💠 «عدم تعادل در رفتار شاه صوفی».. 💠 سیاسی

💠 "عدم تعادل در رفتار شاه صوفی"

💠 سیاسی

🌐 جانس هَنوی، با اشاره به این که نظام ایران در عهد صفوی از پای بست ویران شده بود می نویسد:

✳️ خواجه سرایان که قدرت واقعی را به دست آورده بودند می توانستند به نمایندگی از طرف پادشاه، هدایا و مناصبی را به افراد ببخشند و در آن شایستگی جایی نداشت. مقامات به کسانی داده می شد که پول بیشتری پرداخت می کردند و همه مشکلات با پول حل می شد. و این ثروت هنگفت به جای اینکه طمع این خواجه سرایان پست را اقناع کند آنان را حریص تر می کرد. پی آمدهای این نابسامانی در سراسر کشور آشکار می شد. سپاهیان بر اثر بی نظمی و کمی مواجب دلسرد شده بودند و با اکراه خدمت می کردند و صاحب منصبان که در اثر خرید مناصب بی پول شده بودند با گستاخی به تاراج اموال مردم می پرداختند(هنوی، ۱۰۳).

💠 به نظر می رسد اشاره هنوی به تاراج اموال اشاره درستی باشد. در واقع تباهی به دربار ایران راه پیدا کرده بود و مردم خود را در آیینه دربار می دیدند. در این دوره نهاد وزارت وجود نداشت که بخواهد همچون نهاد استواری به ایراد حق مردم بپردازد. به این صورت به نظر می رسد که نوعی قدرت در درون قدرت حکومت مرکزی به وجود آمده و شاه سست عنصر به آن اعتماد کامل داشت. این در حالی است که منطق شاه عباس می گوید به هیچ یک از وزیران نباید اعتماد داشت. این فساد و تباهی تا جایی پیش می رود که هنگام سقوط اصفهان شاه سلطان حسین به جای اینکه در پی تامین مصلحت کلی کشور باشد تمام دغدغه اش جمع آوری هزینه برای برافراشتن کاخ در فرح آباد بوده است. این مساله نشان می دهد که شاه ایران مطلقا از شرایط و اوضاع کشور اطلاعی ندارد ولی محمود افغان و پس از او اشرف این وضعیت بحرانی را درک می کنند.

💠 سیدجواد طباطبایی/ تاملی درباره ایران/ تقریر و تحلیل از #بهروززواریان؛ ۱۱ مهر ۹۶، ۴ بامداد.


https://t.me/denkenfurdenken