✅ نوروز باورها. ✍️ پدرام سلطانی

✅ نوروز باورها
✍️ پدرام سلطانی

شیوه ی همه ی ما در روزهای پایانی سال این بوده است که پیامهایی با رنگ و بوی نوروزی، با چاشنی امید و آرزو و حس شادی و نشاط به هم بدهیم. امسال پیامها و یادداشتهای پایان سال اهل قلم و اندیشه و نظر از جنس همه سال نیست. سال ١٣٩٦ شاید به دلائل گوناگون سالی متفاوت بود. در این سال هرچه از ما برون و بر ما وارد شد پیامی از جنس هشدار و تذکری از باب تغییر داشت. آسمان دستانش را بر ما نگشود تا خشکترین را در ٧٠ سال گذشته تجربه کنیم. زمین بر ما شورید و جان هموطنانمان را گرفت، آب و آتش با هم سازگار شدند تا دریامردان ما را به کام خود بکشند. کوه سینه ی خود را سپر کرد و هواپیما را از آسمان به خاک غلطاند. مردمان ما که اهل یافتن نشانه و دیدن کرامات هستند از طبیعت خروشان چه پیامی گرفتند؟ البته که ما سالهاست هر اتفاقی را به پای تقدیر می نویسیم و تدبیر را در جوف آن نهان می کنیم...

سال ١٣٩٦ به جز خشم طبیعت به تدبیر نداشته ی سالیان دراز ما، دفتری از ستوه انسانها هم بود. کشاورز به بی تدبیری مدیریت آب خروشید، کارگر از خصوصی سازی به بیراهه رفته و حقوق نگرفته از "بنگاه خواران شبه دولتی" به ستوه آمد، بازنشسته از صندوقهای خالی بازنشستگی نالان شد، سپرده گذار، جوان، زن، تحصیلکرده، تولید کننده و هر قشر و بخشی جفای حاصل از این مسیر و این شیوه ی عملکرد و این رویکرد را فریاد زد.

این سال هرچه بود به پایان رسید اما این سال و سالهای پیش از آن همه ی رنجهای رفته را در کیسه ای ریختند و به سال ١٣٩٧ خواهند سپرد. نوروز ١٣٩٧ زمان دیدن دوباره ی اعجاز پروردگار است. اما پیام نوروز برای انسان اهل اندیشه چیست؟ بهار می گوید تا برگهای کهنه نریزند جوانه ای نمی روید. بهار می گوید تا زمستان به پایان نرسد، هوا دگرگون و تازه نمی شود. بهار می گوید انسان باید تغییر را بپذیرد. بهار بهترین گواه و شاهد بر این است که جلوی تغییر را نمی توان گرفت، هرچقدر تعصب و اصرار به خرج دهی بالاخره زمستان به سر می رسد. بهار می گوید که باید از پس یک دوره ی سختی یک دوره ی آرامش هم باشد. آنان که خداباورند و هر رفتاری را برای او می دانند، چرا از آیات و نشانه های او در زمین درس نمی گیرند؟ دانه می تواند سالها منتظر ذوب شدن برف بماند، اما رویش جوانه گریز ناپذیر است. از سوی دیگر درخت پیری که در پاییز برگ نریخته است در بهار هم شکوفه نمی دهد. زمستان، ترکهای درختان پیر را بیشتر و برف پوسیدنشان را سریعتر می کند. پس امید سبزی را باید از جوانه داشت و از نهالهای جوانی که به قد کشیدن امید دارند.

ما شاید سالهاست که از طبیعت انتظار معجزه ای در احوال خود داریم. در آستانه ی سال نو از خدا می خواهیم که حال ما را به بهترین حال بگرداند. یادمان رفته که خدا به ما عقل و دست و زبان داده است و طبیعت را بی هوش و زبان آفریده است. ما در کشاکش سالها همه چیز را به نوروز سپرده ایم. گویی نوروز تنبلی را در فکر و جان ما می نشاند. برای هم آرزوی سالی خوب می کنیم و خود را به باد آرزوها می سپاریم.

باور کنیم که دیگر این شیوه جواب نمی دهد. سال ١٣٩٦ را باید "سال تذکر" نام نهاد. اگر دنبال دلیل و نشانه برای خطاهایمان بودیم همه را گرفتیم از هر اتفاق طبیعی، انسانی، اجتماعی، اقتصادی و بین المللی نشانه ای گرفتیم که راهش این نیست. بیایید در سال ١٣٩٧ همه چیز را به نوروز نسپریم. بگذاریم طبیعت کار خودش را بکند و ما هم به تدبیر خودمان کار کنیم. آرزویمان برای سال ١٣٩٧ فروتنی در برابر واقعیت، تعقل در هنگام تصمیم و رواداری در اداره امور باشد. سال ١٣٩٧ را سال تصمیمات سخت بدانیم. دیری است که زمان تصمیمات ساده و بی هزینه گذشته است. دیگر سرمایه ای از آینده برایمان نمانده که بفروشیم و صرف امروز کنیم. سال ١٣٩٧ سال همه ی مردم است. جامعه ی ایرانی بافته ی صد تکه ای است که هرکدامش رنگی دارد. نتوانستند و نمی توانیم این صد رنگ را یکسان کنیم. این لباس یکسانی که از قانون و قرارداد اجتماعی دوخته ایم به تن همه نمی رود، به ویژه آنکه بلوغ مردم اندازه ها را از گذشته نیز گوناگون تر کرده است. جامعه ی ایرانی احترام می خواهد، احترام به عقاید مختلف و شیوه و منش متفاوت زندگی. پژواک بی احترامی، بی احترامی است. بی اعتمادی ریشه دوانده در میان ما، میوه ی بذرهای کاشته شده در شیوه ی کشورداری ماست. باید به ترمیم این شکاف عمیق بی اعتمادی بپردازیم و این شکاف ترمیم نمی شود مگر با رواداری، فروتنی و تعقل.
برای سال ١٣٩٧ دیگر آرزو نکنیم، اراده کنیم
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy