💎 سفسطه‌گری به نام فلسفه.. ✍ گ. و

💎 سفسطه‌گری به نام فلسفه

✍ گ. و. ف. هگل

🔷 از آن‌جا که این سفسطه‌گری‌ها نام فلسفه را غصب کرده‌اند و انبوهی از مردمان را قانع ساخته‌اند که فلسفه چیزی جز همین فعالیت‌ها نیست، سخن گفتن فلسفی درباره ماهیت دولت به مایه‌ی بی‌آبرویی تبدیل شده است. لذا مردان درست‌اندیش را نمی‌توان سرزنش کرد که چرا به محض این‌که سخن از دانشِ فلسفی دولت می‌شود شکیبایی را از دست می‌دهند.

🔶 جای شگفتی هم نیست که حکومت‌ها سرانجام متوجه این شکل فلسفه‌بافی شده‌اند، زیرا فلسفه در روزگار ما به هیچ‌روی فنی خصوصی، مانند روزگار یونانیان نیست. بلکه وجودی همگانی دارد و در تماس با همگان است به ویژه یا تنها در خدمت دولت.

خطوط اساسی فلسفه حق؛ پیشگفتار؛ ۱۵.

========================
🔶 هگل در این فقره به درستی نشان می‌دهد که چگونه در روزگار ما فلسفه در دام سفسطه‌های کسانی گرفتار شده است که گمان می‌کنند با خواندن چند کتاب فیلسوف شده‌اند(=تعبیر هگل).

🔶 شاید بهتر بود که در این‌جا گفته می‌شد که فلسفه هرکسی را به خود راه نمی‌دهد. البته هگل پیشتر نشان داده بود که شهامت حقیقت و باور به قدرت روح نخستین شرط ورود به فلسفه است.

🔶 انسان از آن‌روی که روح[Geist] است، 《می‌تواند》 و 《باید》سزاوار گرامی‌ترین چیزها باشد‌. او هراندازه در اندیشه خود اوج بگیرد هیچگاه نمی‌تواند عظمت و قدرت روح خود را دریابد؛ ذات هستی که در آغاز نهفته و سربسته است، نیروی پایداری در برابر 《شجاعت به دانستن》را ندارد و باید در‌ها و گنجینه‌های نهان خود را به روی این دلیری باز کند(هگل).

🔷 #ایمان‌به‌قدرت‌روح.
🔷 #ایمان‌به‌قدرت‌عقل.
🔷 #جرئت‌اندیشیدن‌داشته‌باش

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken