💎 ابتذال دانش_گاه.. ✍ بهروز زواریان

💎 ابتذال دانش_گاه

✍ بهروز زواریان

🔶 برحسب معمول، من نه در چنین مواردی ورود می‌کنم و‌ نه فرصت و زمان آن را دارم که تک به تک بنشینم و «یاوه ‌سرایی»‌های کسانی چون یوسف اباذری و این «جاهلان» که نهاد علم را با «پادگان نظامی» و «کمپ ترک اعتیاد» یکی گرفته‌اند رصد کنم.

🔶 اما زمانی که مشاهده کردم پایان ‌نامه‌ای تحت عنوان «نقدی بر اندیشه محافظه‌کاری در ایران معاصر» با «تأکید بر اندیشه جواد طباطبایی» نوشته شده است فرصت را غنیمت می‌شمارم و نکاتی را یادآوری می‌کنم.

🔶 ضمن این‌که من پول مفت هیچ نهادی را نمی‌گیرم که از ترس از دست دادن موقعیت دانشگاهی، از نقد این کم‌مایگان که بر آن کرسی‌های «به اصطلاح خودشان» نهاد‌علم تکیه زده‌اند واهمه‌ای داشته باشم.

🔶 تجربه شخصی اکثر دانشجویان نشان می‌دهد که برای تدوین یک پایان نامه دانشگاهی باید حدود شش ماه زمان در اختیار داشت تا دست‌کم یک پژوهش و استخوان‌بندی آن شکل بگیرد و اگر دانشجو شامل «سنوات» شود احتمالا تا دو سال هم با پرداخت هزینه به دانشگاه فرصت دفاع خواهد داشت.

🔶 من عادت ندارم که مطلبی را از سر بازیچه و‌ هم‌چون رمان‌ و یا غرب‌زدگی آل احمد در یک روز مطالعه کنم_که احتمالا پانوشت‌‌های من به کتاب‌هایی که آن‌ها را خوانده‌ و در همین‌جا منتشر کرده‌ام سندی بر این مدعا است_. من برای به پایان رساندن بخشی از آثار جواد طباطبایی سه سال از زمان و فرصتم را صرف مطالعه آن‌ها کرده‌ام. اما به دلیل این‌که دو‌ پروژه «تأملی درباره ایران» و «تاریخ‌اندیشه‌سیاسی جدید در اروپا» می‌بایست با هم پیش برود قضاوت و داوری در این مجموعه آثار را بدون استناد به یکدیگر و‌ تا زمانی که طرح کامل نشده است، درست تلقی نمی‌کنم.

🔶 آقای دکتر اباذری و‌ گردآورنده آن پایان ‌نامه در فقدان «نهاد‌علم» چه زمانی را به مجموعه آثار اختصاص داده‌اند که این دست از موضوعات بی‌ربط را تحویل می‌دهند؟ البته این موضوع به خودی خود چندان نگران کننده نیست؛ چرا که این دست از نوشته‌ها در نهایت در کتابخانه‌های دانش_ گاه خاک می‌خورد و می‌پوسد. اما این نوشته‌های از سر تعجیل، نه به اباذری مربوط است و نه نئشگی مفرط او ربطی دارد. هرچند شاید در «نئشگی» تصمیم می‌گیرند که امروز طبق این مد این کار را انجام دهند.

🔶 بلکه، این نوشته‌ها_ اشاره به نوشته آن دانشجوی قربانی‌شده در پای هوس اباذری_ نشانگر فقدان نظارت بر جایی است که نامش «نهادعلم» است، اما به جایگاهی برای گشودن عقده‌های شخصی مبدل شده است و البته برای این مدرسان که ناروا بر کرسی علم تکیه زده‌اند، ولی علم را به پای «ترهات» خود قربانی می‌کنند، شرایطی بهتر از انتخاب این دست نوشته‌ها وجود ندارد. چه شرایطی بهتر از این‌که برای گذران زندگی، گروه‌های فلسفه و جامعه‌شناسی، میدان رقابت این مدرسان_و نه نام استاد که زیبنده این جاهلان نیست_ شود؟!

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken