🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علم‌سیاست و علم‌حقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken


💎 عصر گریز از آزادی.. ✍ دکتر جواد طباطبایی

💎 …ایران‌مداری رضاشاهی و تجدد‌خواهی آگاهانه روشنفکری آن دوره نسبتی با سرشت حکومت زمان داشت. اما آن‌چه در سنت‌مداری دهه‌های پس از آن شگفت می‌نماید، بی‌اعتنایی نمایندگان آن به تعارض‌های سنت‌مداری با سرشت قدرتی است که همه آنان نمایندگان آن به شمار می‌آمدند. اگرچه رویکرد این نمایندگان سنت‌مداری، «سیاسی» بود، اما سنت‌مداری آنان عین بی‌اعتنایی به سرشت الزام‌های دوران جدید و «سیاست» بود …💎 …بدین سان، سنت‌مداری آن‌ها که می‌خواستند سبب‌ساز توجیه نظام‌سلطنت باشد که سرچشمه مشروعیت خود را از دست داده بود، سبب سوز آن شد. این فقط شامل سنت‌مداران نمی‌شود، بلکه کسانی از آن‌ها، یعنی مخالفان اهل ایدئولوژی آنان که هدفی جز «بر هم زدن آرایش نیروهای سیاسی نداشتند»، با تبدیل سنت به ابزاری برای کسب قدرت که سرشت آن در دوره جدید یکسره برای اهل ایدئولوژی ناشناخته بود در راهی گام گذاشتند که نمایندگان سنت‌مداری هموار کرده بودند …💎 بنابراین به عنوان نتیجه‌گیری موقت می‌توان گفت که: هم‌چنان که بازسازی سنت در میان ‌دینی بر محور یگانه رگه‌های اسلامی سنت تنها در مخالفت با در دوران جدید امکان‌پذیر شده و این بازسازی، در ن ...
  • گزارش تخلف

🖇ابتذال دانشکده علوم اجتماعی

📋ایدئولوژی نقیض علم است و تنها علم را می‌تواند از دانشگاه بیرون کند، نیازمند داشتن موضعی در بیرون مناسبات قدرت و لاجرم ایدئولوژی‌های سیاسی بود که اهل انقلاب «فرهنگی»، که فرهنگ آنان عین «انقلاب» آنان بود، فاقد آن بودند و، بدین سان، به تدریج، همۀ گروه‌های «سیاسی» ایدئولوژیکی، در استتاری که منطق آن برای اهل «انقلاب» فرهنگی قابل فهم نبود، جای عالمان دانشگاه را گرفتند. بدین سان، بویژه در دو دهۀ گذشته، ائتلافی از همۀ گروه‌های «سیاسی» ایدئولوژیکی در دانشکده‌های علوم انسانی و اجتماعی تشکیل شد که یکی از نمونه‌های بارز آن دانشکدۀ علوم اجتماعی است که از اصول‌گرای افراطی تا چپ افراطی‌تر همزیستی بس مسالمت‌آمیزی دارند و آن‌که در آن دانشکده حضور ندارد، به جز استثناهایی، همانا نمایندۀ علوم اجتماعی راستین است، و البته کمابیش چنین است حال دیگر دانشکده‌های علوم انسانی و اجتماعی! نیازی به گفتن نیست که از آن تصفیۀ «سیاسی» ایدئولوژیکی انتظاری جز این نمی‌شد داشت؛ آن‌چه امروز روی دست ملت و دولت مانده نهادی آماسیده است که منابع مادی و انسانی بسیاری برای نگهداری آن تلف میشود و جز از نابودی بنیان نظام علمی کشور ...
  • گزارش تخلف

💎 زمانی که از امر مطلقی به نام «دولت» سخن گفته می‌شود، مقصود همانا، دولت یا آن اجتماع سیاسی است …💎 اما آیا اگر در جایی دولت وجود ن

