✅چرا همدیگر را قبول نداریم؟. ✍️دکتر محمود سریع القلم. 📌 تلخیص: مجمع فعالان اقتصادی

✅چرا همدیگر را قبول نداریم؟
✍️دکتر محمود سریع القلم
📌 تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

دلیل یک. به نظر می ­رسد افراد از طریق تجربه، یاد می ­گیرند که برای بسیاری از کارهای مثبتی که انجام می­ دهند،مثل خوبی کردن، رعایت کردن،جبران کردن، احترام گذاشتن،انجام وظیفه نسبت به دیگران، نوبت را رعایت کردن،با ادب بودن،سرموقع رسیدن،پول قرض دادن، حمایت کردن...جواب مناسبی دریافت نمی­ کنند و خیلی فایده و عاقبتی ندارند

وقتی افراد از دوست و همکار یا دستگاه های اجرایی در برابر کارهای مثبتی که انجام می ­دهند، جواب شایسته نمی­ گیرند راه خود را می­روند.وقتی به شخصی که اتومبیل خود را نه دوبله بلکه در ردیف سوم در خیابان پارک کرده می ­گویید: لطفاً قدری جلوتر پارک کنید تا مزاحم رفت و آمد مردم نشوید و پاسخ می­ شنوید: من هر جا دوست داشتم پارک می­کنم، خودبخود و اتوماتیک می ­آموزید، رعایت کردن معنا ندارد.

دلیل دو. ساختارهای بسیار قدیمی، دو خصلت نسبتاً پایداری را در افراد شکل داده ­اند: حذف و انحصار. چون افراد رعایت یکدیگر را نمی ­کنند دو خصلتِ، حذف دیگران و ایجاد انحصار جایگزین رفتار معقول می­ شوند. افراد نسبت به همه شهروندان، احساس وظیفه نمی ­کنند بلکه در گروه های بسیار کوچک، هوای همدیگر را دارند.افراد در ناخودآگاه به خود می­گویند: شخصی را قبول کنم که برای "من" فایده ­ای داشته باشد. حذف و انحصار باعث می­شود تا "ما" شکل نگیرد و ارتباطات اجتماعی خلاصه شود در: من و دوستان من. وقتی فرد الویت داشته باشد، قهرمان شدن و خودنمایی نیز رشد می ­کنند.چرا در کشورهای جهان سوم علم و دانش رشد نمی ­کند؟ چون افراد حاضر نیستند بر آنچه دیگری انجام داده صحه بگذارند و آجری بر روی آجرهای گذشته بگذارند. چرا رنسانس علمی در اروپا صورت گرفت چون هر اندیشمندی و مخترعی، کار قبلی را گرفت و بر روی آن بنا کرد. او را نقد کرد ولی حذف نکرد. نظر قبلی را گرفت و آن را بهتر کرد.در کشورهایی که "جمع" شکل نگرفته، تجربیات منقطع هستند، مرتب اشتباهات گذشتگان تکرار می­ شوند، هر فردی به دنبال دُکّان خودش است،محمدرضا شاه از پدرش نیاموخت که مدیریت یک کشور نمی ­تواند یک نفره باشد. جمعی فکر و عمل نکرد. آنقدر حذف کرد و انحصار ایجاد کرد که در نهایت نتوانست انبوهی از مسایل غفلت شده را حل کند؛

دلیل سه. افراد اگر یکدیگر را قبول کنند، مجبور می­شوند در کار و پیشبرد کار شریک پیدا کنند.این از ابهت و شوکت این از ابهت و شوکت افراد می­کاهد. نمی­توانند قهرمان شوند و خودنمایی و خودبزرگ پنداری را به نمایش بگذارند.کار، حل موضوع، سازمان، جامعه و کشور خیلی اهمیت ندارند؛ فرد و عظمت فرد مهم است. این فرهنگ به مریدپروری منجر می­شود.افرادی که اهل Share کردن هستند دو ویژگی را در خود به صورت غیرمستقیم ایجاد می­کنند: اول خودخواهی­های آنها کاهش پیدا می­کند و دوم، بیشتر یاد می­گیرند چون با صدای بلند اعلام می­کنند: من خیلی مسایل را نمی­دانم. به من بیاموزید

دلیل چهار. در جاهایی افراد یکدیگر را قبول ندارند که تفاوت میان نظر و تخصص را نمی­دانند. همه انسانها حق دارند نظر بدهند و از مطالعات و تجربیات خود استفاده کنند. ولی تصمیم­گیری صرفاً در دایره افراد متخصص انجام می­پذیرد از افراد باید پرسید: شما کدام دانشگاه درس خوانده­اید؟ اساتید شما چه کسانی بوده­اند؟جامعه­ای که تفاوت میان مدرک­دارها و تحصیل­کرده­ها را بداند، به معنای تخصص هم پی می­برد. وقتی فردی در لابلای ده­ها کار و سمت اجرایی از دانشگاهی که رتبه جهانی ۹۰۰۰ دارد دکتری می­گیرد طبعاً ادعا پیدا می­کند و دیگران را هم قبول ندارد

آیا این چهار دلیل، تقدم و تأخر دارند؟دو راه­حل قابل طرح است: یکی خروج از مریدپروری و دوم، تشخیص، اجرا و پرورش فرهنگ مدنی.تحقق این امور، سهل نیستند. صرفاً با سخنرانی هم بوجود نمی­آیند. دهه­ها طول کشید تا اروپایی­ها به سرمایه اجتماعیِ همکاری و اعتماد متقابل دست یابند. اصل در این چهار دلیل، دستیابی به جمع است.آلمان، ژاپن و اخیراً کره جنوبی نمونه­های بارز این واقعیت هستند. هیچ کشوری نمی­تواند بدون تئوری پیشرفت کند. مبنای این تئوری، ایجاد سرمایه­های اجتماعی- فرهنگی هستند: تعامل، اعتماد، همکاری، برای یکدیگر جا باز کردن و رعایت حدود یکدیگر. سپس با این زیربنا می­توان به شاخص­های رشد و توسعه اقتصادی و سپس آزادی دست یافت. مسئولیت این تشخیص و تغییر نزد نخبگان سیاسی است
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy