✅کارنامه‌ای به غایت ضعیف!. ✍️مصطفی نعمتی.. مهم‌ترین نمره هر اقتصادی، میزان تولید و رشد آن است

✅کارنامه‌ای به غایت ضعیف!
✍️مصطفی نعمتی

مهم‌ترین نمره هر اقتصادی، میزان تولید و رشد آن است.در دوره جنگ، اقتصاد ایران حدود 30 درصد کوچک‌تر شده در حالیکه طی همین دوره، جمعیت ایران 43 درصد بیشتر شده است. نتیجه این وضعیت، کاهش کمی و کیفی شدید سطح زندگی در ایران است.اگر همین وضعیت را به دوره‌های پس از جنگ نیز تعمیم دهیم، در حالی که اقتصاد ایران به طور متوسط سالانه 3.7 درصد رشد داشته جمعیت 5 .1 درصد رشد سالانه داشته است. این به آن مفهوم است که سرانه رفاه مردم ایران سالانه به طور متوسط تنها حدود دو درصد بوده که به هیچ عنوان قابل قبول نیست.

بررسی اقتصاد ایران گویای آن است که ساختار آن در قالب هیچ مدل مشخصی قابل سنجش نیست.مهم‌ترین رنج اقتصاد ایران نه کمبود منابع که فقر تئوریک است.از همین رو تحلیل‌های تکنیکال برای ارزیابی اقتصاد ایران، راه به جایی نمی‌برند.در این ساختار اغلب سیاستگذاران اقتصاد ایران، منافع‌شان در کاربست روش‌های کلی و باری به هر جهت است. برای آنها، مساله نه بهبود حال بیمار محتضری به نام اقتصاد ایران، که صید مروارید از دریای پرتلاطم اوست! آنها خطرناک‌ترین پدیده برای احتمال بهبود این بیمار هستند!
از جنبش مشروطه تاکنون، 110 سال است به هر دری زده‌ایم تا شاید راهی به سوی توسعه بازگشاییم کمتر نتیجه گرفتیم.گرچه جامعه ما به همان صورت سنتی باقی نمانده، ترکیب تیره و نامرغوبی از آن پدید آمده است؛ ترکیب تیره و نامرغوبی از بنیان‌های سنتی با لعابی از محصولات مدرنیسم. شاید بتوان گفت گره کور و ناگشوده توسعه در جامعه ما، در واقع ریشه در این هم‌آمیختگی ناهمگون و آشفتگی فکری و ارزشی ناشی از آن دارد.

اقتصادی که انحصار در آن حرف اول را می‌زند و تعاملات بسیار کمی با دنیای خارج دارد، تولیداتش فقرایی است که سیستم را دچار فلج مغزی-حرکتی می‌کنند به طوری که هر حرکتی حتی با نیت بهبود معیشت فقرا، تنها آنان را وارد یک سنگلاخ پیچیده می‌کند و عجیب آنکه ما همچنان با تصورات ذهنی مبارزه با فقر می‌رویم که خود همین تصورات عامل اصلی گسترش فقر بوده‌اند! و قصد داریم با همان تفکری که مشکلات را به وجود آورده، به جنگ همان مشکلات برویم!
اما این انحراف نظام اندیشگی، خود محصول سیطره سیاست و ایدئولوژی به اقتصاد کشور است. به واقع وقتی ایدئولوژی جایگزین واقعیت‌های ملموس اقتصادی می‌شود، عملگرایی هم جای خود را به ذهن‌گرایی افراطی می‌سپارد که نتیجه آن، مزمن شدن مشکلات حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی است.

اما برای برون‌رفت از وضعیت فعلی که روزبه‌روز کشور را به نقطه غیرقابل بازگشت می‌برد، ما «باید» طی یک دوره ۲۰ساله، شرایط زیر را به وجود آوریم:

♦️ همسان‌سازی نظام و قوانین قضایی با نیازهای رشد اقتصادی

♦️ دستیابی به متوسط رشد اقتصادی ۶ تا ۸ درصد

♦️ کنترل تورم در محدوده ۸ تا ۱۰ درصد

♦️ افزایش سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (که مستلزم بهبود روابط خارجی است).

♦️ ساماندهی وضعیت بحرانی و خطرناک سیستم بانکی و بازار پول

♦️ بهبود قوانین داخلی و محیط کسب‌وکار

با این اقدامات اتفاقات زیر قابل پیش‌بینی است:

♦️با رشد متوسط هشت درصد، درآمد سرانه حدوداً ۵ /۱ برابر خواهد شد.

♦️ چون دستیابی به این رشد نیازمند گسترش روابط خارجی مستحکم است، سیاست خارجی و قوانین قضایی داخلی باید اصلاح شود

♦️ سبک زندگی و ساختار روابط خانواده، جامعه، ساختار فرهنگی و اجتماعی با تغییرات گسترده همراه خواهد شد.

♦️ گروه‌های جدیدی در عرصه قدرت ظاهر خواهند شد (ساختار رشد اقتصادی مبتنی بر اقتصاد دانش‌بنیان، گروه‌هایی جدید صاحب نفوذ و ذی‌نفع در اقتصاد خلق می‌کند).

این تغییرات موجبات بروز برخی تناقض‌ها در ساختار جامعه خواهد شد:

♦️ حیات جزیره‌ای و بدون ارتباط موثر با ساختار اقتصاد بین‌الملل قادر نیست بحران‌های کنونی را مرتفع کند. لاجرم نیاز به اصلاح دارد

♦️ اولین تغییرات در سبک زندگی مردم ایجاد می‌شود؛ اغلب این تغییرات خوشایند گروه‌های ذی‌نفع و ذی‌نفوذ در ساختار قدرت سیاسی-اجتماعی و اقتصادی ایران نیست.

♦️ تمام اینها به معنی پوست‌اندازی شدید ساختار قضایی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور است و این به مفهوم یک خانه‌تکانی اساسی در ساختار سیاسی قدرت و نظام اندیشگی حاکم بر کشور است.

اما چشم‌انداز این تغییرات، با حفظ ساختار و روابط سیاسی و اقتصاد سیاسی موجود، قابل اتکا نیست. به عبارت دیگر سال‌ها است که اقتصاد به گروگان سیاست درآمده و از این رهگذر، هزینه‌های گزافی را ب