اگر قرار باشد در جایی_ (که این به عنوان یک فرض لحاظ می‌شود) _، کسانی منافع ملی را فدای «خواست‌های شخصی» خود کنند، تفاوت آن با «وضع طبیعی»، یعنی در جایی که دولت وجود ندارد، چیست؟. 💎 هگل در درس‌گفتارهای تاریخ فلسفه خود، چنان از روحیه ملت آلمان «Deutsche Nation» سخن می‌گوید که می‌توان تصور کرد، اگر کسی تا حدودی به «مفهوم ملت» توجه داشته باشد، عمق دریافت فیلسوف را می‌فهمد …💎 در واقع آن لویاتان هابز نشان می‌دهد که هر کسی را نمی‌رسد که از هر «امر گسسته و بی‌نظام و سستی»، به نام، و تحت عنوان «دولت» سخن بگوید …📥 ≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥. 💎 فارغ از این بحث هابز، به نظر می‌رسد که: می‌توان اذعان کرد، در برخی مختصات، «نهاد دولت»، مشروعیت خود را تنها از تاریخ اخذ می‌کند؛ یعنی همان مسئله‌ای که تمام همتش صرف این می‌شود که با استناد به مواد تاریخ بیان کند، «جز از زهدان تاریخ زاده نمی‌شود».. 💎 ...
  • گزارش تخلف

💎 حق حکومت کردن.. ✍ بهروز زواریان

💎 …بدیهی است که برای تأسیس دولت، در هر صورت آن، رضایت مردم، اصلی اساسی در مشروعیت آن است. اما می‌توان در کنار این دیدگاه تصور کرد که مردم یک بار برای همیشه قدرت را «واگذار» می‌کنند، تا از این مجرا، «دولت تأسیس کنند»، و «تأسیس»، مستلزم این است که آن‌ها، پیشاپیش و بنابر روند طبیعی، «خود را به عنوان فهمیده باشند».. 💎 اما در این میان آن‌چه که بیش از همه اهمیت دارد، این پرسش بنیادین است که چگونه می‌توان مهاری بر ساختار و‌ هسته سخت قدرت سیاسی زد، تا قدرت در دستان یک نفر قرار نگیرد؟ فعلا این را در حد یک پرسش طرح می‌کنم تا در زمان مقتضی به آن بپردازم و البته که در حال حاضر بر آن نیستم که این مسئله را نزد منتسکیو و‌ مهم‌تر نزد_ «‌ناتالیس» طرفدار پاپ در بحث «تفکیک قوا» که البته در آن سده‌ها این‌گونه فهمیده نمی‌شد_، که بیش از این که به منتسکیو نزدیک باشد به جان لاک نزدیک بود، باز کنم …💎 اما، پیش از هر چیز باید اشاره کرد که اگر به سخن فیلسوفانی چون «» گوش فرا داده و «مهاری و حدی بر پوزه دموکراسی زده می‌شد تا این چنین نتازد»، شرایطی متفاوت‌تر در تحولات و دگرگونی‌های سده بیستم ایجاد می‌شد.. 💎 بدیهی ...
  • گزارش تخلف

💎 ابعاد فکری جواد طباطبایی

✍ بهروز زواریان/ به نقل از هومن قاسمی/روشنفکری، آگاهی کاذب و ایدئولوژی. 💎 مواردی که در ساختار زیر مشاهده می‌کنید بخشی از پرسش دکتر جواد طباطبایی، و شئونی است که برای سنت بر شمرده شده و در بطن متافیزیکی است که در پس پشت آگاهی «نظریه پرداز مشکل ایران» قرار دارد:. 📍 «زوال سنت» به مثابه بخشی از اندیشه عقلانی، یعنی عدم امکان تدوین نظریه‌ای برای توضیح تخالف اجزای سنت و مناسبات آن در دگرگونی‌های تاریخی …📍 «تصلب سنت» به مثابه واقعیت مؤثر سنت در شرایط امتناع اندیشه مؤسس، یعنی گسست تحولات نظر از الزامات عمل و‌ پدیدار شدن وجدان نگون بخت …📍سنت قدمایی به مثابه بحران آگاهی در وضعیت، یعنی شرایط امکان گذار به موضع جدید آگاهی از مجرای جدال بر مفهوم بحران و اجتهاد در ذیل آن …📍نظام سنت به مثابه مضمون جوهری «تجدد» یعنی تداوم و تکاپوی سنت در پذیرش الزام‌های جدید یا «تدوین نظریه انحطاط برای باز پس دادن آینده گذشته به آن» …📍ظاهر شدن انحطاط در وضعیت «نظام سنت قدمایی» و نظریه انحطاط در نظام سنت …📍از این روی انحطاط ایران وضعیت منبسط زوال و تصلب سنت است: «تخالف و تنافر در نسبت‌ها نظیر عدم استقلال قلمروهای دانش ا ...
  • گزارش تخلف

✍️دکتر جواد طباطبایی.. 🔴وظیفۀ دانشگاه «علمی» کردن بحث «سیاسی» امنیتی است و نه امنیتی کردن بحث علمی!

…📋ایراد بزرگی که می‌توان به انقلاب فرهنگی گرفت، به اجمال، به دریافت نادرستی بازمی‌گردد که متولیان آن از علم داشتند و نمی‌دانستند که وظیفۀ دانشگاه «علمی» کردن بحث «سیاسی» امنیتی است و نه امنیتی کردن بحث علمی! متولیان انقلاب فرهنگی، که به طور عمده مردمانی «سیاسی» ایدئولوژیکی بودند، و نه دانشگاهی، چنین مسیری را انتخاب کرده بودند. خود آنان در بهترین حالت به دلایل «سیاسی» ایدئولوژیکی انتخاب شده بودند و از آن پس نیز هرگز نتوانستند نعلین گشاد ایدئولوژی را از پای خود بیرون کنند. همین معیار «سیاسی» ایدئولوژیکی موجب شد که انتخاب علمی استادان به گزینش سیاسی آنان فروکاسته شود و، بدین سان، به طور عمده، کسانی توانستند وارد دانشگاه شوند، یا در دانشگاه بمانند، که فعالان سیاسی بودند. از این‌رو، دانشگاه، به تدریج، جانشین شعبه‌های حزب‌های مفقود شد و روشنفکران ایدئولوژیکی به استادان تبدیل شدند. …جواد طباطبایی، نشریۀ قلم‌یاران، شمارۀ پانزده، صفحۀ ۱۶-۲۱ …. t. m: ...
  • گزارش تخلف

💎 از این جهت، ما، کوشش‌‌های چندین ساله روشنفکران دینی مانند دکتر سروش را نقش بر آب یافته و عقیم می‌دانیم که خاستگاه وحی به پیامبر

چرا که اقلیم حقوق و فلسفه حقوق جایی است که پای روشنفکری هرگز بنابر تجربه تاریخی به آن باز نشده و نخواهد شد.. 💎 وانگهی، میرزای نائینی، اگرچه به مشروعیت مشروطه در حدود حکومت جور شیعی توجه می‌کرد، یعنی، در پی این بود که مشروعیت مشروطه را با الزام‌های حکومتی که معصوم در رأس آن نیست موجه کند، اما او در «اجتهاد خود، مجتهد بود»، یعنی می‌دانست که در کجا ایستاده است، در حالی که در دوران ما زیر پای روشنفکران یکسره خالی است، یعنی مصداق آگاهی کاذبی، که از تفکر آن، تنها چیزی که نمی‌تواند صادر شود، «آگاهی» از این است که ما در کجا ایستاده‌ایم؟!. 💎 بدیهی است که مشروطیت، میراثی است که ما آن را پشت سر داریم، و دکتر سروش و حاضران غایب از اهل روشنفکری، نه تنها به آن توجه نمی‌کنند_یعنی نمی‌توانند توجه کنند_، که حتی هم‌چون حجابی هستند که بر صفحه این واقعیت دوران جدید تاریخ ایران نشسته‌اند. ...
  • گزارش تخلف

