«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» 🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علمسیاست و علمحقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۴۷ ۱۳۹۶/۱۰/۲۶ 📍مقصود هگل از روح چیست؟ 📍 💠 تا کنون همواره تصورها بر این بوده است که ما نمیتوانیم به درک این واژه کانونی در فلسفه هگل نائل شویم. اما به صورت سرسام آوری معنای این واژه را حقا در یک جمله ادا میکند: او مینویسد مقصود هگل از و تاریخی بودن روح این است که:. 💠 آگاهی انسان و خدا همچون دو آئینهای هستند که در برابر یک دیگر قرار گرفتهاند و تا تاریخ هست این دو تصویر در یک دیگر منعکس میشوند؛ یعنی خدا از انسان و انسان از خدا به خودآگاهی میرسد؛ هگل چون خدا را در تاریخ قرار میدهد، در عین حال اثبات میکند که هر دورهای در تاریخ، دوره خود آگاهی روح و انسان از خودشان است؛ در حالی که روح همان تصویر انسان را منعکس میکند و انسان همان تصویر روح را.. بااحترام/ تقریرعلیرضا سیداحمدیان از مقدمه پدیدارشناسی روح هگل.. 💠 …فلسفه در این هنگام کهنسالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر میکشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازسازی میکند. (فریدریش هگل).. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۷:۴۲ ۱۳۹۶/۱۰/۲۵ 📍دین عقلانی شده کدام است؟! 📍. 📍حتما تا انتها بخوانید📍 💠 ما پیش از این یادآوری کردیم که اگر دین عقلانی شود راهی برای باور به دین، باقی نمیماند. گئورگ هگل در دوره متاخر فکری خود و از مقام یک «» به صراحت اذعان میکند که در مذهب لوتر گام برداشته است (و به عبارتی لوتری مذهب است).. 💠 چکیده اصلی فلسفه سیاسی هگل این است که وظیفه فلسفه یافتن «هسته عقلانی» نهفته در پس دین است که توسط ارباب کلیسا خرد شده است. ما میدانیم که آرمانهای فلسفی و فرهنگی توسط انتقادهای کوبنده ضربات سختی را متحمل شده بود؛ از همین روی هگل معتقد است که همانگونه که در قلمرو «نباید شیوه زندگی مردم را بر آنها تحمیل کرد» در قلمرو هم نباید باورهای مردم را به آنها دیکته کرد (به دیانت و سیاست توجه کنید).. 🌐 ردولف هایم گمان میکرد که هگل به دنبال این است که نهادهای دولت پروس را عقلانی کند، اما اعتراف هگل به لوتری مذهب بودنش در ضمن نفی این دیدگاه، نباید ما را دچار گمراهی کند؛ هگل تمام شرح خود را تحت این قاعده صورت بندی میکند که:. 🔰امر واقعی عقلانی است. 🔰امر عقلانی واقعی است.. ♻️ گزاره اول به ما گوشزد میکند که در نهادهای سیاسی و مدنی و دینی موجود (امور واقعی) حاکم است.. 🔶 اما گزاره ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۲:۲۵ ۱۳۹۶/۱۰/۲۵ 💠 بدون شرح … «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۵۱ ۱۳۹۶/۱۰/۲۴ 📍شرحی مختصر از سیستم هگل📍. 📍مسئله هگل/حتما بخوانید📍 💠 من در ضمن پس از این با نظری به کتاب بیزر، کمی عمیقتر به هگل وارد خواهم شد، این فصل (خدایگان و بندگی) به تعبیر سیدجوادطباطبایی همان مدخلی است که در فلسفه هگل، خطر کمتری ما را تهدید میکند؛ لازم است این نکته را یادآوری کنیم که:. 🌐 هگل به خوبی مسئله مدرنیته را تشخیص داده بود؛ او دریافته بود که مدرنیته انسان و جهان را بخش بندی میکند؛ مدرنیته با تقسیم فزاینده کار و تمایز نهادن میان «روح و بدن» و «امر ایدئال_واقعی»، کلیت و وحدت انسان را از او سلب کرده بود؛ هگل میاندیشید که انسان در «جهان یونان باستان» با خود و با طبیعت و با دیگران یگانه بود، به عبارت دیگر انسان به مثابه یک کل لحاظ میشد؛ اما مدرنیته با تقسیم جهان این وحدت را از انسان سلب کرده بود؛ از این روی لازم بود که هگل نشان دهد این گسستها برای همیشه پایدار نیست، بلکه میتوان ایدئال یونانی را از نو محقق کرد …💠 هگل به درستی خدا را به مثابه یک بنیاد وضع میکند؛ اما یزدان شناسی او هرگز این «خدا یا مطلق» را ورای مرزهای جهان مادی قرار نمیدهد؛ هگل با پیروی از سنت اسپینوزا خدا را درون ماندگار فهم میکند …🌐 از دیگر سو، هگل ناچار بود که د ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۲۷ ۱۳۹۶/۱۰/۲۴ 💠 ما اکنون تا حدودی با اصول اساسی اندیشه هگل آشنا شدهایم، کتاب فردریک بیزر به اتمام رسید و پس از این کتاب فوق در دستور کار خواهد «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۴:۳۰ ۱۳۹۶/۱۰/۲۲ 📍اندکی تامل📍 💠 آنگاه که نیروهایی ارتجاعی و متحجر مجال و میدان بروز پیدا میکنند، از هم فرو میپاشد؛ در این شرایط، تاریخ به جای این که غایت آزادی را محقق کند و پیش بتازد نه تنها در ظاهر که در واقعیت به گذشته رجعت میکند و ازهمین روی، تمام هدف تحجر، فرآوری میشود که بنیاد «عقلانیت و فلسفه» را بر باد میدهد …💠.. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۴۵ ۱۳۹۶/۱۰/۲۱ 📍تاریخ، سکوی قربانی انسان📍 💠 هگل در عبارتی به یادماندنی درباره وجود شر در جهان به صراحت این جملات عمیق را بر زبان جاری میکند، جملاتی که باید به شدت و قوت در آن به تفکر نشست: «تاریخ سکوی سلاخی است که افراد متعددی در آن قربانی شدهاند؛ ادوار بشر صفحاتی سفید در کتاب تاریخ هستند» (=بشر از زمانی که خود را در تاریخ یافت روز خوش ندیده است).. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۹:۲۸ ۱۳۹۶/۱۰/۲۱ 📍اندکی تامل/قابل تامل📍. 📍انسان به ذات خود است📍 💠 مردان سیاسی و سیاست مداران، اذعان میکنند که عقل، مکارتر و هوشمندتر از زیرکترین مدافعان سیاست واقعی است، سیاست واقعی بر این راه میرود که نمیتوان با اخلاق، سیاست را نقد کرد، چراکه هر دولتی در پی منفعت فردی خودش است و از همین روی نقد اخلاقی آن هیچ معنایی ندارد …💠 باری؛ مردان سیاسی باید بدانند، حتی زمانی که مصلحت دولت را دنبال میکنند و منفعت شخصی آنها در نیل به قدرت، حفظ و تثبیت آن عمل میکند، آنها را فقط همچون ابزاری نشان میدهد که ارابه تحقق عقل هستند؛ آنها آگاهانه یا ناآگاهانه اذعان میکنند که: «انسان به ذات خود آزاد است» …💠. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۳:۳۳ ۱۳۹۶/۱۰/۲۱ 💠 عیسی ناصری (مسیح) با جست و جوی در ورای مرزهای جهان خاکی، خودش را به «نابودی و تباهی» کشاند در حالی که نیک بختی و سعادت در همین جهان خاکی حاصل میشود.. 💠 هگل جوان. «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۴:۴۴ ۱۳۹۶/۱۰/۲۰ 💠 اگر من دزدی میکردم تا آخر دزدی میکردند وکشور میشد؛ همه هم دنبال دزد میگشتیم چون همه دزد بودیم هیچ کس محکوم نمیشد …💠 ۲۰ دی س منبع «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۰:۴۷ ۱۳۹۶/۱۰/۲۰ 📍هر قانون مختص به محیط خود است📍.. 📍بسیار مهم و بنیادین📍 💠 اگر هر مجموعهای از قوانین (دینی، فرهنگی و …) محصول بستر تاریخی و اجتماعی خاص خود باشد، پس دیگر نمیتوان آن قوانین را از بستر خاص خود جدا کرد. در این صورت آن قوانین در فراسوی مرزهای خود واجد هیچ اعتباری نیستند. وانگهی؛ اگر این قوانین عمومیت داده شوند چنانکه گویی قوانین کل بشر و همه ملزم به تبعیت از آن هستند به مغاک سقوط میکنیم که عبارت است از مغالطه قضاوت در باب تمامی فرهنگها با ضوابط فرهنگ خودمان.. 🌐 هامان؛ هردر. 🌐 … ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۲۶ ۱۳۹۶/۱۰/۱۹ 📍در دفاع از 📍.. از این جهت، فرد برای خود یک غایت است هگل اصول اساسی لیبرال و دولتهای مدرنی را که بر اصول جامعه مدنی استوار میشوند از این مجاری به رسمیت میشناسد:. 🔶 چیزی که نتوانم آن را عقلانی ادراک کنم به رسمیت نمیشناسم …🔶 اراده من اگر قرار است چیزی را به عنوان یک امر معتبر به رسمیت بشناسد باید آن را به عنوان من تشخیص دهد …🔶 من حق دارم که رضایت خودم را در اعمالم دنبال کنم …🔶 اراده من تا جایی که چیزی در دایرهاش قرار بگیرد آن را به رسمیت میشناسد …🔶 فرد باید تسلیم قواعدی باشد که خودش آن را ایجاد کرده است …🔶 فرد باید حق دخالت در امور دولت را داشته باشد یا دولت باید بیانگر منافع تک تک افراد باشد …🔶 فرد حق آزادی اخلاقی و فکری و دینی دارد و باید و میتواند از وجدان خود تبعیت کند …🔶 فرد باید در چارچوب اقتصاد آزاد بازار منفعت شخصی خود را لحاظ کند …🔶 قوانین باید به قدری روشن باشند که همه افراد بتوانند درک واحدی از آن داشته باشند …🔶 دولت آن قدر دموکراتیک باشد که هیچ تضادی میان دریافت او از آزادی و دریافت مردم از آن وجود نداشته باشد …⚫️ اصول فلسفه حق/ فریدریش هگل …💠 …فلسفه در این هنگام کهنسالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر م ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۵۴ ۱۳۹۶/۱۰/۱۸ 📍ساختار سیاسی دولت/ایده ارگانیسم دولت📍.. 📍فلسفه سیاسی هگل/حتما بخوانید📍 💠 هگل در اصول فلسفه سیاسی خود همواره معتقد بود که عدم وجود «گروههای مستقل» در چارچوب دولت یکی از ضعفهای اساسی دولتهای و است. در این شرایط است که حکام به آسانی مردم را مهار میکنند و یا بالعکس تودهها به جای اینکه سخن خود را با نهادهای مدنی درمیان بگذارند حکام را به آسانی و گام به گام مهار وساقط میکنند.. 💠 از این روی هگل معتقد است که برای عبور از نوسان میان «استبداد و توده سالاری» باید گروههای میانجی وجود داشته باشند که قدرت بی حد مردم را مهار کنند و از سویی در برابر استبداد احتمالی حکام ایستادگی کنند. و به نوعی توازن میان دولت و مردم برقرار شود. در غیر این صورت هرج و مرج و نابسامانی از اوضاع دولت به دور نخواهد بود. از این جهت یکی از اهداف فلسفه سیاسی هگل در تشریح ساختار دولت، دوری جستن از دولت «ماشینی پروس» و ژاکوبنهای فرانسوی بود که در آن همه چیز از بالا کنترل میشد و هیچ مجالی برای خودگردانی و انجمنهای خود آیین باقی نمیماند …فردریک بیزر هگل ۳۸۶/ اصول فلسفه حق …💠 …فلسفه در این هنگام کهنسالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر میکشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازس ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۲:۲۶ ۱۳۹۶/۱۰/۱۶ 📍ریشه 📍. 📍بهروززواریان📍 💠 زمانی که با خودم میاندیشم درمی یابم که این توانایی در وجود من نهفته است که قلم بر دست بگیرم و بنویسم؛ در عین حال این توانایی از ساخته است که قلم را بر زمین بگذارم و با خویشتن حدیث نفس انجام دهم. این حقیقتی معتبر است که نشان میدهد «خود=من» عین اراده است.. 💠 ازهمین روی،، زمانی که به خود بازمی گردد برایش مسلم و روشن است که میتواند خود را به امری برونی تبدیل کند؛ یعنی این توانایی در وجود او نهفته است که آشکارا جهان را به تصرف خود درآورد، بر زمین قدم بگذارد و دریابد که میتواند جهان و طبیعت را اراده کند و این حقیقت البته به صورت پیشینی برایش ثابت است …💠 وانگهی؛ من، زمانی میتواند خود را تحت مفهوم اراده توضیح دهد که یک دلیل و جهت کافی در اختیار داشته باشد. پس باید مکان و زمان را به عنوان یک واقعیت لحاظ کند تا بتواند از طریق کار بر روی طبیعت، کرد و کار خود را سامان دهد. پس در این صورت، من، بر این نکته واقف میشود که برای مقابله با طبیعت و سیطره بر آن، باید خودش را در مقام اراده فرآوری کند و طبیعت را که همواره میخواهد او را مصرف کند به دایره حدود خویش بکشاند.. 💠 در نتیجه، من چون مینگرد ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۷:۵۶ ۱۳۹۶/۱۰/۱۵ 💠 طرح/ بشر آمده است که طبیعت را تصرف کند؛ پیشتر، آرزوی او دیدن پشت ماه بود اما اکنون روی ماه مینشیند. اراده او خواسته است که کیهان را تصرف کند و این برایش دور از انتظار نیست …💠 بهروززواریان. «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۷:۰۳ ۱۳۹۶/۱۰/۱۵ 💠 فلسفه با و از آغاز میشود نه تعریف آن و ملاصدرا بالعکس، هستی را تعریف میکند «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۶:۳۲ ۱۳۹۶/۱۰/۱۵ 📍اراده انسان، خودآیین و مستقل است📍 💠 مشکل ما در تفکر فلسفی تا کنون این بوده است که اراده انسان را در راستای اراده موجودی متعالتر از او قرار دادهایم؛ این در حالی است که اگر اراده در راستای آن موجود قرار بگیرد نحوه موجه کردن آن از دسترس انسان خارج میشود. وانگهی در این شرایط گسستی ایجاد میشود که به هیچ وجه نمیتوان آن را پر کرد. اراده انسان خودتعین بخش است و بر اساس قوانین عقل آنچه را که بداند فعلیت میبخشد.. 💠 این معنا مستلزم این است که اراده به هیچ وجه به نیرویی بیرون از خود وابسته نیست و فقط خودش، وجود خود را محقق میکند. از این روی در جریان تاریخ آنچه را که بالقوه و ناتمام است فعلیت میبخشد و محقق میکند. عده ای (=طرفداران حکمت متعالیه) چون خدا را از پیش فرض میگیرند مصادره به مطلوب میکنند و او را بر فراز مرزهای جهان محدود و کیهان مینشانند. آنها چون خدا را بیرون از جهان و بدون حرکت در نظر میگیرند، زمانی که با این مسئله مواجه میشوند که چگونه میتوان به صورت آنی از مرز جهان عبور کرد و به فراز آن رفت نمیتوانند این پیوند را برقرار کنند. این درست است که شاید عقل نتواند از مرز این جهان عبور کند اما قادر است که اراد ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۸:۴۰ ۱۳۹۶/۱۰/۱۳ 💠 فقط به تداوم و حفظ ایران بزرگ فرهنگی میاندیشم. مردمانم ایران در اقوام هستند و اگر هم زبان یک دیگر را متوجه نشوند فقط در «حفظ ایران» و «میراث ملی آن» با یک دیگر همدل اند. «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۸:۲۴ ۱۳۹۶/۱۰/۱۳ 📍ریشه حق کجاست؟ 📍.. 💠 ریشه حق کجاست؟ آیا «حق» از دایره امور سرمدی استنتاج میشود یا بالعکس،، مبتنی بر اراده انسان است؟ اگر حق از امر «ازلی و ابدی، خدا یا» ناشی شود، چه نتایجی از آن به بار میآید؟ آیا میتوان گفت که حق از تاریخ ناشی میشود؟ در نوشتار بعدی ضمن تفکر بر روی این پرسشها، ما از دیدگاه فلسفه سیاسی هگل به این موضوع خواهیم پرداخت …💠 …فلسفه در این هنگام کهنسالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر میکشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازسازی میکند. (فریدریش هگل).. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ... «تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۳:۲۱ ۱۳۹۶/۱۰/۱۲ 📍فلسفه چه زمانی سر بر میآورد؟ 📍 💠 جغد مینروا تنها در گرگ و میش غروب به پرواز درمی آید؛ هگل غمگینانه شرح میدهد که فلسفه همیشه خیلی دیر پا به عرصه مینهد. و تنها زمانی که شکلی از زندگی روی به کهولت نهاده باشد، رنگ خاکستری بر خاکستری اش را نقش میزند. او در اصول فلسفه حق مینویسد:. «فلسفه به هر صورت خیلی دیر برای انجام وظیفه پا به عرصه میگذارد. فلسفه در هیئت فکری جهان زمانی ظاهر میشود که فعلیت دورهای، دوران شکل گیری خود را سپری کرده و به حالت بلوغ رسیده است و این جهان واقعی را در قلمرو فکر بازسازی میکند. و آنگاه که شکلی از زندگی به سالخوردگی رسیده و دیگر نمیتواند به دوره جوانی بازگردد، جغد مینروا پرواز خود را تنها با آغاز تاریکی آغاز میکند …💠 Illuminatus ist neues Weltangebot für Sie …💠 ایلومناتی؛ پیشنهاد دنیایی تازه برای شما. 💠. 💠 Grundlinien der philosophie des Rechts» oder" Naturrecht und Staatwissenschaft im Grundrisse/ Vorrede ۲۱. Z. ... ‹ 15 16 17 18 19 20 21 ›
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۴۷ ۱۳۹۶/۱۰/۲۶ 📍مقصود هگل از روح چیست؟ 📍 💠 تا کنون همواره تصورها بر این بوده است که ما نمیتوانیم به درک این واژه کانونی در فلسفه هگل نائل شویم. اما به صورت سرسام آوری معنای این واژه را حقا در یک جمله ادا میکند: او مینویسد مقصود هگل از و تاریخی بودن روح این است که:. 💠 آگاهی انسان و خدا همچون دو آئینهای هستند که در برابر یک دیگر قرار گرفتهاند و تا تاریخ هست این دو تصویر در یک دیگر منعکس میشوند؛ یعنی خدا از انسان و انسان از خدا به خودآگاهی میرسد؛ هگل چون خدا را در تاریخ قرار میدهد، در عین حال اثبات میکند که هر دورهای در تاریخ، دوره خود آگاهی روح و انسان از خودشان است؛ در حالی که روح همان تصویر انسان را منعکس میکند و انسان همان تصویر روح را.. بااحترام/ تقریرعلیرضا سیداحمدیان از مقدمه پدیدارشناسی روح هگل.. 💠 …فلسفه در این هنگام کهنسالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر میکشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازسازی میکند. (فریدریش هگل).. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۷:۴۲ ۱۳۹۶/۱۰/۲۵ 📍دین عقلانی شده کدام است؟! 📍. 📍حتما تا انتها بخوانید📍 💠 ما پیش از این یادآوری کردیم که اگر دین عقلانی شود راهی برای باور به دین، باقی نمیماند. گئورگ هگل در دوره متاخر فکری خود و از مقام یک «» به صراحت اذعان میکند که در مذهب لوتر گام برداشته است (و به عبارتی لوتری مذهب است).. 💠 چکیده اصلی فلسفه سیاسی هگل این است که وظیفه فلسفه یافتن «هسته عقلانی» نهفته در پس دین است که توسط ارباب کلیسا خرد شده است. ما میدانیم که آرمانهای فلسفی و فرهنگی توسط انتقادهای کوبنده ضربات سختی را متحمل شده بود؛ از همین روی هگل معتقد است که همانگونه که در قلمرو «نباید شیوه زندگی مردم را بر آنها تحمیل کرد» در قلمرو هم نباید باورهای مردم را به آنها دیکته کرد (به دیانت و سیاست توجه کنید).. 🌐 ردولف هایم گمان میکرد که هگل به دنبال این است که نهادهای دولت پروس را عقلانی کند، اما اعتراف هگل به لوتری مذهب بودنش در ضمن نفی این دیدگاه، نباید ما را دچار گمراهی کند؛ هگل تمام شرح خود را تحت این قاعده صورت بندی میکند که:. 🔰امر واقعی عقلانی است. 🔰امر عقلانی واقعی است.. ♻️ گزاره اول به ما گوشزد میکند که در نهادهای سیاسی و مدنی و دینی موجود (امور واقعی) حاکم است.. 🔶 اما گزاره ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۵۱ ۱۳۹۶/۱۰/۲۴ 📍شرحی مختصر از سیستم هگل📍. 📍مسئله هگل/حتما بخوانید📍 💠 من در ضمن پس از این با نظری به کتاب بیزر، کمی عمیقتر به هگل وارد خواهم شد، این فصل (خدایگان و بندگی) به تعبیر سیدجوادطباطبایی همان مدخلی است که در فلسفه هگل، خطر کمتری ما را تهدید میکند؛ لازم است این نکته را یادآوری کنیم که:. 🌐 هگل به خوبی مسئله مدرنیته را تشخیص داده بود؛ او دریافته بود که مدرنیته انسان و جهان را بخش بندی میکند؛ مدرنیته با تقسیم فزاینده کار و تمایز نهادن میان «روح و بدن» و «امر ایدئال_واقعی»، کلیت و وحدت انسان را از او سلب کرده بود؛ هگل میاندیشید که انسان در «جهان یونان باستان» با خود و با طبیعت و با دیگران یگانه بود، به عبارت دیگر انسان به مثابه یک کل لحاظ میشد؛ اما مدرنیته با تقسیم جهان این وحدت را از انسان سلب کرده بود؛ از این روی لازم بود که هگل نشان دهد این گسستها برای همیشه پایدار نیست، بلکه میتوان ایدئال یونانی را از نو محقق کرد …💠 هگل به درستی خدا را به مثابه یک بنیاد وضع میکند؛ اما یزدان شناسی او هرگز این «خدا یا مطلق» را ورای مرزهای جهان مادی قرار نمیدهد؛ هگل با پیروی از سنت اسپینوزا خدا را درون ماندگار فهم میکند …🌐 از دیگر سو، هگل ناچار بود که د ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۲۷ ۱۳۹۶/۱۰/۲۴ 💠 ما اکنون تا حدودی با اصول اساسی اندیشه هگل آشنا شدهایم، کتاب فردریک بیزر به اتمام رسید و پس از این کتاب فوق در دستور کار خواهد
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۴:۳۰ ۱۳۹۶/۱۰/۲۲ 📍اندکی تامل📍 💠 آنگاه که نیروهایی ارتجاعی و متحجر مجال و میدان بروز پیدا میکنند، از هم فرو میپاشد؛ در این شرایط، تاریخ به جای این که غایت آزادی را محقق کند و پیش بتازد نه تنها در ظاهر که در واقعیت به گذشته رجعت میکند و ازهمین روی، تمام هدف تحجر، فرآوری میشود که بنیاد «عقلانیت و فلسفه» را بر باد میدهد …💠.. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۴۵ ۱۳۹۶/۱۰/۲۱ 📍تاریخ، سکوی قربانی انسان📍 💠 هگل در عبارتی به یادماندنی درباره وجود شر در جهان به صراحت این جملات عمیق را بر زبان جاری میکند، جملاتی که باید به شدت و قوت در آن به تفکر نشست: «تاریخ سکوی سلاخی است که افراد متعددی در آن قربانی شدهاند؛ ادوار بشر صفحاتی سفید در کتاب تاریخ هستند» (=بشر از زمانی که خود را در تاریخ یافت روز خوش ندیده است).. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۹:۲۸ ۱۳۹۶/۱۰/۲۱ 📍اندکی تامل/قابل تامل📍. 📍انسان به ذات خود است📍 💠 مردان سیاسی و سیاست مداران، اذعان میکنند که عقل، مکارتر و هوشمندتر از زیرکترین مدافعان سیاست واقعی است، سیاست واقعی بر این راه میرود که نمیتوان با اخلاق، سیاست را نقد کرد، چراکه هر دولتی در پی منفعت فردی خودش است و از همین روی نقد اخلاقی آن هیچ معنایی ندارد …💠 باری؛ مردان سیاسی باید بدانند، حتی زمانی که مصلحت دولت را دنبال میکنند و منفعت شخصی آنها در نیل به قدرت، حفظ و تثبیت آن عمل میکند، آنها را فقط همچون ابزاری نشان میدهد که ارابه تحقق عقل هستند؛ آنها آگاهانه یا ناآگاهانه اذعان میکنند که: «انسان به ذات خود آزاد است» …💠. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۳:۳۳ ۱۳۹۶/۱۰/۲۱ 💠 عیسی ناصری (مسیح) با جست و جوی در ورای مرزهای جهان خاکی، خودش را به «نابودی و تباهی» کشاند در حالی که نیک بختی و سعادت در همین جهان خاکی حاصل میشود.. 💠 هگل جوان.
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۴:۴۴ ۱۳۹۶/۱۰/۲۰ 💠 اگر من دزدی میکردم تا آخر دزدی میکردند وکشور میشد؛ همه هم دنبال دزد میگشتیم چون همه دزد بودیم هیچ کس محکوم نمیشد …💠 ۲۰ دی س منبع
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۰:۴۷ ۱۳۹۶/۱۰/۲۰ 📍هر قانون مختص به محیط خود است📍.. 📍بسیار مهم و بنیادین📍 💠 اگر هر مجموعهای از قوانین (دینی، فرهنگی و …) محصول بستر تاریخی و اجتماعی خاص خود باشد، پس دیگر نمیتوان آن قوانین را از بستر خاص خود جدا کرد. در این صورت آن قوانین در فراسوی مرزهای خود واجد هیچ اعتباری نیستند. وانگهی؛ اگر این قوانین عمومیت داده شوند چنانکه گویی قوانین کل بشر و همه ملزم به تبعیت از آن هستند به مغاک سقوط میکنیم که عبارت است از مغالطه قضاوت در باب تمامی فرهنگها با ضوابط فرهنگ خودمان.. 🌐 هامان؛ هردر. 🌐 … ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۰:۲۶ ۱۳۹۶/۱۰/۱۹ 📍در دفاع از 📍.. از این جهت، فرد برای خود یک غایت است هگل اصول اساسی لیبرال و دولتهای مدرنی را که بر اصول جامعه مدنی استوار میشوند از این مجاری به رسمیت میشناسد:. 🔶 چیزی که نتوانم آن را عقلانی ادراک کنم به رسمیت نمیشناسم …🔶 اراده من اگر قرار است چیزی را به عنوان یک امر معتبر به رسمیت بشناسد باید آن را به عنوان من تشخیص دهد …🔶 من حق دارم که رضایت خودم را در اعمالم دنبال کنم …🔶 اراده من تا جایی که چیزی در دایرهاش قرار بگیرد آن را به رسمیت میشناسد …🔶 فرد باید تسلیم قواعدی باشد که خودش آن را ایجاد کرده است …🔶 فرد باید حق دخالت در امور دولت را داشته باشد یا دولت باید بیانگر منافع تک تک افراد باشد …🔶 فرد حق آزادی اخلاقی و فکری و دینی دارد و باید و میتواند از وجدان خود تبعیت کند …🔶 فرد باید در چارچوب اقتصاد آزاد بازار منفعت شخصی خود را لحاظ کند …🔶 قوانین باید به قدری روشن باشند که همه افراد بتوانند درک واحدی از آن داشته باشند …🔶 دولت آن قدر دموکراتیک باشد که هیچ تضادی میان دریافت او از آزادی و دریافت مردم از آن وجود نداشته باشد …⚫️ اصول فلسفه حق/ فریدریش هگل …💠 …فلسفه در این هنگام کهنسالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر م ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۲:۵۴ ۱۳۹۶/۱۰/۱۸ 📍ساختار سیاسی دولت/ایده ارگانیسم دولت📍.. 📍فلسفه سیاسی هگل/حتما بخوانید📍 💠 هگل در اصول فلسفه سیاسی خود همواره معتقد بود که عدم وجود «گروههای مستقل» در چارچوب دولت یکی از ضعفهای اساسی دولتهای و است. در این شرایط است که حکام به آسانی مردم را مهار میکنند و یا بالعکس تودهها به جای اینکه سخن خود را با نهادهای مدنی درمیان بگذارند حکام را به آسانی و گام به گام مهار وساقط میکنند.. 💠 از این روی هگل معتقد است که برای عبور از نوسان میان «استبداد و توده سالاری» باید گروههای میانجی وجود داشته باشند که قدرت بی حد مردم را مهار کنند و از سویی در برابر استبداد احتمالی حکام ایستادگی کنند. و به نوعی توازن میان دولت و مردم برقرار شود. در غیر این صورت هرج و مرج و نابسامانی از اوضاع دولت به دور نخواهد بود. از این جهت یکی از اهداف فلسفه سیاسی هگل در تشریح ساختار دولت، دوری جستن از دولت «ماشینی پروس» و ژاکوبنهای فرانسوی بود که در آن همه چیز از بالا کنترل میشد و هیچ مجالی برای خودگردانی و انجمنهای خود آیین باقی نمیماند …فردریک بیزر هگل ۳۸۶/ اصول فلسفه حق …💠 …فلسفه در این هنگام کهنسالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر میکشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازس ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۲:۲۶ ۱۳۹۶/۱۰/۱۶ 📍ریشه 📍. 📍بهروززواریان📍 💠 زمانی که با خودم میاندیشم درمی یابم که این توانایی در وجود من نهفته است که قلم بر دست بگیرم و بنویسم؛ در عین حال این توانایی از ساخته است که قلم را بر زمین بگذارم و با خویشتن حدیث نفس انجام دهم. این حقیقتی معتبر است که نشان میدهد «خود=من» عین اراده است.. 💠 ازهمین روی،، زمانی که به خود بازمی گردد برایش مسلم و روشن است که میتواند خود را به امری برونی تبدیل کند؛ یعنی این توانایی در وجود او نهفته است که آشکارا جهان را به تصرف خود درآورد، بر زمین قدم بگذارد و دریابد که میتواند جهان و طبیعت را اراده کند و این حقیقت البته به صورت پیشینی برایش ثابت است …💠 وانگهی؛ من، زمانی میتواند خود را تحت مفهوم اراده توضیح دهد که یک دلیل و جهت کافی در اختیار داشته باشد. پس باید مکان و زمان را به عنوان یک واقعیت لحاظ کند تا بتواند از طریق کار بر روی طبیعت، کرد و کار خود را سامان دهد. پس در این صورت، من، بر این نکته واقف میشود که برای مقابله با طبیعت و سیطره بر آن، باید خودش را در مقام اراده فرآوری کند و طبیعت را که همواره میخواهد او را مصرف کند به دایره حدود خویش بکشاند.. 💠 در نتیجه، من چون مینگرد ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۷:۵۶ ۱۳۹۶/۱۰/۱۵ 💠 طرح/ بشر آمده است که طبیعت را تصرف کند؛ پیشتر، آرزوی او دیدن پشت ماه بود اما اکنون روی ماه مینشیند. اراده او خواسته است که کیهان را تصرف کند و این برایش دور از انتظار نیست …💠 بهروززواریان.
