💎 رفع سوء تفاهم

💎 رفع سوء تفاهم

♻️ در این خصوص ذکر این نکته خالی از لطف نیست که این بحث هرگز به معنای اتخاذ موضع در «مناسبات قدرت سیاسی» نیست. شاید برای اذهان ایدئولوژیک که هنوز در پی «ایدئولوژی سیاه و مبتذل آل‌احمد و امت‌گرایی علی‌شریعتی» به دنبال گم‌شده خود می‌گردند، چنین تحلیل ‌هایی مناسبتی داشته باشد، اما برای کسی که تاریخ را از دیدگاه عقل بررسی می‌کند، لاجرم تاریخ، جز عرصه جولان عقل نیست.

♻️ از همین‌روی، فیلسوف اگر بخواهد در مناسبات قدرت موضعی داشته باشد نه استناد «تأمل و نظم بخشی به وقایع» برای او معنا و وجهی دارد و نه می‌توان «قلمرو تجربه عقلانی درونی» او را مبنایی برای افق پیشِ ‌روی فیلسوف در سامان‌دهی عقلانی وقایع قلمداد کرد. بنابراین، تأمل در مشروطیت نه تنها با «اتخاذ موضع در مناسبات قدرت سیاسی» برای بر هم زدن وضع موجود نسبت ندارد که رابطه آن دو با یک‌دیگر_اگر بخواهم مبنای منطقی به آن بدهم_ #تباین است.

🔶 بدان معنا که دو دایره در خارج از یک دیگر قرار گرفته‌اند که در یکی از آن‌ها فیلسوف ایستاده است تا با «عقل»، وقایع را سامان دهد و در دایره دیگر «اذهان ایدئولوژیک» که ذهنشان تخته‌بند عمل و تغییر انقلابی مداوم است.

♻️ وانگهی؛ این‌که ذهن ایدئولوژیک، فیلسوفی را مطابق با قانون سطحی خود بفهمد، مشکل فیلسوف نیست، بلکه، این نحوه قرائت، ماحصل همان عینک سیاه ایدئولوژی‌های سیاسی است که جز قاعده انقلاب مداوم و بر هم زدن وضع موجود بر صفحه آن ننشسته است و لاجرم خروج از این بن‌بست برای او و‌ فهم ایران به عنوان یک‌ #مشکل، راهی جز برداشتن عینک ایدئولوژی برای او باقی نمی‌گذارد.

✍ بهروز زواریان

💠 @denkenfurdenken 💠