روزهای مهاجرت یک کارآفرین و مشاور به آلمان @sahandbehnam
از بابا پرسیدم بچه چه جوری میاد توی شکم مامانش؟. بابا کمی فکر کرد، بعد گفت بیا بریم توی حیاط
از بابا پرسيدم بچه چه جوری مياد توی شکم مامانش ؟
بابا کمی فکر کرد، بعد گفت بيا بريم توی حياط.
به حياط رفتيم. بابا يکی از بوتههای گل سرخ رو نشون داد و گفت: اين بوته اول يک تخم کوچيک بوده. بعد اين تخم رو تو زمين کاشتيم. بعد بهش آب داديم و بعد از مدتی بزرگ شد و حالا شده اين بوته بزرگ که میبينی. منم تخم تو رو توی شکم مامانت کاشتم و بعد تو آمدی.
-با دست کاشتی يا با بيلچه؟
بابا کمی رنگ به رنگ شد و گفت با يک جور بيلچه مخصوص.
-پای من آب هم دادی؟
-آره٬ آب هم دادم.
-با آب پاش دادی يا با شلنگ ؟
بابا نگاه تندی به من کرد.
چراعصبانی شده بود ؟ ... ولي من بايد بدونم ...
-با شلنگ پسرم.
-بابا٬ خودتون آب دادين يا مش رضا باغبون؟
بابا يک دفعه برگشت و يک چک زد تو گوشم و گفت: برو گمشو پدر سوخته كره خر!
ایرج پزشکزاد
@dotDE