🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علمسیاست و علمحقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken
🔖 موضوع دانشگاه ایران، جز ایران نمیتواند باشد!
🔖 موضوع دانشگاه ایران، جز ایران نمیتواند باشد!
در شمارۀ پیشین مجله در یادداشتی به طرح این موضوع پرداختم که آنچه در قالب نظریات توسعه در دانشگاههای ایران برای ایران تجویز میشود، نوعی انتخاب یکی از پاسخهای دانشگاههای غرب است، یعنی دانشگاه در غرب در مقام «سوژه»، ابژه متعلق به خود را دارد و براساس همین به طرح نظریه میپردازد.
بنابراین انتخاب یکی از این پاسخها به عنوان حلال «مشکل ایران» نه تنها طرفی نمیبندد و نخواهد بست ، بلکه در بهترین حالت دانشگاه را به شعبهای از دانشگاه غربی تبدیل میکند که کرده است.
نهاد جدید دانشگاه در غرب در تدوام حوزۀ علمیۀ قدیم، ماحصل دیالوگ متأخران با مبانی قدما است، به دیگر سخن، آنچه ما به عنوان دانشگاه در غرب میبینیم، پیچیدن مبانی جدید بر مبانی قدیم است، یعنی نظام فکری جدید با نقد نظام فکری قدیم، نهاد دانشگاه را تدوام بخشیده و رقم زده است. پس نهاد دانشگاه در غرب «خویش» را موضوع قرار داده است و از اینرو به تولید علم پرداخته است، موضوع دانشگاه در غرب تا اِبتنای دولت-ملتهای جدید، گذشتۀ غرب و حال اروپای مسیحی بوده است و پس از آن گذشتۀ غرب در معنای عام و حال دولت-ملتهای جدید در معنای خاص موضوع دانشگاههای جدید بوده است.
دانشگاه در فرانسه یا انگلستان گذشته- اروپای باستان و مسیحی- و حال خود را موضوع قرار داده است و بدین طریق توانسته علم تولید کند. اما در ایران نهاد دانشگاه مسیر دیگری را پیموده است و رفته به رفته به نهاد سیاسی و کاریابی تبدیل شده است.
میتوان گفت نهاد دانشگاه در ایران از ابتدا دو وجه سیاسی و کاریابی داشته است، در وجه سیاسی،کارگزاران احزاب در لباس استاد به ترجمه و تولید رسالههای سیاسی برای ستیز سیاسی پرداختند و در وجه کاریابی به نهادی برای دست و پا کردن شغل برای دانشجو تبدیل شده است.- البته در رشتههای مختلف استثنائاتی بوده که ما بنا به استثنا بودن میگذریم- بنابراین نهاد دانشگاه در ایران تا به حال نتوانسته خود را موضوع قرار دهد، به چه معنی نتوانسته؟
به این معنی که قادر به دیدن گذشتۀ خود از پنجرۀ تجدد نبوده است. موضوع نهاد دانشگاه ایران به خلاف غرب نه یک گذشته بلکه دو گذشته دارد یکی گذشتۀ غرب و دیگری گذشتۀ خود و همچنین دو حال، یکی حال خویش و دیگری حال غرب است که باید از پنجرۀ آن به حال و گذشتۀ خود بنگرد.
پس نهاد دانشگاه در ایران، نمیتواند موضوعی جز ایران داشته باشد. این سخن ناظر بر اینکه ما باید آگاهی خود را موضوع آگاهی قرار دهیم نه اینکه به تمسک از آگاهی غربی بخواهیم، پاسخی آماده به دوران جدید دهیم.
پ.ن - یک
بحث مربوط به قیاس نهاد دانشگاه ایران و غرب می تواند در رشته های مختلف از حقوق تا جامعه شناسی پیگیری و نشان داد که به عنوان مثال در رشته های مانند حقوق دانشکده حقوق انگلستان نمی تواند موضوعی برابر با دانشکده حقوق فرانسه و همچنین ایران داشته باشد، با توجه این نکته که هر سه زیر علمی به نام حقوق سخن میگویند که برای هر سه عام است.
پ.ن دو
این بحث هیچ ارتباطی با بحث بومیسازی که از سویی نوعی ایدئولوژی برای استحالۀ غرب و غرب ستیزی و از سویی دیگر طرح آنچه خود داشت، نمیباشد.
سیامک سپهرنیا
@IrBozorg