کدام مرغابی را هدف گرفته‌اید؟ فرآیند توسعه محصول در کسب و کارهای نوپا

کدام مرغابی را هدف گرفته‌اید؟ فرآیند توسعه محصول در کسب و کارهای نوپا

دوران نوجوانی یکی از بازی‌های ویدئویی مورد علاقه من شکار اردک بود که باید بعنوان یک شکارچی پشت بوته‌ها پنهان می‌شدید و اردک‌ها را هدف قرار می‌دادید. در مراحل ابتدایی کار ساده بود چراکه اردک‌های کمی برای هدف‌گیری وجود داشتند. اما در مراحل بالاتر تعداد هدف‌ها بسیار بیشتر می‌شد و با سرعت از مقابل شما می‌گذشتند و شما باید تصمیم می‌گرفتید، کدام اردک را هدف قرار دهید. وضعیت کم و بیش مشابه آنچه ترسیم کردم، در مورد استارتاپ‌ها وجود دارد. وقتی با یک ایده محوری شروع می‌کنید، در ابتدا هدف نسبتا مشخصی دارید. هر چه به پیش می‌روید درب‌های جدیدی به روی شما گشوده می‌شود و فرضیه‌های نخستین شما زیر سوال می‌روند. چند ماه بعد از آغاز به کار، شما معمولا با گستره وسیعی از کاربران/مشتریان بالقوه که می‌توانید برای آن‌ها ارزش ایجاد کنید مواجه می‌شوید. به تدریج رگه‌های جذابی از طلا را در قالب مدل‌های درآمدزایی که قبلا به فکرتان نرسیده بوده، می‌یابید. در این دوره مدام بین اعضای تیم و درون ذهن تک تک اعضا کشمکش مهمی برقرار است: کدام مشتری و کدام مدل درآمدزایی را انتخاب کنیم؟
یکی از مفاهیم پایه‌ای که هر تیم استارتاپی باید با آن آشنایی داشته باشد، حداقل محصول قابل عرضه (Minimum Viable Product -MVP) است. حداقل محصول قابل عرضه، محصولی است که حداقل قابلیت‌های لازم را دارد تا شما بتوانید با آزمایش آن فرآیند یادگیری و توسعه محصول را ادامه دهید. در نگاه سنتی به توسعه یک محصول جدید (New Product Development)، فرآیند خلق محصول جدید یک فرآیند زمانبر همراه با تفکر زیاد و در جهت تلاش برای ایجاد ایده‌آل‌ترین محصول ممکن بود. اما در رویکردی نوین‌تر که امروزه بسیاری از کسب و کارهای نوپا آن را اتخاذ می‌کنند، شما وارد یک حلقه بازخورد شامل ساختن، اندازه‌گیری و یادگیری می‌شوید.
حداقل محصول قابل عرضه برخلاف پیش‌نمونه محصول (Prototype)، برای پاسخگویی به سوالات فنی مربوط به طراحی محصول ایجاد نمی‌شود، بلکه هدف اصلی آن پاسخ به فرضیات بنیادی کسب و کار است. آزمایش حداقل محصولات قابل عرضه می‌تواند طیف وسیعی از پیچیدگی را شامل شود؛ از ساده‌ترین حالت که تنها شامل تبلیغات ساده باشد، مانند یک وب‌سایت ساده که تنها وعده آمدن یک خدمت جدید را می‌دهد، تا یک نمونه آزمایشی محصول که هنوز کامل نشده است. هدف از این رویکرد این است که فرآیند یادگیری سریع‌تر شروع شود و ریسک عدم موفقیت کاهش یابد. به زبان تخصصی‌تر، نرخ بازگشت روی ریسک (Return-on-Risk) خود را بیشینه کنید.
@dotDE