✅ «همین آمریکای لعنتی!».. یکی از شاخص‌های اقتصادی جالب‌توجه و پرمعنا «میانگین حقوق ساعتی» است

✅ «همین آمریکای لعنتی!»

یکی از شاخص‌های اقتصادی جالب‌توجه و پرمعنا «میانگین حقوق ساعتی» است. در طول دهه‌های اخیر این شاخص در آمریکا همواره صعودی بوده است و اکنون به مرز 28 دلار رسیده است. یعنی به طور میانگین هر آمریکایی به ازای هر ساعت کار 28 دلار حقوق می‌گیرد. ذهن کنجکاو با شنیدن این عدد بی‌درنگ به ضرب و تقسیم و مقایسه می‌پردازد:

هر آمریکایی بابت هشت ساعت کار روزانه به طور میانگین 224 دلار حقوق می‌گیرد. با دلار 13 هزار تومانی که حساب کنیم، هر آمریکایی در یک روز 2.912.000 تومان حقوق می‌گیرد، یعنی یک کارمندِ «متوسطِ» آمریکایی با یک روز کار کردن، اندازۀ یک ماه یک کارمند نسبتاً بلندپایه و «خوش‌حقوقِ» ایرانی دستمزد می‌گیرد. اگر هم با نرخ دلارِ افسانه‌ایِ 4.200 تومانی حساب کنیم، هر آمریکایی در هر روز کاری 940.000 تومان درآمد دارد، که این هم با حداقلِ حقوق ماهانۀ کارگران در ایران (1.114.000 تومان) فاصلۀ چندانی ندارد.

دلیل این‌که بر نرخ «میانگین حقوق ساعتی» تأکید است این است که به واقعیت‌های توزیعیِ ثروت نزدیک‌تر است و مبنای محاسبۀ آن حقوقی است فرد به طور عینی دریافت می‌کند. البته نیاز به توضیح نیست که این میزان حقوق در آمریکا بسیار متنوع و متفاوت است: هم‌اکنون در آمریکا کسی که در بخش آی.تی کار می‌کند به طور میانگین ساعتی حدود 40 دلار می‌گیرد، اما کارمند بخش خرده‌فروشی ساعتی حدود 19 دلار می‌گیرد.

میانگین حقوق ساعتی در آمریکا در سال 2008 بین 21 تا 22 دلار بود. حالا اگر بخواهیم درآمد ساعتی را بین 2008 تا 2018 مقایسه کنیم، افزایشی 28 درصدی را نشان می‌دهد. پس، درآمد ساعتی هر آمریکایی، در ده سال اخیر 28 درصد افزایش یافته است. حال باید به سراغ نرخ‌های دیگر هم رفت تا معنای این اعداد را بهتر فهمید؛ پیش از همه «نرخ تورم».

نرخ تورم ده‌سالۀ آمریکا: 2008 (0.1%)، 2009 (2.7%)، 2010 (1.5%)، 2011 (3%)، 2012 (1.7%)، 2013 (1.5%)، 2014 (0.8%)، 2015 (0.7%)، 2016 (2.1%)، 2017 (2.1%) و 2018 (2.9%).

جمع حسابی این رقم‌ها 19 درصد است و حالا می‌توان این 19 درصد تورم را کنار آن 28 درصد افزایش حقوق ساعتی گذاشت. اما نرخ دیگری هم هست که می‌توان کنار این نرخ در نظر گرفت تا بتوان هم وضعیت اقتصادی فرد را فهمید و هم وضعیت کلی اقتصاد را، و آن «نرخ بی‌کاری» است. حالا نرخ بیکاری در آمریکا را در ده سال گذشته مرور می‌کنیم:

نرخ بی‌کاری از 2008 تا 2018 به ترتیب: 5.8 درصد / 9.3 / 9.6 / 8.9 / 8.1 / 7.4 / 6.2 / 5.3 / 4.9 و در 2018 تاکنون 3.9 درصد.

چنان‌که می‌بینیم نرخ بیکاری آمریکا در این روزها به 3.9 درصد رسیده که پایین‌ترین نرخ بی‌کاری در نیم‌قرن اخیر است! بنابراین، در حالی که افراد بسیار بیش‌تری در ده سال اخیر وارد بازار کار آمریکا شده‌اند، در عین حال دستمزد ساعتی افزایش یافته است.

آخرین آماری که بررسی می‌کنیم، نرخ رشد اقتصادی است. نرخ رشد اقتصادی آمریکا در ده سال اخیر را مرور کنیم. نرخ رشد آمریکا از 2008 تا 2018 به ترتیب: 0.3- / 2.8- / 2.5+ / 1.6+ / 2.2+ / 1.7+ / 2.6+ / 2.9+ / 1.5+ / 2.3+ و در نهایت در سال 2018 تاکنون 4.1+

رشد اقتصادی آمریکا امسال تاکنون به 4.1 درصد رسیده که این نرخ نیز از سال 2000 بی‌سابقه بوده است. این روزها حال اقتصاد آمریکا خوب است. افزایش حقوق، پایین آمدن نرخ بی‌کاری، و افزایش رشد اقتصاد. قبلا گفتیم که سیاست‌های ترامپ در کوتاه‌مدت می‌تواند نتایج مثبتی در پی داشته باشد و همین نیز رفتار رأی دهندگان آمریکایی را رقم خواهد زد. به گمانم این آمار آن ادعای بنده را تا حدی تأیید می‌کند.

در این اثنا که به آمریکا ناسزا می‌گوییم و طبق آنچه این روزها مد شده به «نئولیبرالیسمِ وحشی» می‌تازیم، بد نیست به نرخ‌ها هم نیم‌نگاهی داشته باشیم. هرگز مدافع آمریکا و نظام اقتصادی آن نیستم، اما باید به واقعیت آمریکا نگاه کنیم تا رابطۀ اندیشه‌مان با واقعیت قطع نشود. 100 سال پیش لنین با تعبیر «اشرافیت کارگری» موفقیت کاپیتالیسم را توجیه می‌کرد. آمریکا نیرومندترین فرهنگ مدرن را پرورانده است و برای شناخت آن به تلسکوپ‌های نظری پیچیده‌ای نیاز است، وگرنه ما نیز مانند لنین‌ها می‌آییم و می‌رویم و نظام آمریکایی سر جایش می‌ماند.

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy