✅سرمایه‌های از دست رفته. ✍️مولود پاکروان

✅سرمایه های از دست رفته
✍️مولود پاکروان

از مرگ دلخراش بانوی اول ریاضیات جهان چند ساعتی بیش نگذشته که چهره‌های سیاسی صف می‌کشند تا در انتشار پیام تسلیت از یکدیگر پیشی بگیرند.هردم از گوشه و کنار کسی دست به قلم می‌برد و خود را سوگوار از دست‌دادن این سرمایه بی‌بدیل می‌داند. چند نفری هم به ظن خودشان بانی خیر می‌شوند و پیشنهاد نامگذاری معبر و میدان و خیابانی را به نام این نخبه جوان به شورای شهر تقدیم می‌کنند، باشد که مقبول افتد! مسوولانی که دو سال پیش وقتی مریم میرزاخانی، استاد‌تمام دانشگاه استنفورد، معتبرترین جایزه ریاضی جهان را از آن خود کرد، پیدایشان نبود. از مریم تندیس نساختند. خیابان و میدان و بنیاد به نامش نکردند.برای بازگرداندنش به ایران نکوشیدند.
مریم که مدال آورد کسی نیندیشید که «بنیاد ملی نخبگان» چرا تا این حد ناکارآمد است آنقدر که در پیچ و خم جایزه دادن و مراسم گرفتن درمانده و از کشف و پرورش حمایت استعدادهای واقعی جوانان ناتوان است.
مریم میرزاخانی البته اولین و تنها سرمایه انسانی کشور نبود که از دست رفت.هنوز خاطره هفت برنده المپیاد جهانی ریاضی که در حادثه سقوط اتوبوس، جان خود را از دست دادند، فراموش نشده است. امیرعلم غضنفریان، اولین جوان ایرانی که مدال جهانی المپیاد را دریافت کرد و او هم در غربت و در جدال با سرطان چشم از جهان فرو بست هنوز در یادهاست.بابک فرزانه، نخبه کامپیوتر جهان در آمریکا با سرطان دست به گریبان است، و کمتر کسی می‌داند.
نخبگان زیادی را از دست داده‌ایم؛ کمی آرام‌تر، کمی بی‌صداتر. و استعدادهای بی‌شماری را تقدیم دنیای پیشرفته کرده‌ایم؛ کمی پررنگ‌تر، کمی اندوه‌بارتر. آزاده تبازاده یکی از 10 دانشمند برتر ناساست. مونا جراحی، مهندس الکترونیک دانشگاه استنفورد است که مدال افتخار را از رئیس‌جمهور آمریکا دریافت کرده. پروفسور فریناز کوشانفر با اختراع نوعی تراشه یکی از 35 مخترع برتر قرن 21 شناخته شده. به این فهرست نام صدها پژوهشگر و استاد و هنرمند را می‌توان افزود که در جای دیگری از دنیا به بالندگی رسیده‌اند.
واقعیت اما، فراتر از مریم میرزاخانی و کوچ دردمندانه اوست. بر سر سرمایه‌های انسانی در کشور چه می‌آید؟
کشورهای در حال توسعه به ویژه در ناحیه آسیا شاهد روزافزونیِ فرار مغزها هستند. پروفسور عبدالسلام اولین برنده مسلمان نوبل علمی فیزیک در پاکستان نیز تجربه مشابهی چون مریم میرزاخانی دارد.او در یکی از مصاحبه‌های خود می‌گویددر سال 1951 به لاهور بازگشتم و در دانشگاه به تدریس پرداختم. اما چون تنها فیزیکدان آنجا بودم کاملاً منزوی شدم.شاید اگر مریم میرزاخانی نیز زنده بود از همین معضل گلایه می‌کرد.دنیای پیشرفته اما خلاف جهان در حال توسعه می‌اندیشد.باراک اوباما سال گذشته پس از اعلام نام برندگان نوبل گفت: «ما تنها کشوری هستیم که شش نفر از دانشمندانمان جایزه نوبل دریافت کرده‌اند و هر شش نفر مهاجر هستند!» گزارش بانک جهانی نیز این گفته اوباما را تکمیل می‌کند: نه‌تنها این شش نوبلیست سرشناس همگی مهاجر بوده‌اند که آمریکا، چهارمین کشوری است که بیشترین مهاجران تحصیل‌کرده و نخبه جهان را در خود جای داده است. انگلستان، کانادا و استرالیا سه کشوری هستند که در جذب نخبگان مهاجر گوی سبقت را از آمریکا ربوده‌اند. دلیل اصلی مهاجرت نخبگان، محدودیت ظرفیت‌های آموزشی و منابع مالی برای به‌کارگیری استعدادهاست.این عوامل در کنار ناآگاهی یا ضعف دولتمردان در درک ارزش سرمایه‌های انسانی دست به دست هم می‌دهد تا ثروتی به نام «نبوغ» در دست دیگر کشورها باقی بماند.
«کاگلار اوزدن»، اقتصاددان بانک جهانی و یکی از محققان گزارش «جریان جهانی استعدادها» می‌نویسد: دلیل اینکه نخبگان موطن خود را ترک می‌کنند شرایط زندگی آنهاست. اگر شما کشور را بهبود و توسعه ببخشید و شرایط زندگی را بهتر کنید آنها خواهند ماند. اوزدن که خود از مهاجران ترکیه است می‌گوید: آنها را فراری ندهید..
همه باید به خاطر داشته باشند که مریم میرزاخانی تنها یک نفر از 150 هزار نخبه‌ای است که سالانه کشور را ترک می‌کنند. میرزاخانی برای ماندن به ثبت شدن بر سردرکوچه و خیابان و دانشکده نیاز ندارد. او با «بنیاد مریم میرزاخانی» باقی می‌ماند. بنیادی که با کمک خیرین و نهادهای مالی دولتی و بخش خصوصی راه بیفتد، با کمک متخصصان داخلی و مهاجرت‌کرده اداره شود، استعدادها را بیابد، پرورش و جهت دهد، حمایت کند و زمینه را برای بازگشت خود یا دانش نخبگان مهاجر فراهم سازد
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy