‍ ◀️ سوال ششم اعضای محترم جمع مدیران نامدار ایران از مهندس محمد حسن عرفانیان بنیانگذار مجتمع فولاد مبارکه

‍ ◀️ سوال ششم اعضای محترم جمع مدیران نامدار ایران از مهندس محمد حسن عرفانیان بنیانگذار مجتمع فولاد مبارکه

🔴 بسیاری از شرکتهای کوچک ریخته گری ، فورج، نورد و حتی صنعت جوش به علت کثرت و شرایط رقابتی سخت، کم توان شده اند، توصیه شما به این گروه از شرکتها چیست و اصولا چه راهکاری برای برون رفت از شرایط رکودی در این صنعت دارید؟

صنایع فوق الذکر را نیاز ناپایدار بوجود آورده است. جنگ و خودرو و توسعه.
شرایط جنگ و حصر اقتصادی نعمتی بود. چرا که نیاز و تحریم باعث شد استعدادها در واحدهای کوچک بروز کند و بکمک مسائل جنگ آید. بطوریکه در هنرستانها گلوله توپ می ساختند، امروز جنگ پایان یافته و صنایع نظامی دربهای خود را بروی صنعت بسته اند و در فنس داخلی خودکفایی اعلام کرده اند.
صنعت خودروسازی در ایران ریشه ناپایدار دارد. چرا که طول عمر پلات فرم این صنعت در دنیا سالیانه است و در ایران ما نمی توانیم و اقتصادی نیست زودتر از ده سال تغییر پلات فرم دهیم. لذا دیدیم که این شرایط خودروسازی را همواره زیر چادر اکسیژن ((ارز نفت)) نگهداری کرده و می کند و هرگاه شرایط ارزی ما بد شود این صنعت دچار رکود و صنایع وابسته ورشکسته می شوند.
منحنی توسعه بعلت صنعتی شدن و وابستگی به ارز نفت که همواره در یک بازی سیاسی گرفتار است دارای نوسان سینوسی است از 6%+ تا 6%- و در شرایط 6%- این صنایع در بن بست قرار می گیرند.
فولاد مبارکه در 1000 کارخانه اروپایی، ژاپنی ، آمریکایی، کره ای ساخته شده است.که آن 1000 کارخانه نیز هرکدام قطعات خود را در چند کارخانه کوچکتر تهیه می کردند. لذا می توان گفت فولاد مبارکه ده هزار کارخانه غیر ایرانی را بکار گرفت. یعنی اگر ما سالی یک فولاد مبارکه بسازیم ده هزار واحد بکارگرفته خواهند شد. بعبارت دیگر فولاد مبارکه 3/2 میلیون تن آنروز محصول 2 میلیون نفر ماه کار بود که فقط 500 هزار نفر ماه آن ایرانی شد و 5/1 میلیون نفر ماه خارجی بود. یعنی 125000 نفر را شاغل کرده است. که قریب صد هزار شاغل آن همان ریخته گران و فورج و نورد و جوش و غیره هستند.
این سیاست در مجتمع ساختار سازی شده است مثل توکا، ایریسا، ایریتک، شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات، ایراسکو و دهها شرکت ایرانی مثل ماشین سازی پارس ، سدید، آذرآب، ماشین سازی اراک، واگن پارس و دهها شرکت دیگر را با این فلسفه آشنا کرده است . لاکن متاسفانه تغییر سیاستهای دولت این زمینه را از بین برده است. طرح جامع فولاد بهمین منظور در سال 63 توسط مجتمع فولاد پیشنهاد شد که هنوز سرنوشت نامعلومی دارد.
مجتمع فولاد نیشابور توسط فولاد مبارکه متولد شد تا تجربه آغازین این سیاست باشد.
متاسفانه از سال 76 سیاستها عوض و با ساختن ایمیدرو قراردادها به بهانه فاینانس به خارجیان سپرده شد.
پیش نویس قانون ارجاع کار به شرکتها و سازندگان ایرانی توسط فولاد مبارکه تهیه شد و پیشنهاد تشکیل شرکت ظرفیت ساز نیز به وزارت معادن و فلزات سابق داده شد. اینها همه تجربیاتی بود که فولاد مبارکه در فرایند ساخت از کشور ایتالیا الگو گرفته بود.
قانون ارجاع در مجلس با مخالفت وزارت نفت که ذینفع اصلی بودند روبرو شد و تبدیل به قانون استفاده حداکثر گردید و تا سال 80 نیز متوقف شد و پس از آن نیز با اصلاحاتی برای اجرا ابلاغ شد. لاکن باز هم مقاومت دولتمردان بخصوص نفت اجازه عملیاتی شدن نداد بطوریکه در عسلویه فقط 5% کار به ایران واگذار گردید.
امروز متولی این قانون وزارت صنعت و معدن و تجارت است ولی در همین دوره چهارساله بدلائل متعدد توسط معاونتی که تازه امروز عوض شده (آقای ابوئی) عقیم ماند.
در سال 87 شرکت ایمیدرو با همان فلسفه شرکت ظرفیت ساز تشکیل گردید لاکن تنها چیزی که دنبال نمی کند اینکه با استفاده از قانون ارجاع و اهلیت دادن به سازندگان این مقوله را حل کند تا آنچه مورد سوال است حل شود.
البته بقول رهبر انقلاب جوامع مخاطب نیز با وجود رکود و بیکاری به انجام این سیاست بر نمی تابند و من با تعدادی از این صنوف جلساتی داشتم تا این سیاستها جزء مطالباتشان قرار گیرد. اما همه گرفتار روزمرگی و گرفتن کاری که روز را بگذرانند شده اند و سیاستهای پایدار که وقت گیر و پرهزینه است دنبال نمی -کنند.
پس از ماست که بر ماست.
من چند بار به وزیر صمت پیشنهاد دادم سیاستهای گذشته از سال 60 بازخوانی شود و اگر اشکال دارد بر طرف و اگر ندارد اجرا گردد. که اخیرا دیدم فقط در تلگرام منعکس شده است./محمد حسن عرفانیان 1396/3/31

برای طرح پرسشهای خود از مدیران نامدار ایران و کسب تجربه از آنها به ما بپیوندید
با م