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۷:۰۳ ۱۳۹۶/۱۰/۱۵ 💠 فلسفه با و از آغاز میشود نه تعریف آن و ملاصدرا بالعکس، هستی را تعریف میکند
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۰۶:۳۲ ۱۳۹۶/۱۰/۱۵ 📍اراده انسان، خودآیین و مستقل است📍 💠 مشکل ما در تفکر فلسفی تا کنون این بوده است که اراده انسان را در راستای اراده موجودی متعالتر از او قرار دادهایم؛ این در حالی است که اگر اراده در راستای آن موجود قرار بگیرد نحوه موجه کردن آن از دسترس انسان خارج میشود. وانگهی در این شرایط گسستی ایجاد میشود که به هیچ وجه نمیتوان آن را پر کرد. اراده انسان خودتعین بخش است و بر اساس قوانین عقل آنچه را که بداند فعلیت میبخشد.. 💠 این معنا مستلزم این است که اراده به هیچ وجه به نیرویی بیرون از خود وابسته نیست و فقط خودش، وجود خود را محقق میکند. از این روی در جریان تاریخ آنچه را که بالقوه و ناتمام است فعلیت میبخشد و محقق میکند. عده ای (=طرفداران حکمت متعالیه) چون خدا را از پیش فرض میگیرند مصادره به مطلوب میکنند و او را بر فراز مرزهای جهان محدود و کیهان مینشانند. آنها چون خدا را بیرون از جهان و بدون حرکت در نظر میگیرند، زمانی که با این مسئله مواجه میشوند که چگونه میتوان به صورت آنی از مرز جهان عبور کرد و به فراز آن رفت نمیتوانند این پیوند را برقرار کنند. این درست است که شاید عقل نتواند از مرز این جهان عبور کند اما قادر است که اراد ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۸:۴۰ ۱۳۹۶/۱۰/۱۳ 💠 فقط به تداوم و حفظ ایران بزرگ فرهنگی میاندیشم. مردمانم ایران در اقوام هستند و اگر هم زبان یک دیگر را متوجه نشوند فقط در «حفظ ایران» و «میراث ملی آن» با یک دیگر همدل اند.
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۱۸:۲۴ ۱۳۹۶/۱۰/۱۳ 📍ریشه حق کجاست؟ 📍.. 💠 ریشه حق کجاست؟ آیا «حق» از دایره امور سرمدی استنتاج میشود یا بالعکس،، مبتنی بر اراده انسان است؟ اگر حق از امر «ازلی و ابدی، خدا یا» ناشی شود، چه نتایجی از آن به بار میآید؟ آیا میتوان گفت که حق از تاریخ ناشی میشود؟ در نوشتار بعدی ضمن تفکر بر روی این پرسشها، ما از دیدگاه فلسفه سیاسی هگل به این موضوع خواهیم پرداخت …💠 …فلسفه در این هنگام کهنسالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر میکشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازسازی میکند. (فریدریش هگل).. 💠 تابع قوانین جاری کشور. ...
«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی» ۲۳:۲۱ ۱۳۹۶/۱۰/۱۲ 📍فلسفه چه زمانی سر بر میآورد؟ 📍 💠 جغد مینروا تنها در گرگ و میش غروب به پرواز درمی آید؛ هگل غمگینانه شرح میدهد که فلسفه همیشه خیلی دیر پا به عرصه مینهد. و تنها زمانی که شکلی از زندگی روی به کهولت نهاده باشد، رنگ خاکستری بر خاکستری اش را نقش میزند. او در اصول فلسفه حق مینویسد:. «فلسفه به هر صورت خیلی دیر برای انجام وظیفه پا به عرصه میگذارد. فلسفه در هیئت فکری جهان زمانی ظاهر میشود که فعلیت دورهای، دوران شکل گیری خود را سپری کرده و به حالت بلوغ رسیده است و این جهان واقعی را در قلمرو فکر بازسازی میکند. و آنگاه که شکلی از زندگی به سالخوردگی رسیده و دیگر نمیتواند به دوره جوانی بازگردد، جغد مینروا پرواز خود را تنها با آغاز تاریکی آغاز میکند …💠 Illuminatus ist neues Weltangebot für Sie …💠 ایلومناتی؛ پیشنهاد دنیایی تازه برای شما. 💠. 💠 Grundlinien der philosophie des Rechts» oder" Naturrecht und Staatwissenschaft im Grundrisse/ Vorrede ۲۱. Z. ...