امیدمان بر باد رفت زمانی که پی بردیم با نشستن در پای درس روشنفکری، از سنت هیچ نمی‌دانیم و از مدرنیته هم هیچ نمی‌دانیم_که اکنون هم نمی‌توانیم ادعا کنیم چیزی می‌دانیم _

🔶 ما از «علم‌سیاست» هم، هیچ نمی‌دانیم و نیز تاریخ «بسط فلسفه سیاسی» را هم درست نشناخته‌ایم. در حالی که با معدود جزوات و کتاب‌های ترجمه فکر می‌کردیم چیزکی از «تاریخ اندیشه و اندیشه سیاسی در اروپا می‌دانیم» و با خواندن جمهوری افلاطون، به جای آن‌که، بحث #جمهوری را «شیوه فرمانروایی مطلوب بدانیم»، آن را با نظریه جمهوری‌خواهی خلط می‌کردیم. این ستایش از فرد نیست_ که بدان نیازی ندارد_، بلکه ستایش از تفکری است که اگر درست خوانده و فهم شود، برای ما «دانش‌آموزان»، حکم پتکی را دارد که از خواب جزم و غفلت بیدارمان می‌کند.

🔶 در پایان باید گفت:«جغد مینروا، پرواز خود را تنها با آغاز #تاریکی شروع می‌کند»(هگل، خطوط اساسی فلسفه حق).