✅ سال ۱۴۲۱. ✍️ محمد حسین کریمی پور

✅ سال 1421
✍️ محمد حسین کریمی پور

در سال 1421 بیش از یک‌سوم دشت‌های کشور با پدیده تحکیم گسترده لایه‌های خاک و از دست دادن دائمی قدرت ذخیره زیرزمینی آب روبه‌رو شده و برای همیشه مرده‌اند. پتانسیل تولید آب شیرین ایران که در دهه 50 شمسی 137 میلیارد متر‌مکعب بوده و در نیمه دهه 90 از سوی منابع مختلف بین 100 تا 116 میلیارد متر‌مکعب تخمین زده می‌شود، به کمتر از 75 میلیارد متر‌مکعب رسیده است. نیمی از سدهای کشور عملاً ذخیره قابل بهره‌برداری ندارند. با مهاجرت منابع آب تلخ و شور به سمت سفره‌های تهی آب شیرین، متوسط شوری‌ آب زیر‌زمینی کشور افزایش یافته و تامین آب شیرین قابل شرب برای خیلی از شهرهای مرکز، شرق و جنوب کشور بدون اتکا به نمک‌زدایی، دشوار است. جز چند رود اصلی‌، رود روان قابل ذکر دائمی در ایران، مشاهده نمی‌شود. کشور مجبور به شیرین‌سازی و انتقال هشت‌میلیارد متر‌مکعب آب برای مصارف شرب و صنعت با تحمل هزینه سالانه حداقل هشت میلیارد دلار است. در سال 1421، سال‌هاست ورودی هیرمند و هلیل‌رود صفر شده و تامین آب جنوب‌شرق، شرق و شمال‌شرق به شیرین‌سازی آب دریا و خرید آب از روسیه و تاجیکستان متکی است. سال‌هاست جنگ پر‌هزینه و خونین ایران-افغان بر سر آب‌، با دخالت قدرت‌های غربی به ضرر ایران تمام شده است. روس‌ها در ازای تداوم صدور آب ولگا، خواهان دو برابر کردن قیمت پرداختی و همچنین کسب پایگاه نظامی در خلیج فارس‌اند. بر اثر حمله مکرر تکفیری‌ها به خط لوله تاجیکستان، آب لوله‌کشی در مشهد‌، بجنورد و بیرجند گاهی هفته‌ها قطع است. کاشان، اصفهان، کرمان و یزد هم آب لوله‌کشی کیفی مرتبی ندارند. تنها 60 درصد ایرانیان به آب سالم و کافی دسترسی دارند و بیماری‌های فراگیر سبب افزایش مرگ‌و‌میر نوزادان و کاهش عمر متوسط شده است. صنایع آب‌بَرِ مناطق مرکزی به‌علت محدودیت دسترسی به آب و مخالفت مردم محلی، نیمه‌تعطیل‌اند. تولید کشاورزی از بالای 100 میلیون تن به زیر 50 میلیون تن رسیده، نیمی از باغات کشور و نصف روستاها رها شده‌اند. کشور در تامین کالاهای اساسی بیش از هر زمانی متکی به واردات و در مقابل تحریم خارجی، شکننده است.تنش‌های نظامی مرزی با عراق بر سر آورده آب زاب صغیر و سهم آب هور، روابط ایران با همسایه غربی را مختل کرده است. تنش‌های مکرر آبی در شرق و غرب و آماده‌باش دائمی نیروهای مسلح، سبب شده بودجه دفاعی افزایش یابد. اروند به مجرای فاضلابی تبدیل شده که مرگ و بیماری می‌پراکند و چیزی از نخلستان‌ها باقی نمانده است. اراضی طرح‌های نیشکر خوزستان شوره‌زارهایی متروک‌اند.
با تکمیل پروژه GAP در ترکیه و با احیای پروژه‌های سدسازی سوریه و عراق در دوران بازسازی پس از جنگ و رشد تقاضای آب در هر دو کشور، شکی نیست که آورده آب دجله و فرات به نیزارها روز‌به‌روز محدودتر و پدیده ریزگردها رو به طغیان می‌رود. مردم در اهواز دارند سالانه بیش از 100 روز هوای ناسالم را تجربه می‌کنند و وضع بدتر خواهد شد
سد گتوند به‌عنوان بزرگ‌ترین کارخانه تولید آب نمک دنیا دارد زمین‌های مرغوب خوزستان را شور می‌کند.
تجارب فاجعه دریاچه آرال پیش روی ماست. تحقیقات دانشمندان شوروی و همتایان غربی‌شان می‌گوید مرگ آرال و آزاد شدن نمک آن در محیط، آثاری دراز‌مدت مشابه انفجار چند بمب اتمی داشت و در مناطق وسیعی از اطرافش حیات انسان، حیوان و گیاه‌ را نابود کرد.در این مرحله، دیگر ورود آب شیرین بیشتر هم کارساز نخواهد بود.ما از نابودی شهرهای تبریز، ارومیه‌، خوی‌، سراب و در مراحل پیشرفته‌تر، حتی مهاباد و زنجان و هزاران روستای آباد سخن می‌گوییم
اگر فاکتور جمعیت را در نظر بگیریم، به ازای هر کارمند دولتی در ژاپن، ما 14 کارمند دولتی در ایران داریم. یعنی با استاندارد ژاپن، 93 درصد کارمندان دولت ما اضافی‌اند. منطق استخدام در نهادهای حاکمیتی ایران، پرداخت صدقه بخور نمیر به حداکثر تعداد ممکن آدم‌ها بوده است و نه انجام بهینه کار مردم! ‌این است که تمام بودجه عمومی صرف حقوق و مزایا و برق و آب و ساختمان و رفت و آمد این لشکر بی‌فایده و پر‌هزینه می‌شود. این فربهی حاکمیت، مادر فساد اداری ایران هم هست.

در این شرایط، دیگر بودجه عمرانی و بنگاه‌های توسعه‌ای دولتی پیشران توسعه کشور نیستند. متاسفانه محیط کسب‌و‌کار هم برای پر کردن این خلأ از سوی سرمایه‌گذاران و کارآفرینان بخش خصوصی و خارجی‌ مساعد نیست. این است که کشور با فقر سرمایه‌گذاری و رکود روبه‌روست.حرف حسابی برای مهار این بحرانها سراغ ندارم. نه از دولت و نه از مجلس... من عزم و حال و حوصله‌ای‌ برای درمان این فربهی کشنده نمی‌بینم. قواعد پوپولیسم و ناتوانی ساختارهای حاکمیتی و البته فشار ذی‌نفعان، راه را بسته است
به مجمع فعالان