‍ 🔶 ایران، وحدت برآمده از کثرات.. ✍ بهروز زواریان

‍ 🔶 ایران، وحدت برآمده از کثرات

✍ بهروز زواریان

🔶 به تعبیر جوادطباطبایی، ایستادن ایران در "آستانه" خود امری سترگ است. اما از دهه‌ها پیش و درست از زمانی که ایدئولوژی‌های سیاسی، ایران را از درون به بیماری مزمنی دچار ساخته است، این بدن هم‌چنان از اثر تزریق این سموم از درون درد می‌کشد.

🔶 در این شرایط، نه تنها "آگاهی‌یابی‌نوین ایرانیان" ممکن نمی‌شود که حتی این واقعیت به عنوان یک "کل" که "اجزاء" می‌بایست به ضرورت خود را در نسبت با آن تعین ببخشند به محاق می‌رود.

🔶 من در این‌جا سعی کرده‌ام بدون این‌که وارد مباحث اساسی علم‌منطق هگل شوم، با احتیاط فراوان، مفاهیمی را از کتاب علم منطق اخذ کنم، تا بتوانم نشان دهم که این کثرت ایران چگونه به لحاظ مبانی نظری آن در کل،_یعنی ایران به عنوان یک کل_ منعکس می‌شوند.

🔶 هگل در اولین مقوله علم‌منطق خود، بر آن است که هستی کلی‌ترین مقوله‌ای است که باید از آن آغاز کنیم. او سپس توضیح می‌دهد که اگر هستی را از همه تعینات آن خالی کنیم، تنها مقوله‌ای که باقی می‌ماند خود هستی محض است. از این روی این هستی محض به دلیل این‌که هیچ‌گونه تعینی ندارد، خود عین عدم است.

🔶 بنابراین از تبیین این دو مقوله متوجه می‌شویم که هستی به درون نیستی و نیستی به درون هستی منعکس می‌شود.

🔶 هگل از این نقطه، مفهوم اساسی "شدن" یعنی "werden" را استنتاج می‌کند، تا این نکته برجسته شده باشد که گذار از یک مقوله هستی به مقوله نیستی چگونه ممکن می‌شود؟!

🔶 به این ترتیب، من این ساختار را بدون این‌که بخواهم آن را بر حسب مفاهیم هگل که به خودی خود برای ایران موضوعیت ندارد به کار بگیرم، دریافت کردم، تا مقدمه‌ای بر این توضیح باشد که این ایران_[یعنی همین‌جایی که همگی در آن ایستاده‌ایم]_، یک کل واحد است؛ اما این کل، ساختاری برآمده از اجزاء است که هریک می‌بایست بتوانند خود را در آن و از طریق آن تعین ببخشند.

🔶 وانگهی، هر یک از این اجزاء علاوه بر نسبتی که با یک‌دیگر دارند در عین حال، خود را در کل واحد ایران می‌شناسند و تعین می‌بخشند.

🔶 به عبارت دیگر، این گذار مدام از جزء(=اقوام‌ایرانی) به کل(=ایران) و کل به جزء به نحوی است که یکی بدون دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد. بدیهی است که، این انعکاس میان اقوام و ایران به صورتی است که بلاواسطه هریک خود را در دیگری می‌شناسد و خود را در نسبت با آن تعریف می‌کند.

🔶 در این نقطه، روشن است که اگر حتی، یک مورد از این اجزاء بخواهند به صورت جداگانه برای خود ادعای عام بودن کنند، بی‌واسطه و بی‌درنگ از بین می‌روند، اما کل همان کل خواهد ماند.

🔶 در نهایت، می‌توان، این توضیح در باره ادعای عام بودن را این‌گونه بر حسب گفته دوگوبینوی فرانسوی تبیین کرد که: به عبث می‌توان بخشی از ایران را جدا یا آن را تقسیم کرد؛ ایران خواهد ماند و نخواهد مُرد.
=====================
🔶 در تصویری که من ذیل این یادداشت برگزیده‌ام، می‌توانید شاهد باشید که این کثرات ایران، چگونه در وحدت آن منعکس می‌شوند.

📚 ماهنامه‌سراسری قلم‌یاران، شماره ۱۲، سال دوم، ۱۳۹۷.

💠از ایران باید دفاع کرد به ننگ یا به
نام (جواد طباطبایی).

💠ایران تو بمان؛ غایت مقصود همین است.

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken