✅ شش مشکل ایران و سه کاری که باید انجام داد. ✍️ دکتر مسعود نیلی

✅ شش مشکل ایران و سه کاری که باید انجام داد
✍️ دکتر مسعود نیلی

بدون مقدمه به فهرستی از مشکلات کشور اشاره می کنم
1. فشار سنگین انبوه متقاضیان شغل و ظرفیت محدود اقتصاد برای ایجاد اشتغال ،کاهش سطح درآمد خانوارها طی سال های 1386 تا 1392 و دشوار بودن ترمیم این کاهش در بازه زمانی میان مدت، مشکلات صندوق های بازنشستگی، نظام بانکی، مسائل جدّی زیست محیطی و بحران منابع آب، عمده ترین مسائل هستند که همچون چسبی به آیندۀ کشور چسبیده اند و جز آنکه با تدبیر حل شوند راه دیگری ندارند. این در حالیست که حلّال همیشگی مشکلات، یعنی درآمدهای نفتی نیز در وضعیت پر رونقی به سر نمی برد.

2.در حوزۀ روابط بین الملل،فضای جهانی با عدم قطعیت های بسیاری مواجه شده است.آمریکا در حال تبدیل شدن به یک بازیگر بر هم زننده قواعد توافق شده جهانی است. از نظر اقتصادی نیز پیش بینی های موجود از رشد اقتصاد چین بیانگر آنست که یک موتور مهم رشد تقاضای جهانی،در مسیر کُندی حرکت است و از طرف دیگراحتیاط های بانکی بشدت افزایش پیدا کرده که برای نظام بانکی ما بسیار محدود کننده است.
3. مسائل منطقه ای ما مسائلی جدی همراه با عواقب غیر قابل پیش بینی ناشی از پدیده داعش و نیز تضاد های رو به رشد مترتب بر آن است.
4. در حوزه اجتماعی، بعد از توقف اشتغالزایی اقتصاد در فاصله زمانی سال های 1384 تا 1391، همزمان با به سن کار رسیدن موج متولدین دهه 1360، مشکلات بزرگی از قبیل به تعویق افتادن سن ازدواج، افسردگی و اعتیاد جوانان، طلاق، جرم و جنایت گریبان کشور را گرفته است

5.در حوزه نظام مدیریتی ظرف دهسال گذشته به سمت ضعیف تر شدنِ این سرمایۀ مهم حرکت کرده ایم. حوادث سیاسی داخلی، منجر به محدودتر شدن توان مدیریتی کشور شده است. بگونه ای که امروز، پیدا کردن افراد واجد صلاحیت مدیریت ارشد به کاری دشوار تبدیل شده است.
6.تصویر موارد ذکر شده در پهنه جغرافیای کشور به ویژه از نظر فقر و نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده، در کنار مسائلی از قبیل بحران آب و ریزگردها و غیره، متاسفانه بسیار هشدار دهنده است.
در یک برخورد کاملا منطقی، اولین نتیجه ای که در چنین شرایط پیچیده ای به ذهن می رسد، آن است که حتی اگر قوای موثرکشور با انسجام کامل بر حل این مشکلات متمرکز شوند، رسیدن به شرایط مطلوب بسیار دشوار خواهد بود. پیدا کردن راه حل ها دشوار است، رسیدن به توافق بر سر آنها دشوارتر و اجرای آنچه بر سر آن توافق می شود از هردو دشوارتر!
اما مساله این است که لزوما همیشه برخوردها در چارچوب منطقی مورد انتظار شکل نمی گیرد و آنچه امروز در فضای عمومی و در رفتار سیاستمداران کشور مشاهده می کنیم با آنچه به آن نیاز داریم فاصله ای بزرگ دارد.
موثرترین سیاستمداران کشور این نکته را که خود و مخالفینشان، هردو در یک کشتی قرار دارند کمتر مورد توجه قرار می دهند و اگر حداقل هایی را که متضمن سلامت اولیه کشتی است را فراموش کنند، هم خود و هم مردم را به ورطه خطر خواهند انداخت. در اینجا در نهایت تواضع، سه رویکرد را پیشنهاد می کنم که اگر نتواند مبنای کار نیروها و گروههای موثر سیاسی قرار گیرد، تداوم وضعیت موجود را نگران کننده خواهد کرد.
اول: کینه زدایی از فضای سیاسی

سیاست، بطور طبیعی عرصه اختلاف نظر و واگرایی دیدگاهها است.بنابراین، اصل وجود اختلاف اجتناب ناپذیر است. آنچه اهمیت دارد نحوه برخورد با این اختلافات است. اگر اختلاف نظر در سیاست، شکل عقیدتی و ارزشی بخود گرفته و هر طرف، خود را در جبهه حق و طرف مقابل را از لشکریان باطل تصور کند، مبارزات سیاسی به خشونت خواهد گرایید و عاقبتی تلخ و ناگوار خواهد داشت.
دوم: سیاست زدایی از اقتصاد
سیاست ورزان اهل ریسک اند در مقابل، بازار و سرمایه بسیار گریزان از ریسک های سیستماتیک است. اقتصاد اگر مستاجر سیاست شد، از آنجا که می داند هر لحظه ممکن است از مالک حکم تخلیه بگیرد دستش به کار نمی رود و تنها به روز مرگی و امور کوتاه مدت بسنده می کند.
سوم: سخنرانی زدایی از سیاستگذاری

شاید کمتر کشوری را بتوان در جهان یافت که تا این اندازه سخنرانی در آن اهمیت داشته و اصولا، خود به عنوان یک نهاد کارکرد داشته باشد! بسیاری از مطالبی که لازم است در جلسات تصمیم گیری و پشت میزهای سیاستگزاری به بحث گذاشته شود، از طریق تریبون های مختلف بیان می شود.
آن‌چه از سخنرانی‌ها شنیده می‌شود،به‌کارگیری زبان غیرمسالمت‌آمیز است که اعتماد به سیاست‌گزار و اطمینان به آینده از کشور رخت برمی‌بندد و اگر چنین شد، زبان نگارنده از بیان عواقب آن قاصر است.
پایان کلام؛ وقت آن است که همه قوای موثر در اداره کشور، در جهت حل مشکلات اصلی