💎 حقوق عمومی مدرن.. ✍ بهروز زواریان

💎 با نگاهی به کتاب تأملی درباره ایران، می‌توان دریافت که نظریه حکومت قانون در ایران، بدون فهمیدن مبانی حقوق عمومی مدرن، و نیز بررسی ریشه‌های حق حکومت، چه در «حقوق رم» و چه در حقوق شرعی کلیسا ممکن نیست.. 💎 باتوجه به این‌که بحران، هر روز، بیش از گذشته ژرف‌تر می‌شود_و نیز روشنفکران هم‌چنان حاضران غایب از نظر هستند، نیاز به بررسی حقوق عمومی و به خصوص خاستگاه مسئله حق فرمانروایی، پژوهشگر اندیشه سیاسی را از بررسی مبانی حقوقی میراثی که پس از مشروطیت باقی مانده است، بی‌نیاز نمی‌کند.. 💎 این‌که حاکمیت چیست، را بر بعدا به مناسبت بحث از نظام‌های نوآئین در اندیشه سیاسی_با اتکای به نوشته قدرتمند جواد طباطبایی در جلد سوم تاریخ اندیشه سیاسی جدید، نظام‌های نوآئین در اندیشه سیاسی _، به تفصیل خواهیم آورد، اما آن‌چه که روشن است، با نظریه «وحدت قلمرو کلیسا و کشور» و با انشعابی که در ساختار کلیسای واحد جهانی ایجاد شد، انگلستان، کانون تحولاتی شد که بدون ارجاع به آن، حتی اگر بحث از مفهوم حق حاکمیت در مشروطیت ایران ممکن باشد، فهمیده نمی‌شود.. 💎 از این روی، بدیهی بود که اگرچه مفهوم حاکمیت، با یک تن، دوره‌ای در ...
  • گزارش تخلف

💎 در تصویر بالا بخشی از نامه شلینگ به فیشته در سال ۱۷۹۹ را مشاهده می‌کنید

در بخشی از این نامه، شلینگ خطاب به فیشته گفته است که: «دیگر زمان آن فرا رسیده است که رابطه مبهم و دو پهلوی خود را با کانت ترک کنید».. 💎 فیشته کتاب «Wissenschaftslehre» یا «آموزه علم» خود را به نظر کانت رسانده بود. اما شلینگ، در بخشی از این نامه، معتقد است که فلسفه کانت مانند یک ‌مرده است؛ در ادامه، شلینگ، به فیشته گوشزد می‌کند که آقای کانت، از کتاب شما فقط عنوان آن را فهمیده است …💎 این در حالی است که امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی_که در وصف او گفته شده که هرکس کانت را نخوانده باشد کودک است_ هنوز در قید حیات بود.. 💎 اما دانشگاه ما، آن‌قدر مبتذل و بیسواد است، که در فقدان یک بنای استوار، امثال یوسفعلی ابازری و همسرایان، ندای بازگشت به «علی شریعتی و آل احمد» سر می‌دهند …💎 یعنی باید به ایدئولوژی بازگشت؟ و باز در حق این ملت خیانت کرد و ایدئولوژی را به جای علم به آنان فروخت؟!. 💎 اما می‌توان دریافت: درک این که «زمانه، در حال زایش و گذار به دوران دیگری است دشوار نیست. ما جدید‌ها، ورود به این اقلیم نوین را پاس می‌داریم». ✍ بهروز زواریان ...
  • گزارش تخلف

💎 ماهنامه سراسری قلم‌یاران منتشر شد …💎 در این شماره جدید نشریه به این موراد پرداخته شده است:

📥 مقاله‌ای از جواد طباطبایی با عنوان: «دانشگاه خانه احزاب» …📥 رنج‌های دانشگاه: «پرونده‌ای در آسیب‌شناسی دانشگاه».. 📥 پژواک در فضای تهی: «بررسی نقادانه آرای دکتر حسین نصر».. 📥 دو قرن هیاهو: «نگاهی به تکاپوی ایرانیان در قرون نخستین اسلامی» …📥 نقدی بر کارنامه رضا براهنی و …. 💎 مخاطبان و علاقه‌مندان می‌توانند این نشریه را از محل‌های مخصوص تهیه جراید و مطبوعات در سراسر کشور تهیه کنند.. 💎 info: t. m: ghalamyaran www. qalamyaran. ir. 💎 www. ...
  • گزارش تخلف

💎 ایمان و دانستن.. ✍ بهروز زواریان

💎 هگل در بخشی از کتاب عقل در تاریخ، گفته است که: «میان ایمان و دانستن اصولا تفاوت قائل می‌شوند». او در این‌جا از مفهوم «Glauben» استفاده می‌کند. از سویی دیگر، استاد، اذعان کرده است که این یک اصل قطعی محسوب می‌شود که، «ایمان Glauben» را در تضاد با دانستن «Wissen» قرار می‌دهند.. 💎 به این ترتیب مؤمنان، نتیجه می‌گیرند که نمی‌توان خداوند را شناخت. یا نمی‌توان از خدا هیچ چیز دانست …💎 … Vom Gott nichts wisse.. 💎 … می‌توان دریافت که مؤمن به خدا اعتقاد دارد، اما چیزی درباره او نمی‌داند. وانگهی، این‌که صفات جلال و جمال و هرگونه صفت دیگری به خدا نسبت داده شود، به معنای این نیست که من از خدا چیزی می‌دانم.. 💎 پس زمانی که هگل از این مفاهیم استفاده می‌کند:. 💎 Glauben ≠ wissen ➡️ erkennen ➡️ Kenntniss ➡️ darstellen. ...
  • گزارش تخلف

💎 عده‌ای چنان از عطش به «دموکراسی و آزادی» سخن می‌گویند، که گویا تا کنون در قفس زیسته‌اند

اما نگاه به تحولات اخیر تاریخ جهانی نشان می‌دهد، که آن‌ها آن‌قدر آزادی داشته‌اند که حتی قانون را هم زیر پا بگذارند و نابود کنند. کجا می‌توان چنین «خلاف آمد عادت» هایی را یافت؟. 💎 به راستی مقصود آن‌ها از آزادی چیست؟ زمانی که والاترین قوانین را نابود کرده‌اند، دیگر آزادی برای نابود کردن چه چیزی باید وجود داشته باشد؟! شرایطی وخیم‌تر از «عصر نوسنگی»!. 💎 نباید به اشتباه گمان کرد، هگل، آزادی را درست در معنای دقیق آن، یعنی در مفهوم اساسی «Die Freiheit» برای همگان می‌خواست؛ تنها فیلسوف، کاتب روح جهانی، فیلسوفی که در «علم منطق» نشان داده است که از طرح و اراده خدا، آگاهی دارد، باید آزاد باشد. یعنی او به راستی آزاد است، «اما اگر همگان آزاد باشند هیچکس آزاد نیست»، و چنانکه که قانون را نابود کرده‌اند، یک‌دیگر را خواهند درید، مگر در جایی که به راستی «دولت وجود داشته باشد». ...
  • گزارش تخلف

💎 چنان که می‌توان دریافت، منفعت این موجودات حقیر، در چوب زدن بر مردگان است

اگر اندیشه ایرانشهری مرده است، این همه هیاهو و قیل و قال و نسبت دادن فاشیسم و باستان‌گرایی و سلفی‌گری و ارتجاع … چیست؟ مگر اندیشه‌ای می‌تواند در آن واحد همه این‌ها باشد؟. 💎 ایران، نه مرده است و نه خواهد مرد، بنابر همین نقل قول، زمانی که گفته می‌شود، این موجودات، درکی از تاریخ مسیحیت ندارند، تا بفهمند که باستان ‌گرایی جعلی آن‌ها، نه بر ورود جدید در قدیم، که فهم قدیم در جدید است، یعنی این چیزی جز «تداوم فرهنگی ایران» نبوده است و نخواهد بود. کسانی که_به تعبیر آلبرت کبیر_ همچون وحشیان، به این دلیل که چیزی را نمی‌دانند از آن می‌ترسند، و مفاهیمی را که هیچ ارتباطی با هم ندارند_لیبرالیسم و ایرانشهری_ یک‌کاسه می‌کنند …💎 ما برای دفاع از ایران، و بحث از تداوم فرهنگی آن، از هیچکس اجازه نخواهیم گرفت، و این بحث نه تنها ناظر بر «ایدئولوژی بر هم زدن نظم قدرت سیاسی نیست»، که بالعکس ناظر بر «تداوم فرهنگی ایران» است. یعنی «فهم قدیم در جدید»! البته با این قید که آقایان که مرگ اندیشه را اعلام می‌کنند، فقط به عنوان یک نمونه جزئی، بفهمند که معنای جدال پاپ گلاسسیوس، با قدما و درک او از زمان، یا جدال فرنسیس بی ...
  • گزارش تخلف

❌بخشی از کتاب جدید جواد طباطبایی که در دست آماده‌سازی است❌.. 🖇ایرانشهری غرق خون است و نمی‌میرد

📋در روزهای اخیر خبرهای بهجت‌اثری از برگزاری نشستی با عنوان «نگاهی به آورده‌ها و بایسته‌های … در دانش سیاست» در فضای رسانه‌های مجازی پخش شد و همچون مائده‌ای برای روزنامه‌هایی بود که چیزی برای گفتن ندارند. عنوان اصلی یکی از روزنامه‌ها، با اعلام «نقد صریح فلانی به فلانی» چنین بود: «ایرانشهری مرده است!» … در خلاصه‌ای از سخنان گوینده که در کانال خود او آمده گفته شده است که «اندیشۀ ایرانشهری مرده است» و روزنامۀ دیگری نیز از جناح مقابل این عنوان را ترجیح داده اعلام کند که «سلطنت ایرانشهری مرده است» و … قدر متیقن آن است که آقایان مرده‌ای را شناسایی کرده‌اند که دارند بر نعش آن چوب می‌زنند و چون آن مرده مرده است، و دستش از دنیای استادان دانشگاه بومی شده کوتاه است، نمی‌تواند به اعلان ترحیم خود اعتراضی بکند و در مجلس ترحیمی که برای او آراسته‌اند فاتحه‌ای به روح خود بخواند!. 💎 من، به عنوان کسی که از «سال‌هایی پیش دست آن مرحوم را گرفته و به میدان آورده بودم»، ناچارم آستین بالا بزنم و، اگر هم نمی‌توانم با دم مسیحایی او را جانی دوباره بخشم، دست‌کم، او را با «دست‌های عاشق» خود کفن‌ و دفنی کنم، زیرا که، ...
  • گزارش تخلف

💎 فقدان اساس در دولت.. 📥 بحران خودکامگی و بسط آگاهی نوآئین …⚠️ عصر قاجاران …✍ دکتر جواد طباطبایی

💎 جواد طباطبایی در فصل نخست از کتاب تأملی درباره ایران، نظریه حکومت قانون در ایران، می‌نویسد: «احتشام‌السلطنه، در خاطرات خود (صفحه۱۲) نقل می‌کند که در کنار خندقی، در خیابان چراغ گاز سابق، جمعی از مردم را دیده بود که بر سر لاشه اسب یا قاطر ریخته و با چاقو آن را می‌بریدند و از دست یکدیگر می‌کشیدند».. 💎 سپس درباره شدت قحطی و‌ گرسنگی ادامه می‌دهد که: «…در خیابان علاء‌الدوله، شخصی نانی را از روی پیشخوان نانوایی برداشت؛ نانوا، و‌ کسبه و‌ مردم رهگذر بر سر او ریختند که نان را از او بگیرند و او در همان حال که با مشت و لگد بر سر و سینه‌اش می‌زدند، نان را می‌بلعید!» (خاطرات صفحه ۱۳، به نقل از طباطبایی، صفحه ۳۵).. 💎 احتشام سپس درباره «بی‌تدبیری حکومت» می‌نویسد: «… مردم بعد از خوردن سگ و گربه و به قول معروف هرآنچه که دندان گیر بود، ناچار به خوردن روی آوردند. مردم قحطی زده، اطفال را می‌دزدیدند و می‌خوردند. در اوایل تابستان که به تازگی از شدت قحطی کاسته می‌شد، بیماری وبا شدت گرفت و خرمن عمر مردمی را که با گوشت چهارپایان و اموات زنده مانده بودند، هزار هزار درو کرد (همان)، و سپس کار به جایی رسید که به ...
  • گزارش تخلف

