🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علم‌سیاست و علم‌حقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken


✅ جواد طباطبایی تارک موضوع اندیشه‌اش نیست …✍ ‌نصیری

🔶 جهت اطلاع همه کسانی‌که در باره «رفتن و ماندن» دکتر طباطبایی اظهار نظر کرده بودند عارضیم که ایشان رفتند، اما رفتن‌ها و آمدن‌های ایشان، هیچ‌گاه به‌معنی 《مهاجرت یا مسافرت》 نبوده است.. 🔶 دست‌کم، کسانی که دکتر طباطبایی را هگلی می‌دانند، باید بدانند که برای یک ایرانی هگلی به‌فرض وجود «ایران» اقلیمی جغرافیایی در «طبیعت شرقی و آسیایی» نیست که رفتن از آن، یا ماندن در آن، تفسیر «قرب و بعد» مکانی داشته باشد، بلکه ایران برای هر ایرانی هگلی، اقلیمی «روحی» و «موضعی» برای ایستادن و اندیشیدن است …🔶 بنابراین دکتر جواد طباطبایی هیچ‌گاه نمی‌تواند «تارک موضوع» اندیشه‌اش شود. آگاهی، از این حیث آگاهی و خودآگاهی است که عین موضوعش است. دکتر طباطبایی از همان زمانی که 《از خود خالی شد و با ایران پر شد》، مادامی‌که نفس می‌کشد و می‌اندیشد، نه در ایران، که عین ایران است …. 💠از ایران باید دفاع کرد چه به ننگ و چه به نام (دکتر جواد طباطبایی).. ...
  • گزارش تخلف

🔶 رنه دکارت فیلسوف مدرن …🔶 انسان ضامن خداوند است... ✍ بهروز زواریان

🔶 اگر بپذیریم که تاریخ فلسفه غربی، از قرن هفدهم به بعد بسط «کوژیتو=می‌اندیشم» دکارت است، بی‌جهت نیست که استدلال کنیم، کشتی فلسفه با می‌اندیشم دکارت به ساحل امن خود نشسته است. فلسفه دکارت، صرفا اندیشه‌های فیلسوفی نیست که در انزوا و فارغ از هیاهو، به بار نشسته باشد، بلکه فریاد اروپایی است که از سلطه خرفات به تنگ آمده است و نماینده قوم فقط آن را فریاد زده است …🔶 وانگهی، کتاب تاملات علی‌رغم حجم بسیار محدود آن_شش تامل_ هم‌چنان بر تارک فلسفه جدید قرار گرفته است. لحن و سبک نگارش دکارت در این اثر دوران‌ساز، اگرچه همواره میان ترس و یاس از وحشت حمله کلیسا به آرای فیلسوف و امید به پذیرش آن آراء در نوسان است، اما بیشتر نشان‌دهنده ترسی است که فیلسوف از مرجعیت کلیسا داشته است.. 🔶 اما به هر روی به آن نحو که از نامه‌های دکارت به نزدیکان و دوستانش برمی‌آید، فیلسوف علی‌رغم وحشت از تکفیر کلیسا، بسیار زیرکانه، اصول فیزیک خود را در تاملات طراحی می‌کند تا این نکته را برجسته کرده باشد که ذهن مخاطب او ناخودآگاه با اصول فلسفه او پیش برود تا هم آرای خود را در معرض بررسی قرار داده باشد و هم خود را از تکفیر کلیسا ...
  • گزارش تخلف

🔶 تز شماره بیست و یکم درباره ایران.. 🔷 بخش سوم.. ✍ دکتر سیدجواد طباطبایی

🔶 در ایران به عنوان ممالک محروسه، مرکز_عام، نباید در تضاد با مردمان، پیرامون_جزء، و فرهنگ‌های محلی فهمیده شود، و اینان نباید خود را به عنوان اموری عام، و بنابراین گریز از مرکز تعریف کنند …🔶 مردمان پیرامون و فرهنگ‌های محلی، باید بتوانند در نسبتی با مرکز، خود را از جزئی به عام ارتقاء دهند. در نتیجه، آنچه پیرامونی و محلی است، جزئی از کل است، این جزء‌ها را باید در درون کل، و به عنوان جزئی از کل نگه داشت …🔶 نیروهای گریز از مرکز، که بر حسب تعریف، جزئی هستند، نیروهای سیاسی هستند، نه اجتماعی، مکان رابطه نیروهای سیاسی قلمرو کل است. جزء در صورتی می‌تواند در مناسبات قدرت و رابطه نیروهای سیاسی وارد شود که خود را به عنوان کل تعریف کرده و کل را به عنوان کل پذیرفته باشد، زیرا جزئی که جزئی از کل نباشد، جزء نیست …🔶 وارد شدن در مناسبات قدرت، نیازمند رعایت قواعد تنش‌های میان نیروهای سیاسی است، چنانکه تنشی ناظر بر نیل به وحدتی بالاتر نباشد، تنش اجتماعی نیست، بلکه مقدمه جنگ است.. تاملی درباره ایران/ جوادطباطبایی/ جلد یکم/ دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران/ صفحه: ۶۵ و ۶۶.. ...
  • گزارش تخلف

🔶 حکومت قانون، حکومت با اساس

🔶 عمادالعلمای خلخالی، در میان نظام‌های سیاسی فقط به 《سلطنت》 توجه دارد و مانند همه نویسندگان مشروطه‌خواه، آن را به مطلقه و مشروطه تقسیم می‌کند.. 🔶 وانگهی، سلطنت مطلقه، فاقد 《قانون مخصوصی》است و در آن هیچ ضابطه‌ای در کار نیست. چنانکه به گفته عماد‌العلما، گاهی: 《آدمکش را می‌نوازند، بی‌تقصیر را می‌کشند، بی‌کفایت را حکومت می‌دهند، کارگزار را معزول می‌کنند، اموال مردم را می‌چاپند، به رقاصی پنجاه هزار تومان می‌بخشند، رعیت را غارت می‌کنند》 (جوادطباطبایی، نظریه حکومت قانون در ایران، مبانی مشروطه‌خواهی، جلد دوم، صفحه ۴۳۹).. 🔶 بدیهی است که در نظام‌ سلطنت مستقل، حکمران خودش عین قانون تلقی می‌شود و از این‌روی هیچ حد و حدودی برای او متصور نیست و اما در نظام سلطنت مشروطه (=دولت با اساس) است که حدود اختیارات او در محدوده قانون قرار می‌گیرد.. 🔶 به این ترتیب به نظر می‌رسد که نوشته عمادالعلما و سایر نوشته‌های نویسندگان مشروطه‌خواه، بیش از این‌که بخواهد در عمل بر علیه قدرت شاه بشورد، از یک وجه، توجه مردم را به 《 ‌قانون‌خواهی 》 سوق می‌دهد.. ...
  • گزارش تخلف

🔶 مکر عقل و غایت آزادی در تاریخ.. ✍ بهروززواریان

🔶 بیشتر هگل، یادآوری کرده بود که تاریخ، هم‌چون صحنه تئاتر است، که در آن، بازیگرانی می‌آیند، بر روی صحنه نقشی ایفاء می‌کنند (darstellung) و سپس از صحنه خارج می‌شوند. شاید علاقه هگل به تئاتر باعث شده باشد که او تاریخ را این‌چنین ببیند، اما در هر صورت، حتی مستبدترین حاکمان فریب مکر عقل را خواهند خورد؛ چراکه غایت تاریخ آزادی است، و مستبدان چه بخواهند و چه نخواهند در پی تحقق آن هستند …🔶 قطعا بازهم فهم این نکته به دریافت و برداشتی که هگل از مفهوم روح دارد بازمی‌گردد؛ روح [ایضا بخوانید خدا] در ازل خودش را وضع کرد، و با واقعه 《آن به اصطلاح تجسد روحانی》 تازه از خود، آگاه شد! روح که مطلق است و مطلقی که خدا است، پیش از این از آزادی خود آگاهی نداشت و حتی از وجود خودش هم آگاه نبود. وانگهی او در پایان از آزادی خود، آگاه شد.. 🔶 اما چون همه چیز نفس‌الامر است، مستبد‌ترین‌ها هرکاری هم انجام دهند برای تحقق آزادی می‌کوشند هرچند از آن آگاه نباشند.. 🔶 با استفاده از کتاب خدایگانی و بندگی (سیداحمدیان، علیرضا).. 💠جاویدان خرد. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
  • گزارش تخلف

✅ ما در کدام زمانه ایستاده‌ایم؟.. 🔊G. W

F. Hegel. 🔶 In unseren Zeiten [ist es] um so nötiger, von der beschränkten Ansicht der stände [loszukommen] die, in denen das Recht des Staats und die Macht des Regierens selbst liegt, [berichten zu lassen, da] die von unmittelbar politischer wirksamkeit mehr ausgeschlossenen stände sich an Grundsätzen wärmen und sich über die höhern stände damit zu trösten und hinauszusetzen wissen, kurz, nur innerhalb [ein_und] desselben kreises stehen …🔶 در زمانه ما، این مسئله ضرورت دارد که تاریخ‌نویس، خودش را از طبقات* جدا کند و اجازه دهد که دولت و نیروی حکومت‌ها خودشان سخن بگویند (=ایضا: تاریخ‌نویس نباید سخن خود را در دهان دولت‌ها و حکومت‌ها قرار دهد)، چرا که طبقاتی که از قدرت سیاسی محروم هستند، خود را به اصول اخلاقی مشغول می‌کنند، تا محروم بودن خود را [=از قدرت‌سیاسی] جبران کرده باشند و خود را در طبقات بالاتر به گونه‌ای قرار دهند تا ارجمندتر جلوه کنند. در حالی که فقط در محدوده [Innerhalb] قلمرو خود قرار گرفته‌اند.. * ایضا: Stände. 🔶 Gwf. Hegel. Vorlesungen über die philosophie der Geschichte, ver ...
  • گزارش تخلف

‍ 🔶 دن کیشوت غربزدگی.. 🔶 بررسی کتاب غربزدگی آل‌احمد.. ✍ سیامک‌سپهرنیا

🔶 «ما اکنون نیز به قول مارکس دو دنیا داریم … دنیای ما دنیای مقابله فقرا و ثروتمندان است، در عرصۀ پهناور جهان» …🔶 از این‌رو جلال نیز به تأسی از مارکس، دنیای کنونی را دنیای جدال ماشین و داس و چکش در پهنای کره خاکی می‌داند. ناگاه، آل احمد با چیدن صغری و کبری لنین و مارکس ادعا می‌کند که با «شامه‌ای تیزتر از سگ» چیزکی را کشف کرده است که دیگران به «غمض عین» از آن درگذشته‌اند …🔶 در حالی که آنچه در باب چرایی عقب‌ماندگی ایران عرضه ‌می‌کند نه از برای کشف چیزی بلکه برای برهم زدن «مناسبات قدرت» است. بی‌گفت‌وگوست که برای تبیین نسبت ایران و غرب، باید تا حدودی مبانی نظری غرب را دانست-حداقل در حد دانشجوی کارشناسی علوم انسانی- در حالی که جلال نه تنها تاریخ فکری غرب را به چیزی نمی‌گیرد بلکه تاریخ نظری غرب را به ژان پل سارتر- نه متفکر و نویسنده- معترض سیاسی تقلیل می‌دهد.. 🔶 او از عناصر بومی -اگر بتوان بومی نامید- نیز به منزلۀ ابزار ایدئولوژیک بهره می‌برد، یعنی اگر شیخ فضل‌الله نوری بنا به اجتهاد فقهی با مسائلی از مشروطیت به مخالفت بر می‌خیزد، آل احمد تنها برای پیشبرد اهداف سیاسی خود، اعدام «شیخ فضل‌الله ...
  • گزارش تخلف

🔶 سلطنت مشروطه.. ✍ گ. و

ف. هگل. 🔶 دو عنصر دیگر نقشی پراهمیت در قوه مقننه به گونه‌ای کلی ایفا می‌کنند؛ یک: 《پادشاه》در مقام قوه تصمیم نهایی و قوه مجریه در مقام عنصر مشاوری که از جانب کل با جنبه‌های پرشمار آن و اصول بالفعلی که درون آن تثبیت شده‌اند، آگاهی و اطلاع همه جانبه دارد و از نیازهای قدرت دولت، به ویژه باخبر است …🔶 افزوده: یکی از کژفهمی‌ها درباره دولت این است که اعضای قوه مجریه نباید راهی به بخش قانون‌گذاری داشته باشند، مثلا در مجلس موسسان فرانسه چنین فکر می‌کردند …اما《 اگر قوا مستقل باشند یگانگی دولت که بالاترین ضرورت است نابود خواهد شد》 …🔶 هگل؛ خطوط اساسی فلسفه حق: زندگانی اخلاقی؛ صفحه ۳۶۰.. 🔶 در واقع، آخر بند، نشان می‌دهد که اگر آزادی با وجود دولت عینا محقق می‌شود، و اگر تفکیک قوا باعث نابودی دولت خواهد شد، پس فقط در 《سلطنت مشروطه》 است که آزادی واقعا و عینا محقق می‌شود.. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
  • گزارش تخلف

✅ تز شماره بیست و یکم درباره ایران.. 🔶 بخش دوم.. ✍ دکتر

🔶 یعنی چیرگی وحدت‌ها بر کثرت، و فرمانروایی کامل آن بر این‌ها. این چیرگی همان است که نظریه پردازانی مانند 《کارل اشمیت》از آن به دولت تمام عیار تعبیر کرده‌اند.. 🔶 اگر وحدت در کثرت را به صورت وحدت کثرت‌ها بفهمیم، و توضیح دهیم به نظریه‌ای خواهیم رسید که همان دولت توتالیتر است …🔶 در دیالکتیک هگل، معنای وحدت در کثرت، حل کثرت‌ها در وحدت‌ نیست. بلکه حتی کثرت‌ها هم یک سوی از وحدت هستند، که باید نعلین جزئی بودن را از خود به در آورند و خویشتن را به مرتبه کل ارتقاء دهند …🔶 سیدجواد طباطبایی اشاره می‌کند که بحث هگل درباره وحدت و کثرت آن‌قدر پیچیده است که در اینجا نمی‌توان بدان پرداخت، اما از همین اشاره که ذکر آن رفت می‌توان نتیجه‌ای برای دوران جدید تاریخ ایران گرفت که در مرحله بعدی به آن خواهیم پرداخت … …🔶 تاملی درباره ایران/ دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران/ صفحه ۶۵. 💠از ایران باید دفاع کرد چه به ننگ و چه به نام (دکتر سیدجواد طباطبایی) …💠جاویدان خرد. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
  • گزارش تخلف

✅ سلطنت و ساماندهی آن.. ✍ باروخ اسپینوزا

🔷 اکنون که بنیادهای 《سلطنت》را توصیف کرده‌ام، می‌خواهم به شکلی منظم توضیحی دقیق از آنها به دست دهم.. 🔶 عمل به قوانین باید آن‌چنان سفت و سخت برقرار شده باشد که حتی پادشاه هم قادر به فسخ آن‌ها نباشد. پارسیان عادت داشتند پادشاهان خود را هم‌چون خدایان پرستش کنند،. 🔶 با این حال _همانطور که از فصل ششم کتاب دانیال_ برمی‌آید، حتی پادشاهان آن قدرت را نداشتند که قوانین برقرار شده را فسخ کنند و تا آنجا که من می‌دانم هیچ نمونه‌ای وجود نداشته است که سلطانی به صورت مطلق و بدون هیچ شرط مشخصی انتخاب شده باشد …🔶 باروخ اسپینوزا؛ رساله سیاسی؛ دفترهای سیاست مدرن (صفحه۹۵). 🔶 بنابراین به نظر می‌رسد در کشورهایی که دولت با اساس داشته‌اند، یعنی سلطنت آنها مشروطه بوده است، شاه نمی‌توانسته است به عنوان تنها اراده، ضامن اجرای قانون باشد و این عین 《دولت با اساس》بوده است و نه سلطنت مستقل در هر شکل آن، که در آن و از مجرای آن، شاه به عنوان تنها اراده قانونی، مالک‌الرقاب باشد.. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
  • گزارش تخلف

🔶 اصلاحات، مقدمه حکومت قانون.. ✍ بهروز زواریان

🔶 اصلاحات در دستگاه ناصری، تنها زمانی می‌توانست اعمال شود و وجهی داشته باشد که طبع شاه، مماشات با فساد را به عدم آن مبدل و جرثومه فساد را قطع می‌کرد.. 🔶 اما شاهی که خود در فسادها دخیل بود و در بهترین حالت ممکن طبعش به جای اداره کشور به حرم‌سرا و شکار میل می‌کرد هرگز‌ نمی‌توانست 《مصالح عمومی》را بر 《نفع شخصی》 برتری دهد …🔶 وانگهی در این شرایط که 《راه هرگونه اصلاحی بسته شده بود》اولین سند حکومت قانون توسط مظفر‌الدین میرزا امضاء شد. در همین زمان‌ها و دهه‌ها پیش از مشروطه بود که ناصرالدین شاه، در طول آن پنجاه سال سلطنت می‌توانست راه اصلاحات را باز کند، و این باز کردن راه اصلاحات نه به معنای 《مماشات با فساد》که به معنی 《عدم مماشات با فساد و قطع کردن ریشه آن بود》که شاه خودکامه اسیر فساد نمی‌توانست به آن تن بدهد …🔶 ازهمین روی به نظر می‌رسد که در آن دستگاه چون با وجود 《خودکامگی شاه》راه اصلاحات بسته شده بود، انفجار می‌توانست به ضرورت از درون رخ دهد …🔶 بخشی از یادداشت؛ نشریه قلم‌یاران/ سال اول شماره نهم. لازم به ذکر است که این نوشته با استفاده از مفاهیم و مواد تاریخی‌ای بوده است که از تاملی درباره ا ...
  • گزارش تخلف

📍تز شماره بیست و یکم درباره ایران.. ✍ دکتر سیدجواد طباطبایی.. 💠 بخش اول

🔶 تنش‌های اجتماعی ذاتی اجتماع هر کشوری، و در دوران جدید موجب بالیدگی و بالندگی آن است. در ممالک محروسه ایران، پیوسته گروه‌ها و نیروهایی وجود داشته‌اند و چنانکه گفته شده، در واقع وحدت ایران نیز، پیوسته ناشی از همین گروه‌ها و نیروها بوده است.. 🔶 اگر بخواهیم منطق گفته درباره ایران به عنوان وحدت کثرت‌ها را بار دیگر دنبال کنیم، ناچار باید آن را هگلی بفهمیم، زیرا از دیدگاه فلسفه هگل، در واقع باید گفت وحدت‌وحدت و کثرت‌ها …🔶 وحدت کثرت‌ها اگر درست فهمیده نشود، به معنای حل کثرت‌ها در وحدت خواهد بود …🔶 ادامه دارد …. 🔶 تاملی درباره ایران/ جلدیکم؛ دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران؛ صفحه ۶۴ و ۶۵. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
  • گزارش تخلف

📍اهمیت تاریخ‌نویسی پایه‌ای.. ✍ بهروززواریان.. 🔶 حتما بخوانید؛ بسیارمهم

🔶 همگی واقف هستیم که کتاب «تاملی درباره ایران» اثر سیدجواد طباطبایی، فیلسوف سیاست، به گفته ایشان، همانا از یک سوی دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران است، که تا مشروطه‌خواهی و از آنجا تا شهریور ۱۳۲۰ و از شهریور ۱۳۲۰ تا انقلاب ۵۷ ایران را بررسی خواهد کرد.. 🔶 من در پیش‌رفت این پروژه هیچ شکی ندارم، و پیش از این پاسخ ایدئولوگ‌هایی که این کتاب را به نظریه سلطنت‌طلبی فروکاسته‌اند داده‌ام. اما در اینجا بحثم بیشتر ناظر بر فقره‌ای از فلسفه تاریخ هگل است تا با نشان دادن اهمیت و ضرورت تاریخ‌نویسی، پروژه‌ای را که سیدجواد طباطبایی کلید آن را زده است برجسته‌تر کرده باشم و نشان داده باشم که بدون درک این فقرات تمام نقدهایی که به تاملی درباره ایران صورت می‌گیرد توخالی است.. 🔶 هگل در فلسفه تاریخ خود می‌‌گوید:. 🔶 Die eigentliche, Objektive Geschichte eines Volks, fängt erst da, wo sie auch eine Historie hat. Bildung in der es noch nicht zur Geschichte gekommen, noch kein Bildungsgang (wie die angebliche Geschichte) , von dreienhalb Tausend Jahren möglich ist. (V. G; s:۵).. 🔶 آن‌طور که از فحوای فقره برمی‌آید، ...
  • گزارش تخلف

✅ نسبت فقدان حکومت قانون و نابسامانی.. 🔶 عصرناصری/ دودمان قاجاران... ✍ دکتر سیدجواد طباطبایی

💠 نیاز به نظام قضایی عرفی و ضرورت نهادهای حقوقی جدید به عنوان یکی از اساسی‌ترین خواست‌های تجددخواهی مردم ایران، از عمده‌ترین مباحثی است که در رساله‌های روشنفکران عصرناصری آمده است …🔶 از این روی سیدجواد طباطبایی نشان می‌دهد که حتی ایرانی‌هایی که تصور روشنی از نهادهای حقوقی جدید و پی‌آمدهای فقدان آن در جامعه نداشتند در عمل با مشاهده نابسامانی‌هایی که کشور را فراگرفته بود می‌توانستند تصوری از 《ضرورت قانون‌خواهی》پیدا کنند. به عنوان مثال قانون‌خواهی علاوه بر جنبه‌های نظری واجد جنبه‌های عملی بود که پیامد‌های اقتصادی را به دنبال داشت. از این روی میرزا آقاخان کرمانی در رساله سه مکتوب می‌نویسد:. 🔶《در ایران، درجه و میزان و قانون و حدی برای دولت و حکومت نیست》** و سپس می‌نویسد: 《درجه ظلم در حق مظلوم و پایه ستم حاکم درباره محکوم به قدر حد و قدرت و قوت حاکم است. هرقدر ممکن باشد در حق رعیت ظلم می‌کند و هرچه نکرده، نتوانسته، نه این‌که نخواسته است》 … (مکتوب، صفحه ۳۸۴ و تاملی درباره ایران، جلد دوم، نظریه حکومت قانون در ایران، بخش دوم، صفحه۳۳۴).. =======================. 🔶 اشاره‌‌ای که وضعیت نابسامان ایر ...
  • گزارش تخلف

‍ اندیشه ایرانشهری و سلطنت؟! (کذا)!.. ✍ بهروززواریان

🔶 سیدجواد میری مینق که در ادامه. سنت ایدئولوژیکی استاد خود علی شریعتی زندگی می‌کند و با پوست و گوشت و خون او در آمیخته شده است، برای این‌که بتواند جایگاهی برای ایدئولوژی پایان‌یافته علی‌شریعتی پیدا کند با فروکاستن اندیشه ایرانشهری به سلطنت‌طلبی، روی دیگر سکه دخالت در قدرت سیاسی و فهم هر ایده‌ای را با عینک ایدئولوژی اثبات کرده است …🔶 با توجه به این نوشته مخاطبی که دست‌کم یک بار آثار سیدجواد طباطبایی را مطالعه کرده باشد درمی‌یابد که مشکل پیچیده ایران فراتر از آن است که بخواهد با سلطنت‌طلبی و افتادن به پای خاندان پهلوی حل شود!. 🔶 میری چون هیچ درکی از اندیشه سیاسی جدید و مشکل پیچیده ایران ندارد، در ادامه سنت استاد و پیشوا، علی شریعتی، با این‌که اسنادی را نشان داده‌ایم که مشکل ایران فراتر از آن است که بخواهد با سلطنت‌طلبی حل شود، بازهم ایرانشهری را به سلطنت فروکاسته است! در واقع او به این دلیل که احتمالا نام سلطنت غلامان ترک سلجوقی، یا سلطنت ناصری یا امضاء شدن نخستین سند حکومت قانون توسط مظفر‌الدین را از دور شنیده و فهمیده است که طباطبایی در نظریه حکومت قانون به تحلیل و علت‌شناسی انحطاط پرد ...
  • گزارش تخلف

✅ تز شماره بیستم درباره ایران.. ✍ دکتر.. 🔺🔻خیلی مهم

🔶 وجه دیگر این تصفیه حساب با تفسیر ایدئولوژیکی سنت باید ناظر بر جنبه‌های توتالیتر این ایدئولوژی باشد، که زیر لوای 《بازگشت به خویشتن》به جای این‌که تاریخ را «علم تکوین آگاهی ملت» بداند، تفسیری ناظر بر عملی عرضه می‌کند که مندرج در تحت 《غریزه》و برای تغییر عالم است. *. 🔶 از این حیث، اهل ایدئولوژی، خود را بر طارم می‌بیند و برای عالم و آدم تکلیف معین می‌کند، و چون از جایگاه 《خدا》بر عالم و آدم می‌نگرد، لاجرم بر خود فرض می‌داند که 《نظام عالم را آن‌چنان که ایدئولوژی‌اش اقتضاء دارد تجدید بنا کند و فرهنگ و اخلاق و عقاید مردم را به شکل، تغییر دهد حتی علی‌رغم شماره آراء》●. 🔶 این تفسیر ایدئولوژیکی نظام سنت، چون از جایگاه خدا بر عالم و آدم می‌نگرد، چنان‌که به تصریح در نوشته‌های علی شریعتی آمده است، نمی‌تواند ناظر بر نظام اجتماعی توتالیتر نباشد …🔶 بدیهی است که این ایدئولوژی نه ربطی به جامعه‌شناسی دارد و نه به تاریخ، بلکه نسخه جهان سومی از است و مانند همه نظام‌های ایدئولوژیک، کوشش می‌کند که با از میان برداشتن تنش‌های اجتماعی، اندیشه‌های متنوع و رفتارهای گوناگون آدمیان، با وعده دادن بهشت بر روی زمین، بر ...
  • گزارش تخلف