?مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست! ?پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد تماس : حامد پاک طینت @Hamedpaktinat
✅رنج اقتصادی ایران. ✍️مسعود خوانساری.. ۱٫۵میلیون ایرانی در آستانه مهاجرت هستند
✅رنج اقتصادی ایران
✍️مسعود خوانساری
1.5میلیون ایرانی در آستانه مهاجرت هستند. صرفنظر از اینکه این خبر تا چه اندازه به واقعیت نزدیک باشد، میتوان بیان داشت که مهاجرت و بهخصوص مهاجرت نخبگان در ایران به مسالهای جدی تبدیل شده است که باید در مورد آن فکر کرد.
بخش قابلتوجهی از این مشتاقان مهاجرت را جمعیت جوان تحصیلکردهای تشکیل میدهند که سالها نظام آموزشی کشور برای پرورش آنها هزینه پرداخته و حالا آنها پیش از آنکه بازدهی مناسبی برای اقتصاد ملی داشته باشند، دقیقا قبل از فصل شکوفایی، مرزهای این کشور را ترک میکنند. چند هفته قبل گزارشی در یکی از رسانههای کشور منتشر شده بود که نشان میداد از برندگان چند دوره المپیادهای علمی کشور که جمعیتشان به ۱۵۰ نفر میرسید، به غیر از یک نفر ۱۴۹ نفر دیگر مهاجرت کردهاند. آیا این اتفاق را تنها میتوان بهعنوان یک مشکل عادی عنوان کرد؟
موضوع مهاجرت تنها یک بحث انسانی و محدود به حوزههای جامعهشناسی نیست. مهاجرت برای اقتصاد ایران خسارتهای مالی به همراه دارد.
نیروهای کارآزموده دائما با خود در این کلنجار هستند در صورتی که مانند همدورهایهای خود مهاجرت میکردند، فرصت بهتری برای زندگی داشتند. محصول این فکر کاهش میزان علاقه و تمایل آنها به کار فعلیشان است و در نتیجه میزان بهرهوری بهشدت کاهش مییابد.
مهاجرت اساسا یک پدیده اقتصادی و اجتماعی نامطلوب است، چراکه فرد مهاجر اثرات غیرقابل انکاری در حلقه اطرافیان خود دارد. به این معنا که نباید انتظار داشت در صورت مهاجرت یک عضو خانواده، دیگر اعضا هیچ واکنش احساسی و عاطفی نداشته باشند و بنابراین تا یک دوره بسیار مشخص زمانی، تمامی اعضای خانواده از نظر فکری و عاطفی درگیر فرد مهاجر میمانند و در نتیجه ذهنشان برای عمل به برنامههای کاری خلاقانه یا رو به جلو مهیا نیست.
فضای اقتصاد جهانی سراسر رقابت است. وقتی ما جوان نخبهای را به کشورهای منطقه یا اروپایی میفرستیم، در واقع امکان تولید کالا، صنعت یا محصولی را به آن کشور دادهایم و دقیقا همان امکان را از خودمان سلب کردهایم. مهاجرت را تنها به نیروهای دانشگاهی خلاصه نکنید و تصور کنید که یک قالیباف یا یک طراح نخبه ایرانی به آنسوی مرزها میرود. محصول این است که کشور هدف، حالا یک بافنده ماهر فرش پیدا کرده و میتواند تولید قابلعرضه داشته باشد و ما هم دیگر آن استعداد و امکان را نداریم. به معنایی در عرصه رقابت، بازی به نفع طرفهای مقابل تغییر میکند. در مورد پسته و فرش هم این اتفاق رخ داده و کشورهای دیگر از وجودشان بهرهمند شدهاند.
در مورد ایران آمارهای دقیقی وجود ندارد بهطوری که برخی برآوردها نشان میدهد نزدیک به ۵/ ۵ میلیون نفر از ایرانیها در آنسوی مرزها زندگی میکنند و این یعنی کشور از مزیت همراهی و استفاده از توان آنها بیبهره است.در سال ۱۳۸۸ وزارت علوم اعلام کرد از ابتدای انقلاب از میان ۱۲ هزار دانشجویی که با هزینه دولت به کشورهای مختلف رفتهاند، ۴۰۰ نفر بازنگشتهاند، همچنین ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از ایران تحصیل میکنند. براساس آمارهای رسمی نسبت خروج فارغالتحصیلان از ایران به تعداد کل این افراد ۱۵ درصد است. تعداد مهاجران ایرانی به آنسوی مرزها تا چهار دهه پیش تنها ۵۰ هزار نفر بوده است. مهاجرت نخبگان چنان رواج داشته است که در چند سال گذشته صندوق بینالمللی پول، ایران را از این نظر در رتبه نخست جهان قرار داد.
بهنظر میرسد ساختار حاکم بر اقتصاد ایران چنان نیست که بتواند افراد صاحب آینده را به جایگاهی درخشان برساند. کما اینکه بسیاری از نخبگان دیگر هم در کشور ماندند ولی امروز اثری از آنها در اقتصاد نمیتوان یافت یا اگر اثرگذار هم باشند، به اندازه نمونههای مهاجر نیستند.
نسلهای بعدی این ایرانیان مهاجر بهدلیل اینکه هیچ اتصالی به فرهنگ ایرانی ندارند، عملا نشانی از هویت ملیشان را بروز نمیدهند و اینگونه یک نسل نخبه از کشور دور میشود.اما موضوع نگرانکننده این است که آیا راهکاری برای نگه داشتن طیف مهاجران اقتصادی وجود دارد؟
جامعه و اقتصاد هردو به یکدیگر اتصالی ناگسستنی دارند. بهبود ایندو باید همزمان صورت گیرد و البته که اقتصاد اولویتهای بیشتری دارد ولی باید دقت داشت که موضوعات به ظاهر اجتماعی مانند مهاجرت در میانمدت میتواند چه اثرات تخریبی عظیمی بر پیکره اقتصاد این سرزمین داشته باشد. با این نگاه موضوع بازسازی اقتصاد ایران هم به موضوعی ملی تبدیل میشود که دیگر در دایره تنگ اختلافات سیاسی و جناحی نمیگنجد. برای اینکه از رنج مهاجران کم کنیم، باید زودتر به فکر بازسازی اقتصاد این کشور باشیم./دنیای