?مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست! ?پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد تماس : حامد پاک طینت @Hamedpaktinat
✅ اقتصاد ایران از دوران جنگ تا امروز. ✍️دکتر فرشاد مومنی
✅ اقتصاد ایران از دوران جنگ تا امروز
✍️دکتر فرشاد مومنی
📌 18.5درصد دریافتی ارزی و 83درصد مصرف ارزی در دوره پس از جنگ اتفاق افتاد
📌 وقتی که به کارنامه نگاه میکنیم، میبینیم با بیسابقهترین رونقها برای بخشهای غیرمولد به ویژه دلالها، واردکنندهها و رباخوارها روبهرو بودهایم و بیشترین فشارها به تولیدکنندگان و عامه مردم تحمیل شده است
📌موجودی سرمایه در بخش خدمات ایران در شرایط کنونی، بیش از ١٠ برابر موجودی سرمایه در بخش صنعت و بیش از ٢٠ برابر موجودی سرمایه انباشته در بخش کشاورزی است. یعنی از جهت سیاستهای تخصیصی ما به طرز غیرمتعارفی به بخشهای مولد سخت گرفتهایم و به صورت غیرمتعارفتری بستر را برای مصرف مهیا کردهایم
📌بعد از سال ١٣٨٤ بیسابقهترین درآمدهای نفتی را تجربه کرده، تعداد کارگاههای صنعتی ١٠ نفر کارکن و بیشتر از چیزی حدود ١٦ هزار و ٢٨٣ کارگاه در سال ١٣٨٣ به چیزی حدود ١٤ هزار و ٦٩٧ کارگاه در سال ١٣٩٥ رسیده است
📌سهم صنایع متکی به رانت منابع اعم از صنایع انرژی بر و صنایع معطوف به خام فروشی از ٣٠ درصد ارزش افزوده کل صنعت در سال ١٣٧٠ به ٧٠ درصد ارزش افزوده کل صنعت در سال ١٣٩٥ رسیده است. یعنی حتی در فعالیتهای صنعتی هم آنهایی که رانتی بودهاند، برخورداری بیشتر داشتهاند
📌 سهم سه گروه از خدمات یعنی مستغلات، بازرگانی (عمدتا واردات)، حمل و نقل (عمدتا در خدمت جابهجا کردن واردات) ٦٧ درصد از کل خدمات است. این در حالی است که در اتحادیه اروپا سهم این سه گروه از ٣٧ درصد تجاوز نمیکند
📌 بخش بزرگی از سوداگریها در اقتصاد سیاسی ایران در فعالیتهای مربوط به زمین و ساختمان جریان دارد. سهم تشکیل سرمایه در ساختمان که در سال ١٣٨٠ نزدیک به ٢٥ درصد از کل تشکیل سرمایه بوده است در سال ١٣٩١ به ٤٥ درصد رسیده است. نتیجه این رویکرد افراطی غیرمولد و رانتجویانه هم این است که از زبان یک مقام مسوول در وزارت راه و شهرسازی میشنوید: فقط سهم سرمایه حبس شده در خانههای خالی ایران که با انگیزههای سوداگرانه ایجاد شدهاند دوبرابر ارزش بورس کشور را شامل میشود! اما وقتی نوبت به تحمیل بار مالیات به فعالان اقتصادی میرسد؛ ۶۱ درصد از کل مالیات کشور از تولیدکنندگان صنعتی گرفته میشود. شاید برای شما جالب باشد که بدانید سهم آنهایی که در بخش املاک و مستغلات مشغول فعالیت هستند حدود ۵ درصد است و سهم عمدهفروشی و خردهفروشی ۷ درصد است. یعنی در چارچوب این اقتصاد سیاسی منحطی که نام بازارگرایی بر آن گذاشتهاند ما با یکی از ظالمانهترین مناسبات قابل تصور از نظر توزیع منافع این مناسبات و از منظر توزیع هزینهها و فشارها روبهرو هستیم
📌در حالی سهم املاک و مستغلات در پرداخت مالیات ۵ درصد است که در فاصله ١٣٧٢ تا ١٣٩٢ قیمت زمین در ایران ١٠٧ برابر افزایش پیدا کرده است. در همین دوره قیمت مسکن ٧٦ برابر شده است. ممکن است به ذهن شما خطور کند که همواره ما در این دوره با پدیده تورم دو رقمی روبهرو بودهایم. برای اینکه بدانیم نسبت تحولاتی که در قیمت زمین و مسکن اتفاق افتاده با میانگینی که در سطح عمومی قیمتها در ایران افتاده بدانیم چه فاصلهای دارد؛ بررسی شده است که افزایش سطح عمومی قیمتها ٣٧ برابر بوده است
📌برای اینکه بدانیم سوداگری مستغلات چه فضایی از نظر پادشاهی را تجربه کرده است؛ آمده هزینه فرصت سوداگری در بخشهای دیگر در مقایسه با زمین را اندازهگیری کرده است. در همین دوره ١٣٧٢ تا ١٣٩٢ اگر کسی وام میگرفت و آن وام را صرف سوداگری در زمین میکرد عایدی 6.8برابر اصل وام به دست میآورد. حتی اگر با پرداخت بهره مرکب در این بخش سوداگری میشد؛ نسبت به سوداگری ارز عایدی سوداگران زمین 6.1برابر بوده است و در مقایسه با آنهایی که سپرده بانکی بلندمدت گذاشتهاند؛ عایدی سوداگران زمین 4.5برابر و در مقایسه با سوداگران بازار طلا 1.8 برابر است
📌بار مالیاتی بنگاههای خصوصی که عمدتا کوچک و متوسط هستند 2.6برابر بار مالیاتی بنگاههای دولتی، پنج برابر بار مالیاتی عمدهفروشان و خردهفروشان، ٣١ برابر بیشتر از بار مالیات بر ثروت و ٢٥ برابر بار مالیات بر مستغلات بوده است
📌به طور سنتی در دوره بالغ بر ١٠٠ سال که دولت نفتی شده، دولت نفت خام را میفروخته و به شکلی این را توزیع میکرده است و از نظر مالی دولت با بحران حاد روبهرو نمیشد ولی از سرآغاز اجرای طرح تعدیل ساختاری در ایران به تدریج دیگر خام فروشی تکافوی هزینههای دولت را نکرده و دولت به آیندهفروشی روی آورده است.یعنی دولت برای گذران امور جاری کشور از داخل و خارج از کشور اقدام به وامگیری میکند. امروز دولت به وضعی دچ