✅امکان تغییر در ساحت اقتصاد. ✍دکتر فرشاد مومنی (قسمت دوم)

✅امکان تغییر در ساحت اقتصاد
✍دکتر فرشاد مومنی (قسمت دوم)
@esfahaneconomy

از 1342 تا 1351 رشد متوسط اقتصادی در ایران 11 و 2 دهم درصد بوده است. الان برای تقریبا تمام حکومت‌گران ما، رشد بالای 6 درصد یک معجزه جلوه می‌کند. در دوره 1352 تا 1356 رشد اقتصادی 15 درصد بوده اما سال 57 رژیم پهلوی سقوط کرد. امیدوارم که این بیان تمثیلی به اندازه کافی رسا باشد.
می‌خواهم بگویم آن چیزی که در ادبیات توسعه مفهوم رشد را معنادار می‌کند، کیفیت رشد است نه اندازه‌اش و ما به طرز غیرمتعارفی مشاهده می‌کنیم که فرار می‌کنیم از بحث درباره طول و عرض کیفیت آن. وقتی می‌گوییم توسعه یک امر فرارشته‌ای است یعنی برای تغییر به مثابه پروبلماتیک توسعه، باید نظریه درباره تغییر در حیطه فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع داشته باشیم.
الان می‌گوییم اقتصاد مقاومتی، از منظر دانش توسعه، مقاوم‌سازی اقتصاد صرف نظر از همه مسائل مفهومی‌ و روش‌شناختی که درباره این معادل برای آن مفهوم اصلی وجود دارد، این است که اقتصاد مقاومتی بیان مطالبه یک تغییر در ساحت اقتصاد است. حالا ما باید به این سوال پاسخ دهیم اما شما می‌بینید که به جای پاسخگویی به این پرسش، قرارگاه شبه‌نظامی ‌راه می‌اندازیم و وقتی هم که از کوزه همان برون می‌آید که در آن است، شگفت‌زده می‌شویم که چرا چنین اتفاقی افتاده است.
ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا امکان تغییر در ساحت اقتصاد بدون تغییرات متناسب در حوزه فرهنگ و اجتماع امکان‌پذیر است یا خیر. عزیزان می‌خواهند همین ساحت اجتماعی، همین ساخت سیاسی و فرهنگی باشد و در آن بهبود اقتصادی اتفاق بیفتد، که چنین چیزی ممکن نخواهد بود.
بنابراین مسائل سطح توسعه ما را به سمت بنیان‌هایی می‌برد که کیفیت رشد را می‌سازند، وقتی از آن بنیان‌ها غفلت می‌کنیم، ده‌ها مسئله عبرت‌آموز پیش می‌آید اما ما دیگر قادر به یادگیری نخواهیم بود.
من جزء منتقدان جدی برنامه چهارم توسعه بعد از انقلاب بودم، صرف‌نظر از انتقادهای جدی که به آن سند وجود دارد، در آن سند روی این مسئله تفاهم کرده بودند که برای دستیابی به رشد متوسط هشت درصدی در طی آن برنامه، به طور متوسط سالانه 16 و نیم میلیارد دلار نفتی کفایت می‌کند.
10 سال بعد، در 1394 دوباره در سیاست‌های کلی برنامه ششم، گفتند رشد متوسط باید هشت درصد باشد، به محض اینکه این سیاست‌های کلی منتشر شد، سخنگوی گرامی‌ دولت که رئیس سازمان برنامه و بودجه نیز هستند، آمدند و گفتند ما اعلام آمادگی می‌کنیم برای دستیابی به رشد هشت درصدی طی سال‌های برنامه با یک شرط، آن هم اینکه به شرطی که سالانه 200 میلیارد دلار در اختیار ما قرار گیرد. واقعاً در دوره‌ای که ما سالانه نزدیک به چنین رقمی ‌را اختیار داشته ایم، آیا رشد هشت درصدی به دست آورده‌ایم؟ بیخ گوش همین دولت هم آن شرایط را تجربه کردیم، این چه موضوعی است که حال دوباره مطرح می‌شود؟
مسئله اساسی‌تر این است که در سال 1384 برآورد این بود که برای دسترسی به رشد 8 درصدی ما سالی 16 و نیم میلیارد دلار نیاز داریم و آنچه الان سخنگوی دولت اعلام کرده جزء خوشبینانه‌ترین برآوردهای سازمان برنامه و بودجه است. ما باید از خودمان بپرسیم که در حیطه فرهنگ، سیاست و اجتماع در این ده سال چه کرده‌ایم که برای دستیابی به هدف واحد، به بیش از دوازده برابر دلار نفتی نیاز داریم.
واکاوی تک‌تک این مسائل که چنین شرایطی را برای ما فراهم کرده که ما به صورت کلی گفتیم ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اوضاع بحرانی است!

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
https://telegram.me/esfahaneconomy