💎 دانش سیدجواد میری از هگل از منابع معتبری چون ویکی‌پدیا گردآوری شده است

واقعا جای تأسف است که کسانی در این کشور دانشگاه‌ها و پژوهشگاه را اشغال کرده‌اند که به هیچ وجه شایستگی آن را ندارند. وزارت علوم و ریاست پژوهشگاه باید به حال خود گریه کنند که امثال ایشان در مراکز علمی فعالیت می‌کنند. بدیهی است میری آلمانی نمی‌داند و مفهوم «Volk» را که هگل گاهی مساوی با «Nation» گرفته، به ملت ترجمه کرده است. یعنی حتی زحمت مراجعه به «Wörterbuch» را به خود نداده است یا این‌که دست‌کم چند تفسیر بخواند.. 💎 آقای میری از «Google translate» استفاده می‌کند و با همین روش، ترجمه می‌کند و برای دیگران پرونده هم می‌سازد «کذا فی‌‌الاصل!» و‌ آنقدر به خود زحمت نداده است تا دست کم با مراجعه به متن هگل دریابد که ما در نظام علم، چیزی به نام روح جهان نداریم، بلکه آن‌چه که وجود دارد «روح جهانی» است. آیا جاعل مینقی برازنده این «» دوره گرد پرونده‌ساز است؟! تا کنون دزدی روشن را ندیده بودم اگر نه در برابر این شخص موضعی نمی‌گرفتم: مقصودم دزدی روشن عنوان کتاب تأملی درباره ایران اثر جواد طباطبایی است. ...
  • گزارش تخلف

💎 پارلمان در بدنه کشور.. ✍ بهروز زواریان

💎 برایان تیرنی یکی از پژوهشگرانی است که در حوزه اندیشه سیاسی، و قرائت درست نحوه شکل گیری حکومت مشروطه در سده‌های میانه، نه تنها برای پژوهشگر تاریخ، که حتی برای کسانی که در حوزه اندیشه سیاسی جدید به پژوهش می‌پردازند بسیار اساسی است.. 💎 می‌توان دریافت که مشروطیت در ایران، و تحولات ۲۰۰ سال اخیر کشور ما، جزء جدایی ناپذیر از این تاریخ معاصر ایران است. اما تا زمانی که به ریشه‌های این نظریه پرداخته نشود، نه تنها، مشروطیت ایران که حتی، تحول بعدی آن به درستی درک نخواهد شد. در این راستا برایان تیرنی، به درستی نشان می‌دهد که همان بحث‌های حقوق رم، سپس در حقوق شرع کلیسا جذب و‌ سپس وارد اندیشه سیاسی جدید شده است.. 💎 اما خطا است اگر گمان کنیم، که مفاهیم اندیشه سیاسی جدید، به یک باره از وجدان مسیحی در سده‌های میانه منشعب و‌ سپس در منطقه فراغ ایمان جذب شده است. این‌که تیرنی به بحث طرفداران «شورای کاردینال‌ها» اشاره می‌کند، از این جهت است که نشان دهد همین مفهوم بنیادین، سپس در تفکر سکولار جذب شده است. من فعلا وارد تاریخ مفهوم نمی‌شوم، اما می‌توان دریافت که زمانی که تیرنی از مفهوم اساسی و بنیادین «Parlia ...
  • گزارش تخلف

💎 در محدوده حاکمیت و مرزهای سرزمینی ایران، تحول خواهی ترک‌ها چه معنایی دارد؟!

💎 اینجا ملت ایران وجود دارد و نه ملت ترک! اگر میری دلش برای ملت ترک می‌سوزد بهتر است تابعیت خود را از دولت اردوغان گرفته و آن‌جا به بحث‌های نژادپرستانه خود مشغول شود.. 💎 طاهر نقوی گفته است بعدا با میری به گفت و گو می‌نشیند، آقای میری بهتر است توضیح دهید؟! گمان نمی‌کنم سندی مستندتر از این نشان دهد که میری در پشت پرده همواره با کسانی گفت و گو می‌کند که جز به ستیز با ایران کمر همت نبسته‌اند.. 💎 بدیهی است که تجزیه‌طلبان به جای واژه درست «آذربایجان ایران» تعمدا از آزربایجان استفاده می‌کنند. و اکنون با صراحت در کلام دوستان تجزیه طلب میری، او تحول خواهی آزربایجان را وارد دانشگاه هم کرده است! بر خلاف آن گفتار حافظ، حافظه ایران، امروز در شرایط خطیر و پر مخاطره کنونی که ایران در آبگینه حصار قرار دارد، می‌توان با دوستان مروت داشت، اما مدارا با این کشور که چهره‌هایشان به تدریج از پس نقاب آشکار می‌شود، و حرام کنندگان «مصالح ملی» وجهی ندارد. ...
  • گزارش تخلف

💠 این فقرات بخشی از پژوهش‌های اساسی ما در تاریخ مشروطیت در اروپا است که بدون آن مشروطیت ایران فهمیده نخواهد شد

در واقع این نظر به تحول مفاهیم، فقط رجوع به یکی از صدها پژوهشی است که طباطبایی، در آن اجتهاد کرده است. من این فقره را از این جهت به اشتراک می‌گذارم تا میری مینق، متوجه شود که نقد طباطبایی باید ناظر بر پیچیدن در این مبانی باشد. وانگهی، تمام واژگانی که طباطبایی استفاده می‌کند، ناظر بر مفاهیمی هستند که با خود تاریخی را حمل می‌کنند. و کسی که در مکتب شریعتی_که جز بر هم زدن نظم قدرت سیاسی_ در ذهن نمی‌پروراند و آل احمد تجددستیز، پرورش یافته باشد نقدهایش هرگز وارد مبانی نمی‌شود. من فقره‌ای از یکی از پژوهش‌ها می‌فرستم، و شک ندارم که مینق، آن را خواهد دید. من منتظر می‌مانم تا او با پیچیدن در این فقره، سپس به نقد بپردازد.. 💠 parliament represents the body of the whole realm …💠 میری می‌خواهد ایران را وارد قدرت سیاسی کند، اما من او را به بحث در تاریخ مفاهیم دعوت می‌کنم تا مشخص شود او چیزی می‌گوید که دانشی درباره آن ندارد! اگر مرد میدان علم است، همین فقره را تفسیر کند تا مرتبه دانش او مشخص شود؟! ...
  • گزارش تخلف

💎 پیشتر فقره‌ای مستند از اثر طباطبایی آوردم و نشان داده‌ام که او، به صراحت گفته‌ است، طرح پرسش از ایران و تأملی درباره ایران، موضع

به دنبال آن، «پروژه» نیز، قرار نیست وارد پیکار سیاسی شود و در برابر چیزی قرار بگیرد. من پس از همان نقد کتاب میری، که اوج دانش او درباره هایدگر و شریعتی را نشان می‌داد! در برابر او‌ موضعی نگرفتم و لازم هم نمی‌دانم در برابر چنین افرادی، فرصتم را تلف کنم. اما زمانی که مشاهده می‌کنم این فرد «دوره گرد و‌ سوفیست دوران» نمی‌خواهد متوجه شود که پروژه _موضعی در مناسبات قدرت نیست و علی‌رغم این و‌ سندی که مستند آوردم، بر موضع خطا پافشاری می‌کند_ باید او را سر جای خودش نشاند. من مستند نشان دادم که تأملی درباره ایران هیچکدام از این یاوه‌های میری نیست. ضمن این‌که پروژه «نه فهم جدید در قدیم» که «فهم قدیم در جدید» است و چون این مدرس گمنام درکی از تاریخ مسیحیت ندارد هرچه به ذهنش می‌رسد می‌بافد تا با وارد کردن مفهوم ایران در مناسبات قدرت آن را تخریب کند …💎 صراحتا می‌گویم: «تأملی درباره ایران و کل پروژه جواد طباطبایی هیچ ربطی به و ندارد». ✍ بهروز زواریان ...
  • گزارش تخلف