🔆 امروز، توجه به مرگ سقراط، یادآور اعدام «عقل» توسط «اکثریت» است. 🔆 باید از ایران دفاع کرد، به نام یا به ننگ«جواد طباطبایی».🇮🇷 🔆 درباره تاریخ، فلسفه، علم‌سیاست و علم‌حقوق. 🇮🇷: @MinervaEule1776 📚: https://t.me/denkenfurdenken


📍محاوره خارمیدس افلاطون📍. 📍خویشتن داری چیست؟ 📍

📍طرح مسأله📍. 💎 سقراط بنابر عادت مألوف خود، پس از بازگشت از جنگ «پوتیدایا» به قصد دیدن قسمت‌های مأنوس شهر از خانه خود خارج می‌شود. در میانه راه او نزدیک ورزشگاه، جمعی را می‌بیند که نشسته‌اند. آنگاه خایرفون که همواره شور و حرارتی خاص دارد نزد او می‌آید و می‌گوید: «سقراط چگونه توانستی از آن کشتار رهایی پیدا کنی؟». 💎 سپس سقراط شرحی از ماجرای جنگ را بیان می‌کند؛ اما آنگونه که از فقرات ابتدایی برمی آید، او به ذکر جزئیات نمی‌پردازد و‌در جزء دوم سخن، می‌گوید آیا در این مدت که او در شهر نبوده کسانی بوده‌اند که به «زیبایی» و «دانایی» شهره شوند؟ و این نشان می‌دهد که سقراط مشتاق است که به موضوع اصلی پرداخته شود …💎 کریتیاس که پسر عموی «خارمیدس» یعنی شخصیت اصلی این محاوره است بیان می‌کند که آری خارمیدس اکنون جوانی برومند شده است. او اذعان می‌کند که: «خارمیدس هم در سیرت زیبا است و هم تن و اندام زیبایی به دست آورده است». سقراط، اما با زیرکی تمام، قید شرطی «اگر» را قرار می‌دهد و می‌گوید: «زیبا است روحش هم چون تنش زیبا باشد». سپس، خارمیدس وارد این جمع می‌شود و سقراط که زیبایی این جوان را می‌بیند می‌گوید ...
  • گزارش تخلف

📍وجود صرف «نهاد»، ضامن اجرای قانون نیست📍

💎 برای ما بسیار بدیهی است که خروج از «وضعیت طبیعی» و استقرار «حکومت‌های مبتنی بر قانون» در پرتو «نهاد» هایی عملی می‌شود که «وجود قانون» را به عنوان اصلی اساسی می‌پذیرند. اگرچه قانون برای همگان الزام آور است، اما گاهی، در دوران هایی، مسأله «حق» به عنوان یک قانون نادیده گرفته می‌شود. وانگهی؛ اگر نهاد اجرایی قانون، به وسیله مشتملات «قانون‌های خاص» محدود نشود، علاوه بر فراموشی طبیعت انسان، آن نهاد به صورت مستقل درآمده و خودش را همچون «کل» تلقی می‌کند که اجزای دیگر به ضرورت در آن ذوب می‌شوند …💎 این حالت که سابقا ذکر شد، به نحوی، علی رغم گسستی که میان کل و اجزا ایجاد کرده و قانون در آن، صرفا به امری مجرد مبدل شده است، نسبت به آن شکل دوم، که در آن نهاد وجود دارد، اما هیچ «ضمانتی بر اجرای قانون نیست» حالتی مطلوب است. از این مجرا عده کثیری معتقد هستند که صرف وجود «نهاد اجرایی قانون»، مرز مشخص کننده «حکومت قانون=اشاره به مبانی مشروطه»، از دوران هایی است که جز «شاه_سلطنت_شرع= مشخصا عصر ناصری»، هیچ قانون دیگری وجود ندارد. هم چنین، می‌توان به این نکته باریک و ظریف اشاره کرد و دریافت که فقط، «وجود ن ...
  • گزارش تخلف

📍اندکی تأمل📍.. 💎 شاهزاده!

به اصطلاح اروپا، اسم پادشاه حقیقی به کسی اطلاق می‌شود که تابع بوده، در فکر آبادی و آسایش وطن و در فکر تربیت و ترقی ملت باشد. در مملکت ایران، بعد از غلبه «» و زوال «دولت پارسیان» و‌ فانی شدن پیمان «مهبادیان»، سلطنت حقیقی نبوده است. در مدت تاریخ هجری، فرمانروایان این مملکت کلا «» و شبیه «حرامی باشیان» بوده‌اند.. 💠بخشی از نامه میرزا فتحعلی آخوند زاده به شاهزاده جلال الدین میرزا (صفحه۲۲۵). ...
  • گزارش تخلف

📍محاوره س افلاطون📍. 📍شجاعت چیست؟ 📍

📍بخش دوم و‌پایانی📍. 💎 {[تا انتها بخوانید]}. 💎 آیا می‌توانیم کسی را که در برابر دشمن پایداری می‌کند شجاع بنامیم؟ اگر به سیر تاریخ یونان نظر کنیم می‌توانیم به وجود جنگ هایی پی ببریم که، عده‌ای در آن جنگ‌ها، علی رغم این می‌گریختند در برابر دشمن پایداری می‌کردند و آنها را از پای در می‌آوردند.. 💎 حال اگر فرض کنیم که شجاعت: «نوعی پایداری روح است»؛ این نکته بنیادین قابل توجه است که اگر پایداری از روی «خرد» صورت گرفته باشد می‌تواند کمی مقبول واقع شود. اما اگر فرض کنیم، شخصی که شنا نمی‌داند بی محابا خود را بر آب اندازد و در ماندن در آن پایداری کند آیا می‌توان او را شجاع نامید؟ قطعا خیر و از این جهت شجاعت نمی‌تواند پایداری روح باشد …💎 اگر در فرض سوم ما، شجاعت دانشی باشد که امر «خطرناک را از غیر آن بازمی شناسد» باید بگوییم که شجاعت بنابر این فرض، فقط ناظر بر آینده است. چرا که فقط، وجود شر احتمالی در آینده می‌تواند را معنی دار کند. اما آیا ما از تعریف شجاعت در گذشته و حال غفلت نکرده‌ایم؟ ...
  • گزارش تخلف

📍محاوره لاخس افلاطون📍. 📍شجاعت چیست؟ 📍

📍بخش یکم📍. 💠 دو تن از بزرگترین مردان سیاسی آتن به نام‌های «لوسیماخوس و ملسیاس»، فرزندانی داشتند که در پی تربیت آنها برآمده بودند. این دو مرد معتقد بودند که پدرانشان، به این دلیل که در اثنای کودکی آنها همواره مشغول کار سیاسی بوده‌اند از «تربیت» فرزندان خود غفلت ورزیده‌اند. از این روی این دو مرد در‌پی این بودند که فرزندان خود را نزد (نیکیاس و لاخس) بفرستند تا «فن جنگ» را به آنان بیاموزانند و تربیتشان کنند …💎 وانگهی، جای این پرسش هست که کسانی که تمام وقت خود را صرف فعالیت سیاسی می‌کنند چگونه می‌توانند فرزندان خود را تربیت کنند؟ سقراط ابتدا به ساکن از نیکیاس می‌خواهد که عقیده خود را در باب «فن جنگ» بگوید و پس از آن لاخس نیز عقیده خود را بیان می‌کند. پس از اظهار عقاید مشخص می‌شود که میان آنها در این باب اختلاف نظر وجود دارد. پس سقراط نتیجه می‌گیرد که اگر اختلافی به این بزرگی وجود دارد چگونه می‌توان روح جوانان را به دست این آموزگاران سپرد؟! هم چنین اثبات می‌شود که اگر بخواهیم درباره چیزی داوری کنیم، لاجرم باید به شناسایی آن بپردازیم. از این روی از این دو آموزگار می‌خواهد که نام آموزگارانی را ...
  • گزارش تخلف

📍محاوره لوسیس افلاطون📍. 📍دوستی چیست و دوست کیست؟ 📍

🍃 {[حتما تا انتها بخوانید]}. 💎 این محاوره افلاطون در پی این است که نشان دهد که دوست کیست؟ زمانی که ما این واژه را به کار می‌بندیم به راستی از آن چه معنایی را مراد می‌کنیم؟. 💠 فرض کنیم که دو تن، یکی «عاشق» و دیگری «معشوق» است. در این نقطه جای طرح این پرسش وجود دارد که آیا «عاشق دوست معشوق است یا بالعکس»؟ هم چنین، فرض کنید که اگر معشوق، عاشق را دوست نداشته باشد یا از او بیزار باشد آیا می‌توان گفت که میان آنها رابطه دوستی برقرار است؟ از این مجرا، سقراط در واقع به ما نشان می‌دهد که اگر «مهرورزی» یک طرفه باشد هرگز نمی‌توان از «دوستی» سخن گفت. چراکه اگر ما، {[کسی= «هرفردی»]} را دوست داریم و او از ما بیزار است، ما در واقع خواهان کسی هستیم که یا ما را دوست ندارد و یا از وجودمان بیزار است و دشمن ما است …💎 حال اجازه دهید که فرض دیگری را طرح کنیم. فرض کنیم که انسان‌های نیک می‌توانند دوست یک دیگر باشند. ...
  • گزارش تخلف

💎 به نام خداوندگار خرد

💠 من چندی‌ پیش مشغول جلدی از مجلدات کتاب تأملی درباره ایران بودم که اشتباهی کوچک در متن این اثر توجهم را جلب کرد که آن را در بالا «reply» کرده‌ام؛ از این روی لازم دانستم که این اشتباه کوچک را یادآوری کنم تا در چاپ‌های بعدی کتاب دکتر سیدجواد طباطبایی اصلاح شود. امشب یکی از اساتید محترم [] پیغامی را بر من رساندند که اشتباه فوق وارد است و به زودی به ایشان منتقل می‌شود تا در چاپ‌های بعدی مورد بازبینی قرار بگیرد. از این روی فارغ از اینکه ایشان از نقد استقبال می‌کنند، من در خطوط پایانی با لحنی ناملایم سخن گفته بودم. از این روی بر خود واجب می‌دانم که از این لحن تند از محضر «دکتر طباطبایی، فیلسوف سیاسی» ایران در محضر همگی پوزش بطلبم. به خصوص هنگامی که دریافتم دانش ایشان در باب تاریخ مفاهیم اگر نگوییم به مراتب، که بسیار گسترده است. من در این چند روز اخیر بسیار آموخته‌ام، به این دلیل که در گفت و گویی به نسبت طولانی، با یکی از فرهیختگان، که در مواجهه و گفت و گو، فقط زبان «مهر و نرم ملایم» می‌تواند یک نقد را قوت و قدرت بخشد، نه استفاده از واژگان با بار منفی که اگر سخنمان هم متین باشد از آن، فقط اش ...
  • گزارش تخلف

📍محاوره پروتاگوراس📍. 📍بخش پنجم و پایانی📍. 📍فضیلت دانایی است📍

💎 ما در چند بخش قبل مشاهده کردیم که چگونه سقراط، پروتاگوراس را به تناقض کشاند.. 💠 اگر در نوشته‌ها دقت کرده باشیم می‌بینیم که سقراط در ابتدای این محاوره می‌گوید: «فضیلت آموختنی نیست». اما بالعکس او، پروتاگوراس معتقد است که «فضیلت آموختنی است».. 💎 در اثنای محاوره برای مدتی، جریان گفت و گو از مسیر اصلی خارج می‌شود و هر دو به تحلیل شعری از سیمونیدس پرداختند که ما به دلیل دشواری بحث و عدم ربط از آن صرف نظر کردیم. اما به هر روی سقراط با زیرکی تمام پروتاگوراس را در چنبره تناقض‌های ذهنی گرفتار کرد. اما چگونه؟!. 💎 سقراط می‌گفت: «فضیلت آموختنی نیست» …و …. 💠 پروتاگوراس می‌گفت: «فضیلت آموختنی است» …💎 سقراط با در انداختن این پرسش که اگر ما کاری را انجام می‌دهیم باید از روی دانایی باشد نشان می‌دهد که «فضیلت مساوی با دانایی است». او مثال می‌زند که ما گاهی می‌دانیم که فعلی بد است اما آن را انجام می‌دهیم؛ چرا؟! ...
  • گزارش تخلف

📍وضعیت ما📍

💠 در شرایطی که در دوره معاصر ما، جریان‌های ایدئولوژیک به یگانه نظام اندیشیدن ایرانی مبدل شده بود، نه تنها فرآیند تحول فلسفی و معرفتی در ایران مورد توجه واقع نشد که تشریح عقاید فلسفی (از بوعلی تا علامه طباطبایی) در غیاب «خردگرایی» به محاق رفت. از این روی بررسی تحول فلسفی در ایران به دلیل حضور «ایدئولوژی» در منشور تاریخ، و فقدان خردگرایی غیرممکن شده است. آن ایده‌ها و «هذیان گویی‌های» ایدئولوژیک که نه با «فلسفه» سروکار داشتند و نه با «تاریخ»، به جای بررسی و نقد فرهنگی حیات قوم، همچون_میگساری عیاشانه ای_بودند که هیچکس_از مستی شراب آن هذیان ها_ذیل انقلاب مداوم در امان نبود. علی شریعتی و شایگان و رضا داوری و … دست به کار شدند تا جایگاهی را که فلسفه در عصر زرین ایران به خود اختصاص داده بود به اوج هذیان گویی بکشانند. هیچگاه فلسفه در ایران به تهی بودگی و کم مایگی در این سطح مواجه نبوده است. از این جهت در پیکار با این گستاخی‌ها صداقت انسان «ایرانی» برای بیرون کشیدن فلسفه از لجن زار ایدئولوژی آماده شده است.. 💠 بیاییم متفق شویم و طلوع این عصر جدید را خیر مقدم بگوییم. جایی که در آن فلسفه تا کنون، « ...
  • گزارش تخلف

📍نظریه اصلاح دینی📍

💠 شکافتن تحول الهیات مسیحی از سده ۱۲ تا سده ۱۶ نه تنها امری دشوار که بسیار طاقت فرسا است. از زمانی که در غرب، دین به مانع مهمی در راه اصلاحات مبدل شد، اندیشمندان بزرگی همچون لوتر از پروتستانیسم و اصلاح دینی سخن به میان آوردند. در واقع لوتر بر این نکته واقف بود که میان «سنت جاری» کلیسا و «نص کتاب» تفاوت اساسی وجود دارد. لوتر در پی این بود که با بازگشت به کتاب، جنبه عنصر معنوی دیانت و جایگاه آن را روشن کند …💎 با این وصف می‌توان پرسش نمود که علی شریعتی که نه فلسفه می‌دانست و نه تحول الهیات مسیحی را درک کرده بود با چه منطق و معیاری مقوله «پروتستانیسم» اروپایی را در باب مواد اسلامی به کار بست؟! واضح است که سودای پروتستان شریعتی در اسلام محتوم به شکست بود و اگرچه هنوز هم سایه سنگین کاربرد ناروای پروتستان اسلامی او بر اذهان بت پرستانش سنگینی می‌کند اما شاگردان مکتب او، همچون سیدجواد میری که در کمال ناباوری در قرن ۲۱ از اتحاد سخن می‌گوید می‌توانند پاسخ گوی این اشتباه فاحش باشند! جالب توجه است که این دسته اخیر نه در تاریخ فلسفه ملی جایی دارند و نه می‌توانند جایی داشته باشند؛ به این دلیل که نظام ...
  • گزارش تخلف

📍محاوره پروتاگوراس📍. 📍آموختنی بودن فضیلت📍. 📍بخش چهارم📍

💠 {[حتما تا انتها بخوانید]}. 💎 ما در قسمت پیشین به این نتیجه رسیدیم که سقراط وجهی از نادانی پروتاگوراس را بر او اثبات کرد. اکنون او در پی این است که ار مجرای بررسی واژگان دیگر ضربات سخت‌تری را بر پروتاگوراس وارد کند. از همین روی پرسش می‌کند:. 💠 آیا چیزی به نام دانایی وجود دارد که نادانی ضد آن است؟ 🔻🔻🔻. 🔰 فرض یک: «دانایی» ❌ «نادانی». ✅ قطعا چنین است؛ پس دانا شخصی است که به پیروی از اندیشه خود کاری را که «سودمند» است انجام دهد و این شخص «خویشتن دار» است. و ضد آن کسی است که کاری ابلهانه انجام می‌دهد و این شخص «خویشتن دار نیست» …♻️ حال به فرض یکم ما بازگردید. ...
  • گزارش تخلف

📍محاوره پروتاگوراس📍. 📍تربیت سیاسی📍. 📍آموختنی بودن فضیلت📍

📍بخش چهارم📍. 💠 {[حتما تا انتها بخوانید]}. 💎 در قسمت پیشین، پروتاگوراس خطابه مفصل خود را به اتمام رساند. سقراط در برابر او ایستاده و می‌گوید تو چندین بار از واژگان «شرم» «عدالت» «خویشتن داری» استفاده کرده‌ای و اکنون می‌توانی به پرسش‌های من پاسخ بدهی:. 💎 فرض یکم: آیا فضیلت امر واحدی است که «عدالت و خویشتن داری و …» اجزای آن هستند؟. 💠 فضیلت💠⏪⏪ {[عدالت و خویشتن داری]} یا بالعکس عدالت و خویشتن داری نام‌های مختلف آن فضیلت هستند؟. 💎 پروتاگوراس تصدیق می‌کند که فضیلت امر واحدی است. از این مجرا سقراط مقدمه دوم خود را قرار می‌دهد و می‌گوید آیا به نظر تو وضع عدالت و خویشتن داری همانند «اجزای چهره آدمی به کل صورت است» یا «همانند اجزای طلا به کل طلا»؟!. 💎 پروتاگوراس می‌پذیرد که عدالت و خویشتن داری همانند وضع چهره آدمی است. ...
  • گزارش تخلف

📍آفت تملق گویی📍

💠 یکی از آفت‌های تملق و ستایش‌های افراطی در دربار ناصرالدین شاه از سوی بزرگان این چنین روایت شده است؛ که البته محمدحسن اعتمادالسلطنه احتمالا بر اساس افزوده‌های علی خان امین الدوله آن را در متن ترجمه خانم کنتس دسگور جای می‌دهد: «همین که شخصی را تقدیر به رتبه عالی رساند از هر سمت باران تمجید بر او می‌بارد و متملقین، صفاتی را که دارنده آنها نیست به او نسبت می‌دهند و شعرا قصیده‌ها در مدح او انشاد می‌کنند و آنها که دستشان به این نو دولت نمی‌رسد شرح‌ها و بسط‌ها می‌نویسند و آن بیچاره را در نادانی و جهالت تخته بند می‌کنند. آن احمق نیز التفات ندارد که تا دیروز محل هیچ اعتنایی نبود چگونه دارای این همه صفات و محاسن شده است؟ و چون فردا این جاه و جلال از او سلب شود، صفات حسنه را هم که نسبت می‌دهند، از او سلب خواهد شد. پس معلوم است که تمجیدات نه به شخص که به مقام او است» (رساله خرنامه، ترجمه محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، صفحه۱۰۵).. 💎 متن این کتاب در کتابخانه ملی ایران و کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود و به سادگی قابل دسترس است.. 💎 جوادطباطبایی/ نظریه حکومت قانون؛ مبانی مشروطه صفحه۱۳۵/ بحران آگاهی. ...
  • گزارش تخلف

📍محاوره پروتاگوراس📍. 📍تربیت سیاسی📍. 📍آموختنی بودن فضیلت📍

📍بخش سوم📍. 💎 {[حتما تا انتها بخوانید]}. 💠 در فقره قبل، دو مدعای «آموختنی بودن و دیدگاه متضاد آن» مورد بحث قرار گرفت. در این فقرات سقراط دیدگاه دیگری را هم مطرح کرده بود و آن، عقیده به این نگرش بود که چرا مردان سیاسی فرزندان خود را بهتر از دیگران بار نمی‌آورند؟. 💠 پروتاگوراس می‌گوید: آیا چیزی هست که همه مردان باید از آن بهره داشته باشند که جامعه بتواند پایدار بماند؟ مردمان هنرهای زیادی را به فرزندان خود آموزش می‌دهند که به وسیله آن می‌توانند به هدف خود برسند و اگر چنین نباشد مورد سرزنش قرار می‌گیرند. چگونه ممکن است که مردم یونان آن هنرها را به فرزندان خود آموزش دهند ولی از آموختن «» کوتاهی کنند؟ به عبارت دیگر مقدمه پروتاگوراس این است که اگر نیک بنگریم هرکسی از ابتدا به تربیت فرزند خود همت می‌کند و همه چیز را به او آموزش می‌دهد و هنگامی که به بلوغ می‌رسد، دولت، قوانین و دستورهایی را به او یاد می‌دهد که اگر مخالف آن رفتار کند تنبیه می‌شود …💎 پس سقراط مدعای من اثبات می‌شود که فضیلت آموختنی است و اگر نباشد جامعه پایدار نمی‌ماند …💎 در باب مردان سیاسی که ذکر شد، استعدادها مختلف است و گاهی مرد ...
  • گزارش تخلف