«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» 🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علمسیاست و علمحقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۷:۴۳ ۱۳۹۶/۱۲/۲۳ 🔶 ترجمه باقرپرهام و زیباجبلی.. 🔶 پدیدارشناسی روح هگل 💠 فعلا در زبانفارسی دو ترجمه از پدیدارشناسی روح هگل در دست که یکی متعلق به باقرپرهام و دیگری متعلق به زیباجبلی است. و در ماههای اخیر ترجمهای از ملکاسماعیلی روانه بازار شده است که ما به این دلیل که آن را از نظر نگذراندهایم نمیتوانیم دربارهاش سخن بگوییم.. 💠 باید گفت علیرغم اینکه باقرپرهام کوششی جدی در ترجمه این اثر داشته و حداقل متن فرانسوی پدیدارشناسی را از نظر گذرانده، اما هرگز مقصود هگل را نفهمیده است. در این راستا سیداحمدیان توضیح داده است که روح در فلسفه هگل هرگز با معنایی که شیخالرئیس ابوعلیسینا در رساله رگشناسی خویش از جان مراد کرده است قابل بیان نیست. در این زمینه حتی احمدفردید نیز با قرار دادن روان بر جای اصطلاح «گایست» هرگز مقصود هگل را از این اصطلاح کلیدی و دشوار و اساسی در فلسفه هگل درنیافته است. ما پیش از این تا حدودی اصطلاح «گایست» را بر اساس برخی متون ازجمله درسگفتارهای دکتر سیدجواد طباطبایی آوردهایم. اما میتوان استدلال کرد که نه معنای جان در ترجمه پرهام و نه معنای روان در کاربرد احمدفردید هیچکدام ترادف پذیر با روح نیستند.. 💠 نتیجهای که سیداحمدیان ا ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۵۸ ۱۳۹۶/۱۲/۲۲ #نقد_رهش #میثم_امیری #روزنامه_خراسان #رفقای_نقدrofaghaenaghd نقد رهش-میثم امیری-.pdf ( 724.3 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۵۷ ۱۳۹۶/۱۲/۲۲ 🌐 ضد ملی کیست؟!.. 🆑 حتما بخوانید و منتشر کنید 💠 نوشته ضدملی رضا امیرخانی در رهش، را بر آن داشته است که تار و پود این اثر را بر هم بریزد و نشان دهد که رهش بیماریای بسیار خطرناک است …💠 پیام رهش برتری خانه بر کشور است. لذا، میثم امیری نشان میدهد که پیام امیرخانی در رهش ضدملی است. امیرخانی در این رهش بیمارگونه، تنها کاری که انجام میدهد بافتن رطب و یابس به هم و شعار و غرولند است (میثمامیری).. 💠 امیرخانی به بهانه نقد توسعه مدیریت شهری، به جای شهر بر وطن میتازد. ما مایل هستیم که از استدلالهای میثم امیری کمی عدول کنیم و نشان دهیم که رضا امیرخانی وطن ندارد. او خانهای ندارد که درباره آن سخن بگوید و با استدلالهای میثمامیری پر واضح است که را به دومین شاه صفوی تشبیه کند. وانگهی؛ اگر تا پیش از این ایی وجود داشت که استعارهای از ناتمام ماندن یک ساختمان بود، اکنون حاکی از بیعرضگی دولت نو دولتی است که حتی ساختمانهایش بر پهلوی و قاجاران هم باخته است …💠 رهش البته امیدوارکننده است آنجا که میگوید: «اینکه میشد در ارزنهالروم از سلیمانیه گذشت یا نه مهم است» … ولی امیرخانی هرآنچه را که پیش از این برهم بافته آن را در سخن راوی و چرخد ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۱:۳۱ ۱۳۹۶/۱۲/۲۰ 📍وساطت و بیواسطگی📍.. 📍گفتار فلسفی📍/ حتما بخوانید 🔶 دو اصطلاح فوق در بند دهم از فصل خدایگانی و بندگی پدیدارشناسی به کار رفته است.. 💠 قطعا کسانی که با کتاب پدیدارشناسی روح هگل مواجه میشوند با دو اصطلاح فوق بسیار برخورد خواهند کرد. جالب توجه است که این دو اصطلاح اساسی بنیان حرکت روح را نیز تشکیل میدهد …💠 از اینروی فهم این دو واژه میتواند یکی ازمفاهیم پیچیده هگل را هرچند به نحو مختصر از پدیدارشناسی رفع کند.. 💠 در پدیدارشناسی روح، اصطلاح بنیادین Vermittlung (فمیتلونگ یا)، برای آگاهی، همانا است. اما بالعکس از این اشاره میتوان دریافت که در خود مذهب مسیح، این واسطه همان عیسیمسیح است. برحسب پدیدارشناسی، این واسطه یا مسیح، عنصری است که میان انسان و خدا ارتباط برقرار میکند. یعنی عامل وحدت این دو میشود.. 💠 اما اگر فرض کنیم که تضادها بسیار قدرتمند هستند و عناصر بسیار پراکنده باشند، حتما میبایست واسطهای وجود داشته باشد تا از طریق آن، این عناصر به وحدت برسند. در نتیجه برای هگل واژه اساسی Vermittlung، همانا عنصری است که میان دو حد ارتباط برقرار میکند. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۴:۱۵ ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ 💠 در باب متن.. 💠 متن! منظورم هر بستری است، تفکر! و به قدرت عقل خود ایمان آوردن؛ من فقط به متنی دلبستگی دارم که مرا ملزم به تفکر کند. و تفکر برای من از مجرای پیوند درونی نظامهای فلسفی حاصل میشود. «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۳:۲۱ ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ 💠 حتما تا انتها بخوانید💠.. 💠 با عرض سلام و ادب و احترام 💠 بخش یکم متن منتشر شده از من در سایت وزین فرهنگ امروز با محوریت جواد میری مینق و نقد کتاب و شریعتی (کذا)! ضمن سپاس از تمامی دوستان گرامیام در این سایت، باید خاطر نشان کنم که این نقدها آنقدر ادامه پیدا خواهد کرد که سمی از افق فلسفهورزی ایران محو شوند. من هر قدر تامل کردم نتوانستم عنوانی مناسبتر از سمی و دوره_جدید برای میریمینق قرار بدهم. برای من جالب توجهترین بخش این بود که احسان شریعتی نیز پیش از این، کتاب را بررسی کرده است. آیا او نیز همچون پدر، در جهل به مبانی هایدگر به سر میبرد که نتوانسته است ایرادهای اساسی کتاب میریمینق را تشخیصدهد و به او خاطرنشان کند که این دست مقایسهها از اساس مغلوط است؟. 💠 چه کسانی در پژوهشگاه علومانسانی و برای علوم انسانی این کشور با هزینههای المال تصمیم میگیرند؟. 💠 آیا بیحرکت (اشارهای به گفته مجدالملک در رساله کشفالغرائب) و درایت پژوهشگاه علومانسانی تا چه زمانی آبروی خود و پژوهشگاه را بر پای، میری مینق فدا خواهد کرد؟. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۱:۱۴ ۱۳۹۶/۱۲/۱۸ 💠 ستمگری اکثریت 💠 الکسی دوتوکویل، معتقد است که هیچ اصلی نفرتآورتر از این نیست که قبول کنیم که در یک ملت به سبب حق حاکمیت حق دارد هرآنچه را که میخواهد انجام دهد …💠 یاران/ محمدتقی قزلسفلی، به نقل از الکسی دوتوکویل …💠 تابع قوانین جاری کشور. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۵:۱۱ ۱۳۹۶/۱۲/۱۷ 📍مجادلهای در نظر و عمل📍.. 📍تا انتها بخوانید📍 💠 هیچ چیز به اندازه آن رویداد زیر و زبرکننده چهاردهم ژوئیه ۱۷۸۹، ایمان به قدرت و مرجعیت عقل را دچار تزلزل نکرد. فتح زندان باستیل در واقع فتح یک زندان نبود، بلکه نشان از سست شدن پایههای حکومتی داشت که مقدمات آن پیشتر فراهم شده بود. ملت فرانسه در این دوران به خوبی دریافته بودند که اکنون موقعیت جدی برای خروج از به بار آمده است. وانگهی؛ شاید تصور شود که چرا انقلاب به دوران اولیه خود بازگشت؟ به نظر میرسد که فقط زمانی که انقلاب فرانسه از مبانی عقل عدول کرد به سمت خشونت و ترور کشیده شد، همچنین «اگر» انقلاب که در بطن خود مفید فایده بود و_ (((از مجرای آن ملت فرانسه دریافته بود در جایی که امکان وجود نداشته باشد تنها چاره کار است))) _، بر اساس مبانی عقل پیش میرفت «آنگاه» نتایج به بار آمده از آن وارونه خود نمیشد. به این ترتیب در این مقام سرزنش عقل هیچ جایگاهی ندارد و البته سرزنش عقل کاملا بیربط است، چرا که اگر بر طبق اصول آن عمل میشد هرگز خشونت و ترور از انقلاب برنمیآمد … به این ترتیب من با این یادداشت نکتهی بسیار اساسیای را آموختم و همین آموختن مایه دلگرمی بوده است. و آن جز این نبود ک ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۲:۵۷ ۱۳۹۶/۱۲/۱۵ 💠 اگر بپذیریم که شاه ایران خدمات فراوانی به محروسه داده بود، همانا قتل امیر کافی بود تا لکهای ننگ و سیاه از ۵۰ سال سلطنت مطلقه د «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۲:۴۵ ۱۳۹۶/۱۲/۱۵ 📍بصیرت میرزا تقیخان امیرکبیر📍.. 📍 برگی از تاریخ📍 💠 سیدجواد طباطبایی در تحلیل بینش امیرکبیر و مقدم او قائم مقام فراهانی مینویسد: میتوان عمل و نظر این دو را یکسان دانست. امیر به ظاهر با دولت انگلیس مناسبات حسنهای داشت. اما هم او در سیاست خارجی کشور برای تامین مصلحت ملی، را با درمیآمیخت …💠 خان ملک ساسانی از گفت و گویی که اعتمادالسلطنه با پدر او داشته است نقل میکند و میگوید: هنگامی که امیر را به کاشان بردند، کلیه نوشتهجات او را ضبط کردند و نزد شاه آوردند. اما اکثر این نوشتههای امیر مرموز بود. وانگهی شاه امر کرد که نوشتهها را در خزانه نگاه دارند. در زمان صدرات مستوفیالممالک یک نفر از اهالی مازندران پیدا شد که هرگونه رمزی را کشف میکرد. شاه آن فرد را احضار فرموده و امر کرد که نوشتههای امیر را در اختیار او قرار دهند. آن فرد رمز نوشتهها را کشف کرد و به عرض شاه رساند. اما معنای نوشتههای امیر چه بود؟ ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۱:۰۲ ۱۳۹۶/۱۲/۱۳ 📍در پدیدارشناسی روح📍.. 📍گفتار فلسفی/قطعه عشق📍 💠 هگل در دوره جوانی، دستنوشتههایی را تحت عنوان قطعهای با عنوان قطعه عشق تنظیم کرده بود. از نظر فیلسوف جوان در این دوره، وحدت حقیقی تنها با عشق اصیل حاصل میشود.. 💠 از نظر فیلسوف، عشق اصیل باعث میشود که نفس عاشق خود را در نفس معشوق ببیند. وانگهی در ذیل فاهمه چنین وحدتی امکانپذیر نیست. به این صورت وحدت عاشقانه، نشان میدهد که دو نفس عاشق و معشوق جدا از یکدیگر نیستند و هریک خود را در دیگری میجوید. وحدتی که در آن وحدت دو نفس در عین ثنویت آنها ممکن شده است و عاشق و معشوق در این حالت یکدیگر را به رسمیت میشناسند …💠 همین مفهوم اساسی به رسمیتشناختن است که بعدها هگل، صورت پخته آن را در پدیدارشناسی روح بسط میدهد. اما پیش از آن هگل با مفهوم به رسمیتشناختن نزد فیشته آشنا شده بود و با همین نقد فیشته از به رسمیت شناختن بود که فیلسوف، آن را بعدها در تقابل با فیشته به کار برد.. 💠 در این زمینه دو قطعه در دست است که یکی نسخه (نوامبر ۱۷۹۷ و پاییز/زمستان۱۷۹۸) است که در آنها هگل از فهمرمانتیک این مفهوم اساسی پیروی میکند. اما برای نخستین بار در پدیدارشناسیروح است که فیلسوف عمیقا از مفهوم رمانت ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۵:۳۳ ۱۳۹۶/۱۲/۱۲ 📍ماجرای کریم شیره ای📍 💠 در عصر فرمانروایی ناصرالدین شاه، «بیخردی» چنان بسط یافته بود که حتی «کریم شیرهای» دلقک ناصرالدین شاه، در صف عقلای دربار در آمده بود و از سویی مشاغل و مناصب چنان اهمیت خود را از دست داده بود که همین «کریم شیرهای» پذیرفتن آن مناصب را دور از شأن خود میدانست …🌐 به نقل از تاملی درباره ایران/ و تحلیل رساله مجدیه؛ میرزامجدالملک صفحه ۲۹_۳۰ …💠 به نظر میرسد که مصالح ملی کشور به دست ملیجکها (=دلقکها) و توسط همین ایهای که جز و سروری را به رسمیت نمیشناسند بر باد رفته است. خطر روس و انگلیس در انحطاط و زوال ایران، کمتر از خطر کسانی نیست که با شعار اعتدال در اصلاحات و قطع کردن جرثومه فساد، با فساد مماشات میکنند. (دریافتی از رساله مجدیه با استناد به کتاب تامل). 🔻 …💠 …💠 وقت فلسفه قدیم گذشت که میگفتند این وطن مصر و عراق و شام نیست؛ باید بفهمیم که این وطن که وظیفه ما در حفظ و ترقی او هر نوع فداکاری و جانسپاری است، ایران است …💠 تابع قوانین جاری کشور. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۴:۰۷ ۱۳۹۶/۱۲/۱۱ 💠 شاه محروسه به همراه ملیجک، دلقک دربار. 💠 قاجاران 💠 محروسه. «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۲:۱۴ ۱۳۹۶/۱۲/۱۰ 💠 «عدم تعادل در رفتار شاه صوفی».. 💠 سیاسی 🌐 جانس هنوی، با اشاره به این که نظام ایران در عهد صفوی از پای بست ویران شده بود مینویسد:. ✳️ خواجه سرایان که قدرت واقعی را به دست آورده بودند میتوانستند به نمایندگی از طرف پادشاه، هدایا و مناصبی را به افراد ببخشند و در آن شایستگی جایی نداشت. مقامات به کسانی داده میشد که پول بیشتری پرداخت میکردند و همه مشکلات با پول حل میشد. و این ثروت هنگفت به جای اینکه طمع این خواجه سرایان پست را اقناع کند آنان را حریصتر میکرد. پی آمدهای این نابسامانی در سراسر کشور آشکار میشد. سپاهیان بر اثر بی نظمی و کمی مواجب دلسرد شده بودند و با اکراه خدمت میکردند و صاحب منصبان که در اثر خرید مناصب بی پول شده بودند با گستاخی به تاراج اموال مردم میپرداختند (هنوی، ۱۰۳) …💠 به نظر میرسد اشاره هنوی به تاراج اموال اشاره درستی باشد. در واقع تباهی به دربار ایران راه پیدا کرده بود و مردم خود را در آیینه دربار میدیدند. در این دوره نهاد وزارت وجود نداشت که بخواهد همچون نهاد استواری به ایراد حق مردم بپردازد. به این صورت به نظر میرسد که نوعی قدرت در درون قدرت حکومت مرکزی به وجود آمده و شاه سست عنصر به آن اعتماد کام ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۱:۵۲ ۱۳۹۶/۱۲/۱۰ 💠 موضوع دانشگاه برلین، آلمان بود! اما ضرورت تاسیس این دانشگاه در ایران چه بود؟! تا زمانی که این دانشگاه در اقلیم علوم انسانی مسئلهاش ایران نباشد به هیچ دردی نخواهد خورد جز تلف کردن وقت و هزینه! «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۱:۱۰ ۱۳۹۶/۱۲/۰۹ 📍رفع یک ابهام📍 💠 ما پیش از این نوشتیم که بر حسب نظر برخی مفسران هگل در داخل ایران، مفهوم اساسی zusammenschließen (تسوزامن شلیسن) بنا بر دلایلی به فارسی قابل ترجمه نیست. اما سیداحمدیان در بخشی از تفسیر خود نوشته است که از این مفهوم، همان چیزی فهم میشود که اهل منطق از آن به اقترانی یاد میکنند.. 💠 به عنوان نمونه اهل منطق در قیاس زیر از مقدمات به نتیجه ذیل میرسند:. 💠 مقدمه ۱: هر الف است …💠 مقدمه ۲: هر ج است.. 💠 نتیجه: هر الف ج است …🌐 چنانکه مشاهده میشود از مجرای این قیاس، نتیجه از دل مقدمات استخراج شده است. چرا که به عنوان حد اوسط قیاس حذف شده و نتیجه از مجموع مقدمات برآمده است.. 💠 وانگهی واژه zusammenschließen تا حدودی به معنای نزدیک کردن و نتیجهای است که از آن اخذ میشود.. 💠 هگل همچون قیاس ما، خودآگاهی را همچون حد واسطی در قلمداد میکند که بدون این حد واسط آگاهی انسان و خدا در یک دیگر انعکاس پیدا نمیکنند. از اینروی خودآگاهی با وضع خود همچون یک حد واسط در ساحت عمل میکند تا آگاهی کل (=خدا) و جز (=انسان) در یکدیگر انعکاس پیدا کنند تا به این منوال حرکت دیالکتیکی روح در تاریخ منتفی نباشد. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۳:۳۱ ۱۳۹۶/۱۲/۰۸ 💠 اقلیم ما جایگاه اقوام در ایران است ما، اگر هم زبان یکدیگر را متوجه نشویم، دستکم در حفظ ایران با یکدیگر همدل هستیم. «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۱۴ ۱۳۹۶/۱۲/۰۸ 💠 تاریخی سیاسی.. 💠 به نقل از دکتر / تاملی درباره ایران/ ✍ 📙، ۲۵۹. 💠 به نظرم منتسکیو بر اساس هوس چنین استدلالی را ایراد نمیکند. بنابر شواهد تاریخی و اسنادی که وجود دارد، مستحضر هستیم که پس از یورش مغول و از بین رفتن خاندانهای بومی و محلی، فرزندکشی و وزیرکشی به اوج خود رسیده بود. سفرنامه نویسانی که در ایران حاضر بودند و در پی این بودند که انحطاط اروپا را در آیینه ایران ببینند، این نکته مهم را برجسته میکنند که شاه ایران، فرزند خود را میکشت یا کور میکرد. از اینروی میتوانیم استدلال کنیم که شاه در محدوده قدرت خودکامه خود هیچگونه نهاد مستقل و یا امری را که سلطنت او را به خطر میانداخت برنمی تابید. تا جایی که شاهزادگان کور شده در پایین قصر زندگی میکردند و سرنوشتی جز مرگ در انتظار آنان نبود. از این روی فرزند کشی در کنار پس زدن اشرافیت از عوامل عمده دیگری بود که نظام ایران را با سقوط جدی مواجه کرد (=تحلیل دکتر طباطبایی). و رسم به عنوان سنتی نامبارک در ایران برای حفظ قدرت سیاسی باقی ماند …. 💠 جایی برای آنان که میاندیشند؛ چاه به چشمهای که از آن آب مینوشیدیم حسرت میبرد. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۴۲ ۱۳۹۶/۱۲/۰۷ 💠 هرچند مایل نیستم که بیش از این به علی شریعتی و شاگردان او (به خصوص مینق و عبدالکریمی) بپردازم_به این دلیل که آنها در بهترین حا «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۲۴ ۱۳۹۶/۱۲/۰۷ 📍 بند ششم خدایگانی و بندگی📍 💠 Das Tun ist also nicht nur insofern Doppelsinnig, als es ein Tun ebenswohl gegen sich als gegen das andre, sondern ist auch insofern, als es ungetrennt ebwnswohl das Tun des Einen als das Andren ist …💠 این بند کوتاه در عین حال بندی بسیار کلیدی و نتیجهای است که هگل از بندهای اول تا چهارم فصل خدایگانی و بندگی اخذ میکند. چنانکه پیش از این هم خاطرنشان شد، آگاهی، در روند حرکت دیالکتیکی خود، به این دلیل که بدیلی برای وجود خودش در عالم پیدا نمیکند به ناچار خودش را وضع میکند. این وضع خود اگرچه مبتنی بر آموزه وجود و پیوند آن به مبحث ذات در علم منطق است اما در عین حال گوشه چشمی به حرکت روح در پدیدارشناسی دارد …💠 آگاهی خودش را وضع میکند و اما با وضع خود در عین حال نسبتی با غیر پیدا میکند. اما این غیر چیست؟ غیر همانا خود آگاهی است که چون خودش را وضع کرده به موضوعی برای خود تبدیل شده و از این جهت از یک طرف با خود نسبتی دارد و از یک جهت با غیر نسبت پیدا کرده است.. 💠 ما در موضوع میل شاهد این هستیم که خودآگاهی با میل در پی این است که موضوع یا متعلق یا ابژه را نیست و نابود کند تا از مجرای ناب ... ‹ 12 13 14 15 16 17 18 ›
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۷:۴۳ ۱۳۹۶/۱۲/۲۳ 🔶 ترجمه باقرپرهام و زیباجبلی.. 🔶 پدیدارشناسی روح هگل 💠 فعلا در زبانفارسی دو ترجمه از پدیدارشناسی روح هگل در دست که یکی متعلق به باقرپرهام و دیگری متعلق به زیباجبلی است. و در ماههای اخیر ترجمهای از ملکاسماعیلی روانه بازار شده است که ما به این دلیل که آن را از نظر نگذراندهایم نمیتوانیم دربارهاش سخن بگوییم.. 💠 باید گفت علیرغم اینکه باقرپرهام کوششی جدی در ترجمه این اثر داشته و حداقل متن فرانسوی پدیدارشناسی را از نظر گذرانده، اما هرگز مقصود هگل را نفهمیده است. در این راستا سیداحمدیان توضیح داده است که روح در فلسفه هگل هرگز با معنایی که شیخالرئیس ابوعلیسینا در رساله رگشناسی خویش از جان مراد کرده است قابل بیان نیست. در این زمینه حتی احمدفردید نیز با قرار دادن روان بر جای اصطلاح «گایست» هرگز مقصود هگل را از این اصطلاح کلیدی و دشوار و اساسی در فلسفه هگل درنیافته است. ما پیش از این تا حدودی اصطلاح «گایست» را بر اساس برخی متون ازجمله درسگفتارهای دکتر سیدجواد طباطبایی آوردهایم. اما میتوان استدلال کرد که نه معنای جان در ترجمه پرهام و نه معنای روان در کاربرد احمدفردید هیچکدام ترادف پذیر با روح نیستند.. 💠 نتیجهای که سیداحمدیان ا ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۵۸ ۱۳۹۶/۱۲/۲۲ #نقد_رهش #میثم_امیری #روزنامه_خراسان #رفقای_نقدrofaghaenaghd نقد رهش-میثم امیری-.pdf ( 724.3 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۵۷ ۱۳۹۶/۱۲/۲۲ 🌐 ضد ملی کیست؟!.. 🆑 حتما بخوانید و منتشر کنید 💠 نوشته ضدملی رضا امیرخانی در رهش، را بر آن داشته است که تار و پود این اثر را بر هم بریزد و نشان دهد که رهش بیماریای بسیار خطرناک است …💠 پیام رهش برتری خانه بر کشور است. لذا، میثم امیری نشان میدهد که پیام امیرخانی در رهش ضدملی است. امیرخانی در این رهش بیمارگونه، تنها کاری که انجام میدهد بافتن رطب و یابس به هم و شعار و غرولند است (میثمامیری).. 💠 امیرخانی به بهانه نقد توسعه مدیریت شهری، به جای شهر بر وطن میتازد. ما مایل هستیم که از استدلالهای میثم امیری کمی عدول کنیم و نشان دهیم که رضا امیرخانی وطن ندارد. او خانهای ندارد که درباره آن سخن بگوید و با استدلالهای میثمامیری پر واضح است که را به دومین شاه صفوی تشبیه کند. وانگهی؛ اگر تا پیش از این ایی وجود داشت که استعارهای از ناتمام ماندن یک ساختمان بود، اکنون حاکی از بیعرضگی دولت نو دولتی است که حتی ساختمانهایش بر پهلوی و قاجاران هم باخته است …💠 رهش البته امیدوارکننده است آنجا که میگوید: «اینکه میشد در ارزنهالروم از سلیمانیه گذشت یا نه مهم است» … ولی امیرخانی هرآنچه را که پیش از این برهم بافته آن را در سخن راوی و چرخد ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۱:۳۱ ۱۳۹۶/۱۲/۲۰ 📍وساطت و بیواسطگی📍.. 📍گفتار فلسفی📍/ حتما بخوانید 🔶 دو اصطلاح فوق در بند دهم از فصل خدایگانی و بندگی پدیدارشناسی به کار رفته است.. 💠 قطعا کسانی که با کتاب پدیدارشناسی روح هگل مواجه میشوند با دو اصطلاح فوق بسیار برخورد خواهند کرد. جالب توجه است که این دو اصطلاح اساسی بنیان حرکت روح را نیز تشکیل میدهد …💠 از اینروی فهم این دو واژه میتواند یکی ازمفاهیم پیچیده هگل را هرچند به نحو مختصر از پدیدارشناسی رفع کند.. 💠 در پدیدارشناسی روح، اصطلاح بنیادین Vermittlung (فمیتلونگ یا)، برای آگاهی، همانا است. اما بالعکس از این اشاره میتوان دریافت که در خود مذهب مسیح، این واسطه همان عیسیمسیح است. برحسب پدیدارشناسی، این واسطه یا مسیح، عنصری است که میان انسان و خدا ارتباط برقرار میکند. یعنی عامل وحدت این دو میشود.. 💠 اما اگر فرض کنیم که تضادها بسیار قدرتمند هستند و عناصر بسیار پراکنده باشند، حتما میبایست واسطهای وجود داشته باشد تا از طریق آن، این عناصر به وحدت برسند. در نتیجه برای هگل واژه اساسی Vermittlung، همانا عنصری است که میان دو حد ارتباط برقرار میکند. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۴:۱۵ ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ 💠 در باب متن.. 💠 متن! منظورم هر بستری است، تفکر! و به قدرت عقل خود ایمان آوردن؛ من فقط به متنی دلبستگی دارم که مرا ملزم به تفکر کند. و تفکر برای من از مجرای پیوند درونی نظامهای فلسفی حاصل میشود.
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۳:۲۱ ۱۳۹۶/۱۲/۱۹ 💠 حتما تا انتها بخوانید💠.. 💠 با عرض سلام و ادب و احترام 💠 بخش یکم متن منتشر شده از من در سایت وزین فرهنگ امروز با محوریت جواد میری مینق و نقد کتاب و شریعتی (کذا)! ضمن سپاس از تمامی دوستان گرامیام در این سایت، باید خاطر نشان کنم که این نقدها آنقدر ادامه پیدا خواهد کرد که سمی از افق فلسفهورزی ایران محو شوند. من هر قدر تامل کردم نتوانستم عنوانی مناسبتر از سمی و دوره_جدید برای میریمینق قرار بدهم. برای من جالب توجهترین بخش این بود که احسان شریعتی نیز پیش از این، کتاب را بررسی کرده است. آیا او نیز همچون پدر، در جهل به مبانی هایدگر به سر میبرد که نتوانسته است ایرادهای اساسی کتاب میریمینق را تشخیصدهد و به او خاطرنشان کند که این دست مقایسهها از اساس مغلوط است؟. 💠 چه کسانی در پژوهشگاه علومانسانی و برای علوم انسانی این کشور با هزینههای المال تصمیم میگیرند؟. 💠 آیا بیحرکت (اشارهای به گفته مجدالملک در رساله کشفالغرائب) و درایت پژوهشگاه علومانسانی تا چه زمانی آبروی خود و پژوهشگاه را بر پای، میری مینق فدا خواهد کرد؟. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۱:۱۴ ۱۳۹۶/۱۲/۱۸ 💠 ستمگری اکثریت 💠 الکسی دوتوکویل، معتقد است که هیچ اصلی نفرتآورتر از این نیست که قبول کنیم که در یک ملت به سبب حق حاکمیت حق دارد هرآنچه را که میخواهد انجام دهد …💠 یاران/ محمدتقی قزلسفلی، به نقل از الکسی دوتوکویل …💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۵:۱۱ ۱۳۹۶/۱۲/۱۷ 📍مجادلهای در نظر و عمل📍.. 📍تا انتها بخوانید📍 💠 هیچ چیز به اندازه آن رویداد زیر و زبرکننده چهاردهم ژوئیه ۱۷۸۹، ایمان به قدرت و مرجعیت عقل را دچار تزلزل نکرد. فتح زندان باستیل در واقع فتح یک زندان نبود، بلکه نشان از سست شدن پایههای حکومتی داشت که مقدمات آن پیشتر فراهم شده بود. ملت فرانسه در این دوران به خوبی دریافته بودند که اکنون موقعیت جدی برای خروج از به بار آمده است. وانگهی؛ شاید تصور شود که چرا انقلاب به دوران اولیه خود بازگشت؟ به نظر میرسد که فقط زمانی که انقلاب فرانسه از مبانی عقل عدول کرد به سمت خشونت و ترور کشیده شد، همچنین «اگر» انقلاب که در بطن خود مفید فایده بود و_ (((از مجرای آن ملت فرانسه دریافته بود در جایی که امکان وجود نداشته باشد تنها چاره کار است))) _، بر اساس مبانی عقل پیش میرفت «آنگاه» نتایج به بار آمده از آن وارونه خود نمیشد. به این ترتیب در این مقام سرزنش عقل هیچ جایگاهی ندارد و البته سرزنش عقل کاملا بیربط است، چرا که اگر بر طبق اصول آن عمل میشد هرگز خشونت و ترور از انقلاب برنمیآمد … به این ترتیب من با این یادداشت نکتهی بسیار اساسیای را آموختم و همین آموختن مایه دلگرمی بوده است. و آن جز این نبود ک ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۲:۵۷ ۱۳۹۶/۱۲/۱۵ 💠 اگر بپذیریم که شاه ایران خدمات فراوانی به محروسه داده بود، همانا قتل امیر کافی بود تا لکهای ننگ و سیاه از ۵۰ سال سلطنت مطلقه د
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۲:۴۵ ۱۳۹۶/۱۲/۱۵ 📍بصیرت میرزا تقیخان امیرکبیر📍.. 📍 برگی از تاریخ📍 💠 سیدجواد طباطبایی در تحلیل بینش امیرکبیر و مقدم او قائم مقام فراهانی مینویسد: میتوان عمل و نظر این دو را یکسان دانست. امیر به ظاهر با دولت انگلیس مناسبات حسنهای داشت. اما هم او در سیاست خارجی کشور برای تامین مصلحت ملی، را با درمیآمیخت …💠 خان ملک ساسانی از گفت و گویی که اعتمادالسلطنه با پدر او داشته است نقل میکند و میگوید: هنگامی که امیر را به کاشان بردند، کلیه نوشتهجات او را ضبط کردند و نزد شاه آوردند. اما اکثر این نوشتههای امیر مرموز بود. وانگهی شاه امر کرد که نوشتهها را در خزانه نگاه دارند. در زمان صدرات مستوفیالممالک یک نفر از اهالی مازندران پیدا شد که هرگونه رمزی را کشف میکرد. شاه آن فرد را احضار فرموده و امر کرد که نوشتههای امیر را در اختیار او قرار دهند. آن فرد رمز نوشتهها را کشف کرد و به عرض شاه رساند. اما معنای نوشتههای امیر چه بود؟ ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۱:۰۲ ۱۳۹۶/۱۲/۱۳ 📍در پدیدارشناسی روح📍.. 📍گفتار فلسفی/قطعه عشق📍 💠 هگل در دوره جوانی، دستنوشتههایی را تحت عنوان قطعهای با عنوان قطعه عشق تنظیم کرده بود. از نظر فیلسوف جوان در این دوره، وحدت حقیقی تنها با عشق اصیل حاصل میشود.. 💠 از نظر فیلسوف، عشق اصیل باعث میشود که نفس عاشق خود را در نفس معشوق ببیند. وانگهی در ذیل فاهمه چنین وحدتی امکانپذیر نیست. به این صورت وحدت عاشقانه، نشان میدهد که دو نفس عاشق و معشوق جدا از یکدیگر نیستند و هریک خود را در دیگری میجوید. وحدتی که در آن وحدت دو نفس در عین ثنویت آنها ممکن شده است و عاشق و معشوق در این حالت یکدیگر را به رسمیت میشناسند …💠 همین مفهوم اساسی به رسمیتشناختن است که بعدها هگل، صورت پخته آن را در پدیدارشناسی روح بسط میدهد. اما پیش از آن هگل با مفهوم به رسمیتشناختن نزد فیشته آشنا شده بود و با همین نقد فیشته از به رسمیت شناختن بود که فیلسوف، آن را بعدها در تقابل با فیشته به کار برد.. 💠 در این زمینه دو قطعه در دست است که یکی نسخه (نوامبر ۱۷۹۷ و پاییز/زمستان۱۷۹۸) است که در آنها هگل از فهمرمانتیک این مفهوم اساسی پیروی میکند. اما برای نخستین بار در پدیدارشناسیروح است که فیلسوف عمیقا از مفهوم رمانت ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۵:۳۳ ۱۳۹۶/۱۲/۱۲ 📍ماجرای کریم شیره ای📍 💠 در عصر فرمانروایی ناصرالدین شاه، «بیخردی» چنان بسط یافته بود که حتی «کریم شیرهای» دلقک ناصرالدین شاه، در صف عقلای دربار در آمده بود و از سویی مشاغل و مناصب چنان اهمیت خود را از دست داده بود که همین «کریم شیرهای» پذیرفتن آن مناصب را دور از شأن خود میدانست …🌐 به نقل از تاملی درباره ایران/ و تحلیل رساله مجدیه؛ میرزامجدالملک صفحه ۲۹_۳۰ …💠 به نظر میرسد که مصالح ملی کشور به دست ملیجکها (=دلقکها) و توسط همین ایهای که جز و سروری را به رسمیت نمیشناسند بر باد رفته است. خطر روس و انگلیس در انحطاط و زوال ایران، کمتر از خطر کسانی نیست که با شعار اعتدال در اصلاحات و قطع کردن جرثومه فساد، با فساد مماشات میکنند. (دریافتی از رساله مجدیه با استناد به کتاب تامل). 🔻 …💠 …💠 وقت فلسفه قدیم گذشت که میگفتند این وطن مصر و عراق و شام نیست؛ باید بفهمیم که این وطن که وظیفه ما در حفظ و ترقی او هر نوع فداکاری و جانسپاری است، ایران است …💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۴:۰۷ ۱۳۹۶/۱۲/۱۱ 💠 شاه محروسه به همراه ملیجک، دلقک دربار. 💠 قاجاران 💠 محروسه.
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۲:۱۴ ۱۳۹۶/۱۲/۱۰ 💠 «عدم تعادل در رفتار شاه صوفی».. 💠 سیاسی 🌐 جانس هنوی، با اشاره به این که نظام ایران در عهد صفوی از پای بست ویران شده بود مینویسد:. ✳️ خواجه سرایان که قدرت واقعی را به دست آورده بودند میتوانستند به نمایندگی از طرف پادشاه، هدایا و مناصبی را به افراد ببخشند و در آن شایستگی جایی نداشت. مقامات به کسانی داده میشد که پول بیشتری پرداخت میکردند و همه مشکلات با پول حل میشد. و این ثروت هنگفت به جای اینکه طمع این خواجه سرایان پست را اقناع کند آنان را حریصتر میکرد. پی آمدهای این نابسامانی در سراسر کشور آشکار میشد. سپاهیان بر اثر بی نظمی و کمی مواجب دلسرد شده بودند و با اکراه خدمت میکردند و صاحب منصبان که در اثر خرید مناصب بی پول شده بودند با گستاخی به تاراج اموال مردم میپرداختند (هنوی، ۱۰۳) …💠 به نظر میرسد اشاره هنوی به تاراج اموال اشاره درستی باشد. در واقع تباهی به دربار ایران راه پیدا کرده بود و مردم خود را در آیینه دربار میدیدند. در این دوره نهاد وزارت وجود نداشت که بخواهد همچون نهاد استواری به ایراد حق مردم بپردازد. به این صورت به نظر میرسد که نوعی قدرت در درون قدرت حکومت مرکزی به وجود آمده و شاه سست عنصر به آن اعتماد کام ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۱:۵۲ ۱۳۹۶/۱۲/۱۰ 💠 موضوع دانشگاه برلین، آلمان بود! اما ضرورت تاسیس این دانشگاه در ایران چه بود؟! تا زمانی که این دانشگاه در اقلیم علوم انسانی مسئلهاش ایران نباشد به هیچ دردی نخواهد خورد جز تلف کردن وقت و هزینه!
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۱:۱۰ ۱۳۹۶/۱۲/۰۹ 📍رفع یک ابهام📍 💠 ما پیش از این نوشتیم که بر حسب نظر برخی مفسران هگل در داخل ایران، مفهوم اساسی zusammenschließen (تسوزامن شلیسن) بنا بر دلایلی به فارسی قابل ترجمه نیست. اما سیداحمدیان در بخشی از تفسیر خود نوشته است که از این مفهوم، همان چیزی فهم میشود که اهل منطق از آن به اقترانی یاد میکنند.. 💠 به عنوان نمونه اهل منطق در قیاس زیر از مقدمات به نتیجه ذیل میرسند:. 💠 مقدمه ۱: هر الف است …💠 مقدمه ۲: هر ج است.. 💠 نتیجه: هر الف ج است …🌐 چنانکه مشاهده میشود از مجرای این قیاس، نتیجه از دل مقدمات استخراج شده است. چرا که به عنوان حد اوسط قیاس حذف شده و نتیجه از مجموع مقدمات برآمده است.. 💠 وانگهی واژه zusammenschließen تا حدودی به معنای نزدیک کردن و نتیجهای است که از آن اخذ میشود.. 💠 هگل همچون قیاس ما، خودآگاهی را همچون حد واسطی در قلمداد میکند که بدون این حد واسط آگاهی انسان و خدا در یک دیگر انعکاس پیدا نمیکنند. از اینروی خودآگاهی با وضع خود همچون یک حد واسط در ساحت عمل میکند تا آگاهی کل (=خدا) و جز (=انسان) در یکدیگر انعکاس پیدا کنند تا به این منوال حرکت دیالکتیکی روح در تاریخ منتفی نباشد. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۳:۳۱ ۱۳۹۶/۱۲/۰۸ 💠 اقلیم ما جایگاه اقوام در ایران است ما، اگر هم زبان یکدیگر را متوجه نشویم، دستکم در حفظ ایران با یکدیگر همدل هستیم.
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۱۴ ۱۳۹۶/۱۲/۰۸ 💠 تاریخی سیاسی.. 💠 به نقل از دکتر / تاملی درباره ایران/ ✍ 📙، ۲۵۹. 💠 به نظرم منتسکیو بر اساس هوس چنین استدلالی را ایراد نمیکند. بنابر شواهد تاریخی و اسنادی که وجود دارد، مستحضر هستیم که پس از یورش مغول و از بین رفتن خاندانهای بومی و محلی، فرزندکشی و وزیرکشی به اوج خود رسیده بود. سفرنامه نویسانی که در ایران حاضر بودند و در پی این بودند که انحطاط اروپا را در آیینه ایران ببینند، این نکته مهم را برجسته میکنند که شاه ایران، فرزند خود را میکشت یا کور میکرد. از اینروی میتوانیم استدلال کنیم که شاه در محدوده قدرت خودکامه خود هیچگونه نهاد مستقل و یا امری را که سلطنت او را به خطر میانداخت برنمی تابید. تا جایی که شاهزادگان کور شده در پایین قصر زندگی میکردند و سرنوشتی جز مرگ در انتظار آنان نبود. از این روی فرزند کشی در کنار پس زدن اشرافیت از عوامل عمده دیگری بود که نظام ایران را با سقوط جدی مواجه کرد (=تحلیل دکتر طباطبایی). و رسم به عنوان سنتی نامبارک در ایران برای حفظ قدرت سیاسی باقی ماند …. 💠 جایی برای آنان که میاندیشند؛ چاه به چشمهای که از آن آب مینوشیدیم حسرت میبرد. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۴۲ ۱۳۹۶/۱۲/۰۷ 💠 هرچند مایل نیستم که بیش از این به علی شریعتی و شاگردان او (به خصوص مینق و عبدالکریمی) بپردازم_به این دلیل که آنها در بهترین حا
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۲۴ ۱۳۹۶/۱۲/۰۷ 📍 بند ششم خدایگانی و بندگی📍 💠 Das Tun ist also nicht nur insofern Doppelsinnig, als es ein Tun ebenswohl gegen sich als gegen das andre, sondern ist auch insofern, als es ungetrennt ebwnswohl das Tun des Einen als das Andren ist …💠 این بند کوتاه در عین حال بندی بسیار کلیدی و نتیجهای است که هگل از بندهای اول تا چهارم فصل خدایگانی و بندگی اخذ میکند. چنانکه پیش از این هم خاطرنشان شد، آگاهی، در روند حرکت دیالکتیکی خود، به این دلیل که بدیلی برای وجود خودش در عالم پیدا نمیکند به ناچار خودش را وضع میکند. این وضع خود اگرچه مبتنی بر آموزه وجود و پیوند آن به مبحث ذات در علم منطق است اما در عین حال گوشه چشمی به حرکت روح در پدیدارشناسی دارد …💠 آگاهی خودش را وضع میکند و اما با وضع خود در عین حال نسبتی با غیر پیدا میکند. اما این غیر چیست؟ غیر همانا خود آگاهی است که چون خودش را وضع کرده به موضوعی برای خود تبدیل شده و از این جهت از یک طرف با خود نسبتی دارد و از یک جهت با غیر نسبت پیدا کرده است.. 💠 ما در موضوع میل شاهد این هستیم که خودآگاهی با میل در پی این است که موضوع یا متعلق یا ابژه را نیست و نابود کند تا از مجرای ناب ...