?مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست! ?پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد تماس : حامد پاک طینت @Hamedpaktinat
✅ تغییر در ساحت اقتصاد (قسمت سوم). ✍ دکتر فرشاد مومنی
✅ تغییر در ساحت اقتصاد (قسمت سوم)
✍ دکتر فرشاد مومنی
@esfahaneconomy
ما برای رفتن به سمت این تغییر به سه گروه شناخت نیاز داریم، شناخت وضع موجود، شناخت وضع مطلوب و فراهم کردن سازوکارهای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب. اما ما نه قادر و نه مایل به شناخت وضع موجود نیستیم و گستاخی این را نداریم که با واقعیت آن طور که هست روبهرو شویم. تجربههایی که واقعا برخی از آنها هم بدیع بود و هم نتایج نامتعارفی داشت را در دولت قبلی ملاحظه کردهاید، از قبیل دیر منتشر شدن آمارها، دستکاری آنها و… که عناصر و علاماتی هستند که گواهی میدهند ما نه مایل و نه قادر به شناخت وضع موجود هستیم.
ماجرای اقتصاد مقاومتی هم هنوز به ما گفته نشده است که ما قرار است توان مقاومتیمان را در برابر چه چیزی بالا ببریم؟ یعنی نمیتوانیم بگوییم چه اتفاقی افتاده است که احساس کردهایم باید مقاومتمان را بالا ببریم. این گستاخی را هم نداریم که حتی بگوییم که در گذشته چه اتفاقی افتاده که توان مقاومت ما متزلزل شده است. تا زمانی که از این موضوع حرف نزنیم، قرارگاه و ستاد و پول هم تخصیص بدهیم وقتی نمیدانیم چه چیزی را میخواهیم تغییر دهیم و وقتی نمیدانیم این تغییر میخواهد چه باشد، آن وقت در چنین شرایطی اگر دستاوردی حاصل شود، مایه شگفتی است اما ما عموماً وقتی دستاوردی حاصل نمیشود، شگفت زده میشویم.
به گواه شواهد تاریخی غیرقابل انکار، گرفتاری ما در زمینه شناخت وضع مطلوب اصلا کمتر از گرفتاری ما در زمینه شناخت وضع موجود نیست. در 25 سال گذشته، دائما در سطوح بالای حکومتی به ما گفته میشود که دانشگاههای ما اسلامی نشده است. ما میگوییم که ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه در اختیار شماست!
شما بفرمایید آن دانشگاه اسلامی مدنظر شما دارای چه مشخصاتی است که ما هم در نقش ارادتورز و سرباز کاری بکنیم که بشود! ما خیلی راحت میتوانیم بگوییم، این نیست، این هم نیست و دیگری هم نیست اما این که بگوییم چه چیزی هست، به سطوحی از دانایی نیاز دارد که بسترهایش متاسفانه در حد نصاب و با هویت جمعی در کشور ما موجود نیست و چون اصلا طرح مسئله نمیشود ما دنبالش هم نمیرویم که ایجادش کنیم.
محور سوم، سازوکارهای برون رفت از وضع موجود و حرکت به سمت وضع مطلوب است که اینجا به فهم نظری نیاز داریم تا بدانیم چه چیزهایی به چه چیزهایی وابسته هستند و برعکس. کانون اصلی بحران معرفتی در اداره جامعه ما به فقدان فهم نظری برمیگردد و چون این فهم نظری وجود ندارد دائما در حال آزمون و خطاهای پرهزینه و بی فرجامیم که بی فرجام بودنش ناظر به این مسئله است که آزمودهها را مکرر آزمون میکنیم که نشان میدهد ما نمیفهمیم چه چیزی به چه چیزی مربوط است و چه چیزی به چه چیزی مربوط نیست.
در اینجا ماجراهای خیلی زیادی وجود دارد که از آن صرفنظر میکنم و این نکته را میگویم که وقتی ما گستاخی شناخت وضع موجود را نداریم و قادر به شناسایی مولفههای وضع مطلوب هم نیستیم. فهم نظری باکفایتی هم برای گذار در اختیارمان نیست، بنابراین ماجرا، ماجرای روزمرگی میشود و ادا درآوردن.
ما بیشمار هدفگذاری میکنیم و میگوییم ماشین دیوانسالاری دولت هم موظف است این را پیگیری بکند و اجرا سازد اما یک مطالعه تا همین الان نداریم که به ما بگوید این ماشین دیوانسالاری چه مقدار میتواند بار حمل کند؟
در چنین شرایطی نتیجه این میشود که هرکس به دنبال تبرئه خودش است و هرکس میکوشد توپ را به زمین دیگری بیندازد. همان چیزی که من اسمش را گذاشته ام راهبرد بستن دهان! مثلا گفته میشود در یک سند به اقتصاد مقاومتی توجه نشده است، آن وقت برای بستن دهن یک ضمیمه طولانیتر از اصل سند به آن اضافه میکنند و میگویند این هم اقتصاد مقاومتی! اما اگر شما ابتداییترین دانستهها را در آن جستوجو کنید، مطلقا پاسخی برایش وجود ندارد.
نتیجه این شده است که دولت از دادن یک سند استانداردی که حتی در استاندارد تجربههای قبلی بتوان گفت این سند توسعه است، طفره میرود، فقط در حدی که دهانها بسته شود و کسی نگوید این دولت به برنامه اعتقاد ندارد، قانون را رعایت نمیکند یا اصلاً برنامه ندارد، یک چیزی تهیه شده است که من گوشههایی از آن را میگویم تا به اعتبار هر سطح درکی که ما از شرایط خطیر فعلی داریم به این نتیجه برسیم که ما واقعا به یک مجاهده ملی و ابتدا در سطح اندیشهورزی نیاز داریم
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
https://telegram.me/esfahaneconomy