امان از این خانمهای خوشگل.. نمیدونم چی‌شد فکر کردم به همشون روی واتساپ تصویری تماس بگیرم

امان از این خانمهای خوشگل

هفته اول عید بود، یه روز صبح گفتم بزار به چند تا از دوستام زنگ بزنم حالشونو بپرسم و عید رو تبریک بگم. نمیدونم چی‌شد فکر کردم به همشون روی واتساپ تصویری تماس بگیرم. به وقت ایران میشد حدودا ساعت ۱۱ صبح. یه ۶،۷ تا آقا و به همین تعداد خانم رو انتخاب کردم و تماس گرفتم. آقا بدون استثنا تمام خانم ها ریجکت کردن و جواب ندادن و تمام آقایون زنگ دوم نخورده جواب دادن! (فکر کنم رو تلفن خوابیده بودن) حتی یکی از آقایون که خودش میدونه، تو دستشویی جوابمو داد 😳 نامرد وسطشم ۲ بار سیفون کشید🥴 اون ۵ تا دیگه هم همچین وضع بهتری نداشتن! همه یا با زیر پیرهن بودن یا زیر لحاف، البته یکیشون کت و شلوار پوشیده بود بره ناهار خراب بشه خونه یکی از فامیلهاشون.
یه یک ساعتی گذشت، همه خانمها یکی یکی شروع کردن به تصویری زنگ زدن! همه هم شیک و آرایش کرده 😂 حتی یکیشون هول هولکی آرایش کرده بود، روژلباش کج و کوله شده بود، انقدر که وقتی میخندید لای یکی از دندونهاش قرمز بود 😂 یکی دیگه هم با من که حرف میزد هنوز از سرش بخار بلند میشد، سشوار کُش کرده بود خودشو 🤣
خب یکی نیست بگه آخه آبجی زنگ زدم حالتو بپرسم، نمیخوام بگیرمت که میری خودتو تو زحمت میندازی؟! یکم مثل این پسرها راحت باش. (البته نه که سیفون بکشی نامرد!). خلاصه اینکه هفته اول عیدی یه جماعت رو سر صبحی خوشگل کردیم رفت.
@dotDE