روزهای مهاجرت یک کارآفرین و مشاور به آلمان @sahandbehnam
داستان هاوارد شولتز ۱/۵
داستان هاوارد شولتز ۱/۵
هاوارد شولتز یکی از کارآفرینان و ارزشآفرینان بزرگ معاصر بوده که نامش با بزرگترین کافیشاپ زنجیرهای جهان، یعنی استارباکس، گره خورده است.
او قبلا مالک سیاتل سوپرسونیکس (Seattle SuperSonics) بود و در هیئتمدیرهی اسکوئر (Square) نیز عضویت داشت.
در سال ۱۹۹۸، هاوارد با همکاری دن لویتان شرکتی سرمایهگذاری بهنام ماورن (Maveron) نیز تأسیس کرد. مجموعهی فعالیتهای این کارآفرین بزرگ او را در فهرست ثروتمندترین شهروندان آمریکا نیز قرار داد که البته، با سرمایهای نزدیک به ۳ میلیارد دلار فاصلهی زیادی با بزرگانی همچون جف بزوس دارد.
هاوارد شولتز در دو دوره در مقام رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل استارباکس فعالیت کرد: دورهی اول از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۰ و دورهی بعدی از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸. در ژوئن۲۰۱۸، شولتز درنهایت از سِمَت ریاست هیئتمدیره بازنشسته شد.
او درکنار کارآفرینی و تجارت، فعالیتهای سیاسی متعددی هم انجام داده و اخیرا نیز اعلام کرده برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا نیز آماده خواهد شد.
هاوارد شولتز در ۱۹ژوئیهی۱۹۵۳ در بروکلین نیویورک بهدنیا آمد. پدر او، فِرِد شولتز، سرباز بازنشستهی ارتش بود که بعدها به رانندگی کامیون روی آورد.
مادر هاوارد، الین نام داشت و با وجود اینکه پابهپای شوهرش کار میکرد، خانوادهای فقیر بودند. آنها سه فرزند داشتند و همهی تلاششان را میکردند تا آیندهای روشن برای آنها رقم بزنند.
شاید آنها هیچگاه تصور نمیکردند یکی از پسرانشان به کارآفرینی بزرگ در آمریکا تبدیل شود.
کودکی هاوارد در مناطق فقیرنشین نیویورک و محلههایی گذشت که امکانات خاصی بهجز زمینهای بازی بسکتبال وجود نداشت. خانوادههای ساکن در آن مناطق عموما بسیار فقیر بودند و آیندهی روشنی برای کودکان آنها تصور نمیشد.
هاوارد همیشه میدانست شکستن تصور فقر و رسیدن به موفقیت، چه دشواریهای خاصی برایش دارد. بههرحال، رؤیای ثروتمندشدن برای او قویتر از هر مانعی بود.
هاوارد در کودکی پدرش را میدید که برای پیداکردن شغل دشواریهای زیادی متحمل میشود. وقتی او ۷ ساله بود، پای پدرش در سانحهی رانندگی شکست.
او بیمهی درمانی معتبری نداشت؛ بههمیندلیل، مشکلات مالی خانوادهی شولتز سختتر شد. آن روزها، دوران بسیار سختی برای هاوارد کوچک بود و تصویر ناخوشایندی را برای همیشه در ذهنش شکل داد. او دربارهی آن سالها میگوید:
پدرم را میدیدم که اعتمادبهنفس و کرامت انسانی خود را از دست میدهد. بهاحتمال زیاد دلیل اصلی آن، رفتارهای دیگران بود. آنان با پدرم مانند کارگری عادی رفتار میکردند.
هاوارد در ۱۲ سالگی، اولین شغل خود را پیدا کرد. او ابتدا روزنامه میفروخت و سپس، در کافهای مشغول بهکار شد.
دوران کاری او با ورود به ۱۶ سالگی دشوارتر هم شد و کارگری در فروشگاه خز و چرم، مسئولیتهای سخت کار با چرم را نیز بر دوشش گذاشت. همین شغلهای سخت روح هاوارد را جلا دادند و او را برای آیندهی درخشانش آماده کردند.
فعالیتهای سخت بدنی، هاوارد را ازلحاظ فیزیکی هم ورزیده کرد. او در ورزش بسیار بااستعداد بود و ازطریق ورزش توانست بورسیهی تحصیلی دانشگاه میشیگان (Norther Michigan) را کسب کند.
درنهایت در سال ۱۹۷۵، شولتز در مقطع کارشناسی رشتهی ارتباطات از آن دانشگاه فارغالتحصیل شد.
@dotDE