🔶 Und so ist die Seligkeit, in welcher das Ich alles, alles entgegengesetzt, unter seinen Füßen hat, eine Erscheinung der Zeit, gl

🔶 Und so ist die Seligkeit, in welcher das Ich alles, alles entgegengesetzt, unter seinen Füßen hat, eine Erscheinung der Zeit, gleichbedeutend im Grunde mit der von einem absolut fremden Wesen, das nicht Mensch werden kann, abzuhängen, oder wenn es dies (also in der Zeit), geworden wäre, auch in dieser Vereinigung ein absolut Besonderes, nur ein absolutes Eins bliebe - das Würdigste, Edelste, wenn die Vereinigung mit der Zeit unedel und niederträchtig wäre.

GWF.Hegel(14. Sept. 1800).


🔶 و ایضاً «تبرّک/تیمّن» (Seligkeit)، که «من»، هرچیزی، اعمّ از اموری که در تقابل با یکدیگر وضع شده‌اند، را با آن به زیر پاهای خویش می‌افکند، «پدیدار»ی زمانمند است، و در بنیاد به همان معنای وابستگی داشتن به ذات مطلقاً بیگانه‌ای است که نمی‌تواند «انسان بشود»، یا ذاتی که اگر (در گذر زمان) انسان شد، حتّیٰ در این «اتّحاد»، یک وجود مطلقاً جزئی، یک «واحد» مطلق باقی می‌مانَد — [یعنی] وجودی احقّ و اشرف، آن‌گاه که اتّحاد با زمان بناحقّ و ننگ‌آلوده می‌شود.

🔶 گ. و. ف. هگل(14 سپتامبر 1800)

=======================

🔶 دانشگاهی ایده‌ئال است که بتواند دانش جدید را این‌گونه منتقل و آن را شرح و تفسیر کند! این متن ترجمه و برگردان کسی است که خارج از موضع دانشگاه قرار گرفته است!

🔶 اساتید متخصص ایده‌ئالیسم آلمانی! اگر همین قطعه را شرح و تفسیر کنند، در برابر آن‌ها زانو خواهم زد!