🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علم‌سیاست و علم‌حقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken


📍توصیفی گویا از ژرفای پتیارگی در دربار ایران عصر مظفری📍

⚖ تاریخی/ حتما بخوانید/ اوج عدالت در عصر مظفری⚖🔻🔻🔻. 🌐 مظفرالدین شاه قاجار با تباهی اخلاقی که داشت به مقدس مآبی جلوه می‌کرد و ظاهر خود را با شرع مطابقت می‌داد. احتشام السلطنه در این باب می‌نویسد: «قرآن‌های نفیس را به بهانه این که در خزانه حبس نباشد به دستور شاه از کتابخانه بیرون آوردند و همه آنها ناپدید شد. همین پادشاه جم جاه انواع فسق و فجور و اعمال ناشایست و منکرات و مناهی را انجام می‌داد که شایسته هیچ مهتر و قاطرچی هم نبود. اما در پایان و در طلب بخشش لختی گریه می‌کرد و فرمان احضار سید بحرینی و یا پسر او را می‌داد تا برایش حدیث کساء و دیگر ادعیه و اوراد را بخوانند …🌐 به نظر می‌رسد که ممالک محروسه در فقدان اندیشه‌ای کارساز عرصه نابسامانی بوده است و در واقع وزارت خانه‌ها که بخشی از دربار ایران بوده به نوعی ادامه دهنده این فساد به شمار می‌آمده است. میرزا محمود خان احتشام السلطنه در این باره و در باب کارمندان دولتی آن دوره می‌افزاید:. 🌐 جماعتی به موجب فرامین همایون عالیجاه و به موجب یک دست خط، جزوی از وزارت خانه شده بودند و همه روزه از» صبح تا عصر در اطاق‌ها می‌لولیدند «. و سپس در ادامه م ...
  • گزارش تخلف

💠 گسل میان ما و فلسفه غرب 💠

💠 هگل در نامه‌ای به یک آلمانی به نام «فس» که کتاب هومر را برای اولین بار به آلمانی برگردان کرده بود می‌نویسد: لوتر کتاب مقدس را آلمانی سخن گفتن آموخت (هگل نمی‌گوید ترجمه کرد) و این بزرگترین هدیه‌ای است که به یک ملت می‌توان داد زیرا تا زمانی که یک ملت نتواند این کتابها را به زبان خود بخواند الکن باقی خواهد ماند. تا زمانی که ما این متنهای اصلی را نتوانیم به زبان خود بخوانیم هنوز سخن گفتن بلد نیستیم و تا زمانی که یک ملت این چیزهای والا را نشناسد و به مالکیت خود درنیاورد در واقع صاحب آنها نیست. اگر خود شما بخواهید این دو مورد را فراموش کنید من می‌خواهم به شما بگویم که می‌خواهم «فلسفه را آلمانی سخن گفتن بیاموزم». اگر به چنین هدفی برسیم بسی مشکل خواهد بود که ترهات را به زبان گفتار، ژرف بیاندیشند …. 💠 اگر بیشتر در این عمق گفته هگل تامل کنیم در می‌یابیم که: اگر در ایران، اساتید دانشگاه از «داوری تا دینانی و میری و عبدالکریمی و …» هر بی ربطی را به ما تحویل می‌دهند و این که بی ربط حرف می‌زنند و با وجود تخصص در زمینه‌ای به مسیری دیگر میل می‌کنند به این دلیل است که فلسفه هنوز در زبان فارسی جای خود ...
  • گزارش تخلف

💠 📍مواجهه ما با فلسفه غربی📍

🌐 برحسب معمول گمان‌ها تا کنون بر این بوده است که بازخوانی تاریخ فلسفه غرب به سادگی ممکن است. به نظر می‌رسد این نگاه کمال گرایانه در مواجهه با فلسفه غربی تا کنون در ایران آزمون خود را پس داده و کشتگان زیادی هم در مسیر آن دیده می‌شوند.. 🌐 گمان من هم همواره و تا کنون بر این بود که می‌توانیم این کاخ عظیم را از درون مورد وارسی قرار بدهیم. این مساله صحیح است که جریان اندیشه غربی همچون زنجیره و رشته‌ای متصل است. شاید اشتباه ما تا کنون بر این بوده است که می‌توانیم با نگرش کمال گرا تمام این آثار را بخوانیم. من مایل هستم که در این جا از یک تمثیل استفاده کنم تا نشان داده شود که کدامین رویکرد در مواجهه با اندیشه غرب کارآمدتر است.. 💠 اگر شهر بزرگی همچون تهران را در نظر بگیریم هرگز قادر نیستیم که از بدو ورود تمامی ساختمان‌ها و کاخ‌ها را مورد بررسی قرار بدهیم و به تدریج تا شمالی‌ترین نقطه آن پیش برویم. اگر رویکرد ما این چنین باشد پس از سال‌ها پی می‌بریم که همواره در منزل این و آن ساکن بوده‌ایم بدون اینکه از برای خود منزلی بنا کرده باشیم. اما رویکرد دیگری در مقابل این نگاه وجود دارد. ...
  • گزارش تخلف

هایدگر در بند یکم کتاب وجود و زمان می‌نویسد:.. Einleitung

Die Exposition der frage nach dem sinn von Sein. Erste Kapital. Notwendigkeit, Struktur und vorrang der Seinsfrage. $۱: Die Notwendigkeit einer ausdrücklichen Wiederholung der frage nach dem Sein. Die gennante frage ist heute in vergessenheit gekommen, obzwar unsere zeit als Fortschritt anrechnet die «Metaphysik» wieder zu bejahen. Gleichwohl hält man sich der Anstrengungen einer neu zu entfachenden «» für enthoben. Dabei ist die angerührte frage doch keine bliebige. Sie hat das Forschen von und in Atem gehalten, «als tematische frage Wirklicher untersuchung». Was die beiden gewonnen, hat sich in «Logik» Hegel&aposs durchgehalten. ...
  • گزارش تخلف

📍آیا «استبداد» قانون مند بهتر از «دموکراسی» بی قانون است؟ 📍

💠 برحسب معمول گمان‌ها بر این است که در شرایطی که «دموکراسی Δημοκρατία» استقرار دارد مطلوب‌ترین نوع و شیوه فرمانروایی مستقر شده است. همواره در این شرایط، تصورها بر این است که «اراده عمومی» به عنوان اصلی بنیادین منشأ دولت است. اما به نظر می‌رسد که شرایط دموکراتیک به دلیل خصلت باز خود همواره این استعداد را دارد که مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. در حالی که منشأ دولت به اراده عمومی بازمی گردد و همین اراده است که دولت را به حرکت وامی دارد، اما این امکان وجود دارد که دولت به جای «تأمین مصلحت عمومی و منافع ملی» سودای تجارت با مردمانی را در سر می‌پروراند که به او موجودیت داده‌اند.. 💎 وانگهی؛ اگر این سخن وجهی داشته باشد که «سیاست داخلی هر دولت شکل دهنده سیاست خارجی آن است» آیا دولتی که در مدتی محدود قادر نبوده است منفعت ملی را تأمین کند قادر خواهد بود در سیاست خارجی و در سطوح کلان منافع مردم را تأمین کند؟. 💎 حال فرض را بر این بگذاریم که در «مدینه‌ای ناموجود اما قابل فرض» حاکمی وجود دارد که تمام قوانین از او ناشی می‌شود. اما استبداد او در راستای اجرای قوانین ناظر بر صلاح مدینه و حفظ منافع مردم است. ...
  • گزارش تخلف

📍تحلیل محاوره اوثوفرون📍. 📍دین داری چیست📍

💠 بنای این محاوره همانند سایر محاوره‌های افلاطون به نسبت پیچیده است. اصل محاوره از آنجا آغاز می‌شود که شخصیتی به نام اوثوفرون علیه پدر خود اقامه دعوی کرده است. اوثوفرون که سقراط را در برابر دادگاه می‌بیند به او می‌گوید سقراط در این نقاط نامانوس (مقصود دادگاه آتن و به نظر ما قرینه‌ای بر اینکه محاوره اوثوفرون اندکی پس از محاوره آپولوژی یا خطابه دفاعیه سقراط در دادگاه آتن نوشته شده است؛ اما بر حسب نظر گاتری این دوره بندی نمی‌تواند ملاک درستی برای تشخیص زمان نوشته شدن محاوره بوده باشد)، چه کاری انجام می‌دهی؟ سقراط که توسط ملتوس به دادگاه فراخوانده شده است شرحی از حال خود را بازگو می‌کند و آنگاه پاسخ همین پرسش را متقابلا از اوثوفرون می‌خواهد …💠 اوثوفرون که علیه پدر خود اقامه دعوی کرده است می‌گوید پدرم یکی از بردگان را به قتل رسانده و از این جهت من علیه او اقامه دعوی کرده‌ام. اما خانواده‌ام این عمل مرا خلاف -داری می‌دانند.. 💠 وانگهی سقراط از او پرسش می‌کند که آیا خود اوثوفرون می‌داند که دین داری چیست؟ در جریان محاوره و پس از گفت و گویی به نسبت طولانی مشخص می‌شود که اوثوفرون نمی‌داند که دین د ...
  • گزارش تخلف

📍نظریه وحدت در دفاع از سلطنت📍.. 📍تاریخی📍

💠 در دهه هایی که مبانی جنبش مشروطه خواهی فراهم می‌شد، بحران و گسل ژرفی در ارکان نظام سلطنتی ایران ایجاد شده بود. به عبارت دیگر دربار تهران تا آن زمان بر اساس مفاهیم سنتی اداره می‌شد و این سنت دیری بود که قوت و قدرت خود را از دست داده بود. در این میان کسانی بودند که علی رغم این شکاف جدی میان «مفاهیم و واقعیت» از نظام سلطنتی دفاع می‌کردند. میرزا حسین فراهانی که یکی از طرفداران نظام سلطنت مستقل بود، بر این عقیده بود که اساس عالم بر وحدت استوار است و خداوند یک پیامبر واحد با کتاب واحد برای قوم واحد فرستاده است. از این روی او با این استدلال، این قاعده فلسفی را در باب امر سلطنت هم جاری می‌داند. یعنی باید یک سلطان واحد بر مردم حکمرانی کند و تمام این کثرت‌ها به یک امر واحد منتهی شود …💠 این در حالی است که اندیشه سیاسی جدید، تمام وجود حکمرانی را ناشی از اراده مردم می‌داند. بنابراین اگر گفته می‌شود که تحول نظام‌های فلسفی در ابعاد گوناگون دگردیسی ایجاد می‌کند، به این معنا است که مضمون مفاهیم، باید این قدرت را داشته باشد که ضرباهنگ خود را با امر واقع حفظ کند. مساله‌ای که در عصر ناصری یکسره معنای خو ...
  • گزارش تخلف

