?مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست! ?پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد تماس : حامد پاک طینت @Hamedpaktinat
✅چه کسانی فولادمبارکه را ساختند؟. ◀️دکتر سروش کامیاب /شرق. 🔴قسمت دوم
✅چه کسانی فولادمبارکه را ساختند ؟
◀️دکتر سروش کامیاب /شرق
🔴قسمت دوم
@esfahaneconomy
چرا ایتالیاییها وارد این پروژه شدند؟ آیا شورویها در این میان سنگاندازی نکردند؟
چیزی که میدانم این است که شرکت Italian p&t یک شرکت دولتی است. سازمان Italian p&t مدیری داشت که یک شخص فلسطینی بود و در فرانسه بزرگ شده بود. فراماسون هم بود و کلا شخصیت عجیبی داشت. زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، انگلیسی و عربی را بلد بود. بههرحال ایشان رئیس Italian p&t بود که به همراه شورای سرمایهگذاری به ایران آمد. شاه با پسر پادشاه مخلوع ایتالیا آشنایی داشت و ایشان این شخص و مجموعه را به شاه معرفی کرده بود. تا جایی که اطلاع دارم، مذاکرات اولیه در سنموریس در سفر اسکی شاه اتفاق افتاده بود. این دو با هم از دانشگاه ظاهرا همکلاسی بودند و گفته بودند ایشان میتواند برای شما فولادسازی راه بیندازد و برنامه این کار چیده شده بود و اینکه خودشان هم سرمایهگذاری کنند که مورد قبول واقع شده بود. آنچه مسلم است؛ قبل از ورود من به فولاد، دکتر امین به ایتالیا رفته و توافقنامهای بر این اساس امضا شده بود.
چه کسی این توافقنامه را امضا کرده بود؟
آقای امین و اگر اشتباه نکنم آقای نجمآبادی وزیر صنایع. البته شکی نیست که ایشان ساپورت کرده بود اما دکتر امین این توافقنامه را امضا کرده بود. این پایه درستی بود که گذاشته شده بود. قرار بود مهندسی این کار را Italian p&t انجام دهد و نورد را هم سینسیور سرمایهگذاری کند.
آیا شما اطلاع دارید که بالاخره تا سال ١٣٤٠، از دوره امیرکبیر و قبل از آن به دنبال آوردن تکنولوژی به داخل کشور بودیم و با تکنولوژی آهن آشنا بودیم؛ اما تا سال ١٣٤٠ موفق به این کار نشدیم و بیشتر از اینکه ما سراغ روسها برویم، آنها سراغ ما آمدند. سال ٥٠ بعد از جشنهای شاهنشاهی، شاه روسها را پس زد و آمریکاییها آمدند. به نظر شما دليل این اتفاقات چه بود؟ چطور ایتالیاییها که تا قبل از سال ١٣٤٠ اجازه چنین کاری نداشتند، در ایران این کار را انجام دادند؟
بهلحاظ سیاسی نمیتوانم پاسخی بدهم؛ اما آنالیز شخصی من سادهتر است. ایتالیاییها خودشان مشغول ساخت تورنتو بودند و در سال ١٣٤٠ کارخانه خودشان را میساختند و در آن موقعیت دادن یک کارخانه به ایران که هم انرژی و هم سنگ آهن دارد، برایشان یک رقیب به وجود میآورد که با دست خودشان ایجاد میکردند. وقتی بازار خودشان اشباع شد و در آن بازار دیگر مطرح نبودند مسئله اقتصادی حکم میکرد که از بازار بیرون بروند. آقای ارهارد که به ایران آمد و از او خواستند کارخانه ذوبآهن به ما بدهد و ایشان موافقت نکرد، به دليل نفع اقتصادی نبود، به این دليل بود که برای خودشان منفعت نداشت.
آقای ارهارد به ایران آمد و خیلیها سعی کردند ایشان را به ساختن یک کارخانه فولاد در ایران ترغیب کنند که ایشان قبول نکرد. تا جایی که خاطرم هست سال ١٣٣٨ و قبل از ذوبآهن بود. آقای ارهارد به پدر اقتصاد آلمان معروف بود و میخواستند از او برای اقتصاد ایران کمک بگیرند. بههرحال آنالیز من این است که برای خودشان منفعت نداشت که در ایران کارخانه فولاد را راهاندازی کنند. آلمان و ایتالیا هیچکدام سنگ آهن ندارند، آلمان زغال دارد ایتالیا هم کمتر؛ بنابراین وقتی این دو از لحاظ کارخانه فولاد به بازار مسلط بودند، مایل به تأسیس کارخانهای در ایران نبودند، مگر اینکه دیگر در بازار جایی نداشته باشند و برای اینکه کار جدید برای خودشان ایجاد کنند بخواهند این کارخانه را در جای دیگری راهاندازی کنند. ممکن است بحث سیاسی هم باشد؛ اینکه چون روسها در ایران کار میکردند شاید خواستند عقب نمانند، اما آن زمان در ایتالیا کارخانه فولادی در دست ساخت نبود و باید یک بازار جدید برای خودشان پیدا میکردند.
پس آمریکاییها هم خبر داشتند.
تجربه Italian p&t در کوره بلند بود و خودش هم اصرار داشت در این حوزه وارد شود ولی اینجا از نظر اقتصادی آنالیزی که من هنوز هم به آن اعتقاد دارم و به خاط تعصب هم نیست، این است که هر کشوری که گاز دارد و زغال ندارد یا کم دارد، تنها راهش احیای مستقیم است. هر کشوری که زغال دارد و گاز ندارد، تنها راه برای آنها کوره بلند است و کشوری که هر دو را دارد، باید بسیار با دقت آنالیز اقتصادی کند که کدام بهصرفهتر است.
https://telegram.me/esfahaneconomy