💎 عصر گریز از آزادی.. ✍ دکتر جواد طباطبایی

💎 عصر گریز از آزادی

✍ دکتر جواد طباطبایی

💎 ...ایران‌مداری رضاشاهی و تجدد‌خواهی آگاهانه روشنفکری آن دوره نسبتی با سرشت حکومت زمان داشت. اما آن‌چه در سنت‌مداری دهه‌های پس از آن شگفت می‌نماید، بی‌اعتنایی نمایندگان آن به تعارض‌های سنت‌مداری با سرشت قدرتی است که همه آنان نمایندگان آن به شمار می‌آمدند. اگرچه رویکرد این نمایندگان سنت‌مداری، «سیاسی» بود، اما سنت‌مداری آنان عین بی‌اعتنایی به سرشت الزام‌های دوران جدید و «سیاست» بود.

💎 ...بدین سان، سنت‌مداری آن‌ها که می‌خواستند سبب‌ساز توجیه نظام‌سلطنت باشد که سرچشمه مشروعیت خود را از دست داده بود، سبب سوز آن شد. این فقط شامل سنت‌مداران نمی‌شود، بلکه کسانی از آن‌ها، یعنی مخالفان اهل ایدئولوژی آنان که هدفی جز «بر هم زدن آرایش نیروهای سیاسی نداشتند»، با تبدیل سنت به ابزاری برای کسب قدرت که سرشت آن در دوره جدید یکسره برای اهل ایدئولوژی ناشناخته بود در راهی گام گذاشتند که نمایندگان سنت‌مداری هموار کرده بودند.

💎 بنابراین به عنوان نتیجه‌گیری موقت می‌توان گفت که: هم‌چنان که بازسازی سنت در میان #روشنفکران‌دینی بر محور یگانه رگه‌های اسلامی سنت تنها در مخالفت با #تجدد در دوران جدید امکان‌پذیر شده و این بازسازی، در نهایت، ایدئولوژی قدرت است، ضرباهنگ دگرگونی‌های آن را دنبال می‌کند و تاریخ آن جز تاریخ ظهور و سقوط صورت‌های گوناگون قدرت نیست.

💎 این توضیح‌ها را از این جهت آوردیم که فضای حاکم بر «مشروطیت» را نباید از نیم سده گذشته که اهل ایدئولوژی اسیر در چنبر سنت و سنت‌مداران مشوب به ایدئولوژی‌های تجدد‌ستیز که به متفکران قوم تبدیل شدند قیاس گرفت، زیرا اگر مشروطیت دوره «آزادی‌خواهی» بود، این نیم سده عصر گریز از آزادی بود.

📚 طباطبایی، جواد، تأملی درباره ایران، نظریه حکومت قانون در ایران، مبانی نظریه مشروطه خواهی

±±±±±±±±±±±±±±±±±±±±±±±±±

💎 با میدان مغناطیسی که با تأملی درباره ایران ایجاد شده، و نیز با توجه به اظهارنظرهایی که دکتر سروش انجام داده است، اکنون چهره روشنفکران دینی از پس نقاب آشکار می‌شود تا بتوان با قوت بیشتر بر این مسئله انگشت تأکید نهاد که با دریافت درست از تحولات نیم سده اخیر، و افتادن روشنفکران و سنت‌مداران در گردابی که عمقش به تجدد‌ستیزی ختم می‌شود_چنانکه ایشان، همچون پدر و پیشوای معنوی‌اش علی شریعتی تجدد‌ستیز، آگاهانه یا غیر آن در دامش گرفتار شد_، می‌توان، اهمیت تحول مشروطه ‌خواهی را دریافت.

💎 نکته دوم که باید به آن اشاره کنیم این است که دکتر سروش، دقیقا بر خلاف اصول مشروطه حرکت می‌کند؛ اگر مشروطه، و ایستادن در آستانه تجدد سترگ بود، کوشش او، در حرکت خلاف آن، روی #تجددستیزی او را هویدا کرد.

💎 به زودی، مستند، از کتاب مدیریت و مدارای سروش فقره‌ای را نشان خواهم داد، که او حتی درباره آن‌چه که در تحدید حدود و معنای «سکولاریسم» گفته، آگاهی چندانی ندارد، ولی باز هم در مسیر و حرکت روشن‌فکرانه، ابایی از این نداشته است تا لقمه بزرگتر از دهان بردارد.

💎 دکتر سروش با اظهارنظرهای اخیر خود، مهر تأیید خود را به دست خود بر «#آغاز‌‌_پایان روشنفکری دینی کوبید»! روشن است که ایشان، در زمین ایران قرار نگرفته است، چون نمی‌تواند دریابد که حتی ناصرالدین میرزا، خودش را شاه ایران می‌دانست، یعنی مجبور بود برای حفظ قدرت به آن توسل کند تا جایی که بتواند ایران را برای حفظ خود بخرد(به عبارت دیگر مشروعیت خود را از ایران بگیرد، هرچند همان ایران را هم که #کشور و #دولت نبود، برباد داده بود).

💎 آقای سروش تا کنون از خود پرسیده است که چه کسی پس از قاجاران، ممالک محروسه ایران را کشور ایران کرد؟! و: اگر تا شهریور ۱۳۲۰، ایران، #دولت نمی‌داشت چطور؟!

💎 اما ایستادن سروش در خارج از زمین ایران و در ادامه مسیر انحطاط و گزینش مطلق، _حتی با قید اگر_، میان دو قطب شمال و جنوب، نشانگر حل شدن او در یکی از صورت‌هایی است که در نهایت به زباله‌دان تاریخ پیوسته بود. یعنی روشنفکری‌دینی با همه نتایج و آثار آن.

💎 چنانکه حرکت هرکسی،_متناظر و با لحاظ استلزام منطقی_، با حرکت سروش، از وجهی دیگر، او را به همان جایی خواهد کشاند که اکنون سروش را کشانده است! یعنی همان موضع‌گیری‌های روشن‌فکرانه در مناسبات قدرت سیاسی، و ظهور و سقوطی که در هر صورت، «تابع دگرگونی‌‌های مناسبات قدرت‌سیاسی است».

✍ بهروززواریان
🇮🇷: @MinervaEule1776

📚: https://t.me/denkenfurdenken