📍مقدمه محاوره اوثوفرون افلاطون📍. 📍 دین داری چیست؟ 📍

💠 اینکه ما بر آن شده‌ایم تک تک محاورات افلاطون را بررسی کنیم از این جهت می‌تواند وجهی داشته باشد که افلاطون مفاهیم بنیادین اندیشه خود را در سطوح و لایه‌های عمیق محاورات خود پراکنده کرده است. وانگهی، از مجرای این بازخوانی، ما قادر خواهیم بود که درک کنیم که نمی‌توان مفاهیم یک نظام فکری را در باب مواد تمدنی دیگر به کار گرفت. به عنوان مثال بعدها در بازخوانی مبانی فکری حکیم فارابی خواهیم گفت که آیا مفهوم «پلیس» نزد افلاطون آیا می‌تواند به همان معنایی اتخاذ شود که فارابی از آن به مدینه یاد کرده است؟ (فعلا نمی‌دانم و نمی‌توان داوری کنم) …🌐 لذا به نظر می‌رسد سیر تحول و دگردیسی در «باورهای بنیادین سنت فکری نیمه جان» کشور از مجرای بازخوانی و نقد سنت فکری و هم چنین فهم دقیق نظام مفاهیم غرب ممکن می‌شود. اما بر حسب نظر من، این بدان معنا نیست که ما باید غربی شویم و قدم در همان راهی بگذاریم که غربیان گذاشتند بلکه این بازخوانی زدودن ترس و واهمه از مواجهه با نظامی بوده است که تا کنون در برخورد با آن گزینشی عمل کرده‌ایم. اگر این تعبیر وجهی داشته باشد که اقتصاد و اندیشه سیاسی ما منحنی زوال اندیشه را طی ک ...
  • گزارش تخلف

📍سوفرسون چیست📍.. 💎 بر حسب نظر گاتری، افلاطون در کتاب جمهوری از واژه سوفرسونه استفاده کرده است

او در بررسی این مفهوم نشان می‌دهد که آن نوعی حالت نظم و هماهنگی است که در مواقع لذت و میل در کسانی دیده می‌شود که بهترین جزء وجود آنها بر بدترین جزء وجودشان فرمان می‌راند. به نظر افلاطون، بعدها در محاوره قوانین دوری گزینی از لذت محض فقط برداشتی سطحی از واژه سوفرسون است. اما در برابر این نگاه نوع بالاتری وجود دارد که مساوی با حکمت (γνώση=گنوسی) است. از سویی می‌توان در معادل همین واژه فرونسیس را قرار دارد.. 💠 بنابراین اگر در محاوره خارمیدس افلاطون می‌بینیم که کریتیاس و خارمیدس از فضیلت خویشتن داری سخن می‌گویند می‌توانیم خویشتن داری را همان (Self-control) لحاظ کنیم هرچند زبان انگلیسی نمی‌تواند بستر دقیقی برای انتقال این مفهوم باشد. اگر دقت کرده باشیم سقراط در ابتدای محاوره با برشمردن نسب خارمیدس قبول می‌کند که او صفت سوفرسون یا خویشتن داری را در خود دارد بی تردید همان معنایی را لحاظ می‌کند که سوفسطاییان از آن به کف نفس تعبیر کرده بودند و سوفرسون را جزئی از فضیلت در نظر می‌گرفتند. از این جهت خویشتن داری همان فضیلت است و افلاطون در این محاوره سطح آن را تا «دانش» بالا می‌برد. در واقع او می‌خ ...
  • گزارش تخلف

📍بررسی عمیق محاوره خارمیدس📍.. 💎 من طی چند روز گذشته خلاصه‌ای از محاوره خارمیدس را آوردم

اکنون به صورت مختصر برخی مفاهیم بنیادین را مورد بررسی قرار می‌دهم.. 💎 در زبان انگلیسی واژه «knowledge» با معادل آلمانی «Wissen» به معنی دانش برابر است. اما به نظر من با معادل‌های انگلیسی روز نمی‌توان دستگاه افلاطون را دقیق فهم کرد. در زبان یونانی جدید، معادل واژه «knowledge» عبارت است از «γνώση» (گنوسی). این در حالی است که در معادل جدید واژه (نالج)، واقعیات و اطلاعات و مهارت هایی بررسی می‌شود که شخص از مجرای تجربه یا آموزش به دست می‌آورد.. 💎 هم چنین اساسی‌ترین مفهوم اندیشه افلاطون، فضیلت «αφετη» (آرته) است. اما این مفهوم با توجه به بار معنایی خود (آنگونه که یگر ایضاح کرده است) نمی‌تواند شامل مفهوم اساسی نالج در زبان انگلیسی جدید باشد. بلکه بایستی در بستر اندیشه افلاطون مورد بررسی قرار بگیرد. من به تفصیل تمام این محاوره را بررسی کرده‌ام. ...
  • گزارش تخلف

📍بخشی از یادداشت📍.. 💎 فلسفه، علم نیست اما درباب علم سخن‌ها دارد

فلسفه حتی جامعه شناسی و سیاست هم نیست ولی درباره هردو می‌تواند سخن بگوید. فلسفه جایگاه خود را تا سر حد علم و سیاست پایین نمی‌کشد بلکه می‌خواهد همواره راز آمیزی خود را پاس بدارد. وانگهی زندگی فلسفی رازآمیزترین و دلهره آورترین زندگی‌ها است. و نزدیک شدن به این راز است که همواره بر دلهره می‌افزاید …. 💎 خسرو یزدانی ...
  • گزارش تخلف

💎 یادداشت تحلیلی و عمیق دوست ارجمند و گرامی ام، خسرو یزدانی با عنوان «تنها گامی مانده تا مغاک»

💎 حتما بخوانید. 💠 دانش آموخته و پژوهشگر فلسفه دانشگاه سوربون. 💎 ۲۲ نوامبر ۲۰۱۷؛ دانشگاه پاریس
  • گزارش تخلف

📍محاوره خارمیدس افلاطون📍. 📍خویشتن داری چیست؟ 📍

📍بخش دوم و پایانی📍. 💎 به نظر می‌رسد که این محاوره افلاطون بسیار پیچیده است و شرح و توضیح مفاهیم آن در این مجال نمی‌گنجد. اما به صورت مختصر می‌توان گفت که خارمیدس پس از گفت و گو با سقراط پی می‌برد که در باب تعریف خویشتن داری نادان است و این اذعان به نادانی، خودش کم سخنی نبوده است. به این دلیل او با ذکر تعریف: «خویشتن داری همان شناختن خود است راهی نوین در پژوهش می‌گشاید …💎 اما چون خارمیدس با اذعان به نادانی از جریان محاوره کنار می‌رود، کریتیاس هم مدعی می‌شود که «خویشتن داری همان شناخت خود است» که در واقع خارمیدس این تعریف را از کریتیاس اخذ کرده است. وانگهی، سقراط علیه او می‌شورد و نشان می‌دهد که اگر این تعریف مقبول واقع شود تناقض‌های بسیاری رخ می‌دهد. در پایان این محاوره، سقراط نشان می‌دهد نه تنها این تعاریف متناقض است، بلکه هیچ تعریف خاصی هم انجام نشده و همه راه‌ها به تناقض ختم شده است. نکته جالب توجه اینجا است که کریتیاس در پایان اذعان می‌کند که سقراط: «حق با تو است»! حق با تو به معنی اذعان به نادانی خود است و از این روی کریتیاس که مدعی بود خارمیدس خویشتن دار است با این گفت و گو مشخص م ...
  • گزارش تخلف

📍اندکی تأمل📍. 📍تاریخی_سیاسی/عصرقاجاران📍.. 💎 حتما بخوانید

💎 زین العابدین مراغه‌ای در برجسته کردن واژه وطن و القای مضمونی جدید به این مفهوم اساسی اندیشه جدید و برشمردن دردهای «» در عصر ناصری این چنین می‌نویسد: «تن پروری، بیعاری در تمام رگ و ریشه ابدانشان (مقصود)، جای گرفته است. یک برادر به سبب ابتلای ناخوشی جذام از خانه و لانه دور؛ برادر دیگر در کنار رودخانه با دیگران در عیش و سرور. جمعی هم مبتلای درد بی درمان تریاک کشی شده‌اند که از جذام بدتر است. از معنی «حب الوطن من الایمان» همگی بی خبر‌. برخی که فی الجمله چیزی به گوششان رسیده، عنوان عرفان بر خود بسته به گوشه‌ای نشسته‌اند و کلام بزرگان دین که مبین نصیحت عامه است را به تأویل‌های پیچ در پیچ متصوفانه که مایه خرابی معیشت عمومی است برخواسته و می‌گویند: «ای بابا»! مقصود از این وطن، وطن صوری نیست …💎 این وطن مصر و عراق و شام نیست/ آن وطن شهریست کو را نام نیست …💠 غرض، وطن معنوی یعنی آخرت است حال آنکه کج فهمیده و کج می‌گویند …. 💎 منبع: سیاحت نامه ابراهیم بیگ؛ اثر زین العابدین مراغه ای «صفحه۱۱۲» … ...
  • گزارش تخلف

📍محاوره خارمیدس افلاطون📍. 📍تحلیل بخش دوم؛ تعریف دوم📍

💎 پس از اثبات نادرستی تعریف اول در باب خویشتن داری، خارمیدس تعریف دیگری را در این مورد عرضه می‌کند؛ او می‌گوید: «خویشتن داری این است که انسان هر عملی را آهسته و با متانت انجام دهد».. 💎 تحلیل: سقراط از یک وجه این تعریف را می‌پذیرد، یعنی شاید درست به نظر برسد که به عقیده مردمان خویشتن داری همان متانت است. اما این تعریف باید با دقت بیشتری بررسی شود. در این نقطه سقراط مقدمه‌ای را طرح می‌کند که به نظر می‌رسد در هر جایی که نیاز به آن دارد به صراحت همین نکته را برجسته می‌کند. او می‌گوید آیا «خویشتن داری خوب و زیبا است؟» خارمیدس و سقراط که پاسخشان به این پرسش مثبت است به نظر من از اصل سقراطی عدول می‌کنند. سقراط در جای جای محاورات، عقیده‌اش این است که تا پیش از شناسایی یک چیز نمی‌توان گفت که آن چیست؟ اکنون می‌توان پرسش نمود که سقراط پیش از شناسایی خویشتن داری بر چه مبنایی آن را خوب و زیبا می‌داند؟ او همواره در طرح و چینش مقدمات خود از «خوبی» و «زیبایی» استفاده می‌کند تا از مجرای القای «بار ارزشی مثبت کلمات» نتیجه مورد نظر خود را اتخاذ کند …💠 باری در برابر این تعریف، سقراط به مثال هایی عینی تمسک ...
  • گزارش تخلف

📍ملاحظه در مفهوم ایران📍. 📍تاریخی📍.. 📍رفع ابهام در باب تاریخ نویسی مدنظر طباطبایی📍

💠 تاریخ نویسی مد نظر من، به گونه‌ای که خواهم آورد، تاریخ نویسی در معنای رایج کلمه نیست. بلکه کوششی برای تدوین نوعی تاریخ پایه‌ای است؛ در این تاریخ، ایران، موضوع تأملی است که به صورت اساسی نظری است. تا بتوان وجوه متعدد ناحیه‌های اندیشیدن آن را در وحدت، اما به صورت مستقل و پیوسته توضیح داد. ایران، موضوع همه تاریخ هایی است که تا کنون نگاشته شده است، اما ایران، به عنوان موضوع دگرگونی‌های تاریخی، تا کنون به مثابه یک «مشکل» لحاظ نشده است.. 💎 سید جوادطباطبایی/ تأملی درباره ایران جلد یکم/ نظریه انحطاط ایران …💠 فقط به تداوم و حفظ «ایران بزرگ فرهنگی» می‌اندیشم، مردمانم، وحدت ایران در کثرت اقوام هستند و اگر هم، زبان یک دیگر را متوجه نشوند در «حفظ ایران و میراث ملی» با یک دیگر همدل اند … ...
  • گزارش تخلف