✅متضرر اصلی ایران است. ✍️محمد حسین کریمی پور.. ذینفع اصلی و متضرر اصلی بحران آب «ایران» است

✅متضرر اصلی ایران است
✍️محمد حسین کریمی پور

ذینفع اصلی و متضرر اصلی بحران آب «ایران» است. بحران آب قادر است در عرصه‌های مختلف، پایایی برای ایران باشد و این سرزمین را به خطر اندازد. مثلاً در شمال غرب، پروسه مرگ دریاچه ارومیه وقتی به ایجاد بادهای عظیم نمکی بینجامد، می‌تواند غالب مساحت آذربایجان و بخش‌های وسیعی از زنجان، کردستان ایران و عراق و ترکیه را به «منطقه مرگ» تبدیل کند. ناحیه‌ای که خیلی شبیه منطقه انفجار بمب اتمی خواهد بود
یا در شرق و جنوب شرق که آب وابسته به روان‌آب‌هایی است که در کشور همسایه شکل می‌گیرد، تداوم و گسترش تجاوز افغانستان به سهم ایران، دارد به جاهای باریک می‌کشد.
متوسط بارش در ایران ثلث و متوسط تبخیر سه برابر متوسط جهانی است.بارش در سال‌های اخیر کمتر-بدتر و بدمکان‌تر از عرف متوسط بلندمدت رخ می‌دهد.افزایش سرسام‌آور حجم تولیدی گازهای ناشی از سوخت فسیلی، یک نمونه معروف از این سوءرفتار است. در این عرصه ما از سوءعمل سایر کشورها هم متاثر می‌شویم. خودمان هم یک عضو خرابکار محیط زیستی و سربه‌هوا در میان ملل هستیم.

باید مصرف آب هم به گونه‌ای باشد تا به حداقل سهم آب طبیعت تجاوز نشود. سهم آب طبیعت تنها برای حفظ حیات گیاهی و جانوری مهم نیست. مساله بقای سیکل آب‌زایی طبیعت است. اینجا دیگر ریش و قیچی دست خودمان است. ایران در اضافه برداشت از پتانسیل آب شیرین تجدیدپذیر خود، رتبه اول جهان را داراست.

ما که نمی‌توانیم ایران را از جا بکنیم و ببریم بگذاریم کنار سوئد یا بغل اسکاتلند که درمان خشکی را بکنیم.ما اولاً باید مصرفمان را کاهش و بهره‌وری‌مان را افزایش دهیم. ثانیاً باید رفتارمان را با محیط زیست اصلاح کنیم ثالثاً در مشترکات آبی باید دیپلماسی آبی‌مان را با همسایگان فعال کنیم
‌در عرصه آب، مجموعه وزارت نیرو،همیشه بخشی از مشکل و نه راه‌حل بوده است. مثلاً اداره آب کرمان که در دهه 50 با حدود 20 نفر به خوبی اداره می‌شد، امروز چند هزار کارمند دارد. مساله اصلی وزیر تامین حقوق این خیل عظیم است. لشکری عریض و طویل، عرصه آب ایران را بستر ارتزاق خود قرار داده‌اند. تعریف این‌همه سد بی‌فایده کار کیست؟ آب‌های ورودی ارومیه را چه کسی تا سر حد مرگ دریاچه مهار کرده است؟ چه کسی این‌همه مجوز چاه مازاد بر توان آبدهی دشت‌ها فروخته است؟ این شاهکار دو میلیارد دلاری سد آب نمک‌سازی گتوند که دارد بهترین اراضی خوزستان را شور می‌کند، کار کیست؟ چه کسی در انجام تکلیف قانونیِ قلع صدها هزار چاه غیرمجاز، 30 سال است تعلل می‌کند؟

عملکرد نمایندگان مجلس را هم در صحنه آب ببینید. آنها متقاضیان نهضت سدسازی -ولو سد بی‌آب بوده‌اند. پروژه‌های آبی دهن پرکن مضر یا بی‌فایده فراوانی هست که جز تبلیغ انتخاباتی و مانور سیاسی فایده‌ای نداشته است.باور می‌کنید در اوایل انقلاب حاکم شرع در دشت ممنوعه رفسنجان صدها پروانه چاه صادر کرده است؟ پروانه‌هایی که بعداً با قانون مجلس رسمی هم شده است. حکومت دو دهه تقسیم آب را به عنوان ابزار تقسیم ثروت در نظر می‌گرفت.

بدترین روش حل مشکل آن است که آن را به خودِ مشکل‌ساز بسپاریم. تا چشم امیدمان به تیم وزارت نیروست که مشکل را درمان کند، روزبه‌روز وضع بدتر می‌شود.‌
بدون مطالعه، محل سد گتوند را عوض کردند و آن را روی بزرگ‌ترین ساختار نمکی منطقه انداختند تا آّب شور تولید کند. بعد هم که ماجرا کشف شد باز سال‌ها کار ساخت‌وساز را ادامه دادند. بعد هم آب‌گیری کردند و به ادامه استفاده اصرار دارند.
باید با ایجاد «بازار آب»، اجازه داد خود بازار، آب را به سمتی ببرد که ارزش افزوده بیشتر تولید می‌کند. امروز در بردسیر آب به مصرف کشت غلاتی می‌رسد که 150 تومان در مترمکعب هم ارزش افزوده ایجاد نمی‌کند. 200 کیلومتر آن طرف‌تر -در همان حوضه- صنعت دارد آب شیرین‌شده از خلیج‌فارس می‌آورد مترمکعبی، 10 هزار تومان! انتقال ثقلی آب در این فاصله تقریباً هر متر مکعب 300 تومان هزینه دارد. این را آزاد بگذارید مردم بفروشند و بخرند و آب حیف نشود.
وقتی حق حیازت مردم را نفی کردی و مالکیت آن را دست دولت دادی، می‌شود محل حاتم‌بخشی بی‌حساب و گاهی فساد. حکومت و اجزایش از وزیر و وکیل و حاکم شرع و رئیس اداره آب شروع می‌کنند به دخل و تصرف در این ثروت محدود و ارزشمند با نیت فقرزدایی یا با نیت تحبیب قلوب یا با نیت استفاده مالی. حالا کفگیر به ته دیگ خورده! آبی برای ریخت و پاش نمانده است.

هر مترمکعب آب چند مالک متزاحم دارد. سطح ایستابی دشت‌ها به سنگ بستر میل می‌کند. عمر چاه‌ها کوتاه شده. روان‌آب‌ها ناپدید شده. تنش‌های اجتماعی حول آب رو به تزاید است. اگر دولت به بسیاری از پرسنل