✅اکونومیست:

✅اکونومیست :
@esfahaneconomy
وقتی که دونالد ترامپ وعده داد آمریکا را بار دیگر به یک قدرت بزرگ تبدیل خواهد کرد، در واقع شعار رونالد ریگان در سال 1980 را بار دیگر تکرار کرد. در آن زمان رای دهندگان آمریکایی پس از شکست‌هایی که در دوران ریاست‌جمهوری کارتر شاهد بودند، خواستار احیا بودند. در ماه جاری هم مردم به این دلیل به ترامپ رای دادند که به آنها وعده داد یک تغییر «تاریخی بی‌همتا در زندگی» را برای آنها به ارمغان می‌آورد. البته تفاوتی بین این دو هست. ریگان در زمان انتخابات آمریکا را به‌عنوان «یک شهر درخشان بر فراز تپه» توصیف کرده بود. او با تهیه فهرستی از همه اقداماتی که آمریکا می‌توانست برای استقرار امنیت در جهان انجام دهد، رویای کشوری را به تصویر کشیده بود که «درون‌گرا نیست بلکه به دیگران تمایل دارد و برون‌گراست.» در مقایسه اما ترامپ، سوگند خورده است که آمریکا را در اولویت قرار دهد. ترامپ گفته است که دیگر اجازه نخواهد داد جهانی شدن، کشور یا مردمش را احاطه کند. آمریکای ریگان خوش‌بین بود در حالی‌که آمریکای ترامپ عصبانی است. به ملی‌گرایی نوین خوش آمدید. برای نخستین بار از جنگ جهانی دوم تاکنون قدرت‌های بزرگ و در حال رشد به‌طور همزمان تحت بندگی شووینیسم (ملی‌گرایی افراطی) در آمده‌اند. رهبران کشورهایی از قبیل روسیه، چین و ترکیه همچون ترامپ به دیدگاه بدبینانه‌ای دچار شده‌اند که بر‌اساس آن سیاست خارجی اغلب یک بازی بی‌حاصل است که در آن منافع جهانی در رقابت با منافع ملی قرار می‌گیرند. این یک تغییر بزرگ است که به جهانی خطرناک‌تر منجر خواهد شد. ملی‌گرایی یک مفهوم موسع است و به همین دلیل است سیاستمداران دستکاری در آن را بسیار آسان می‌یابند. در بهترین وضعیت، ملی‌گرایی موجب اتحاد کشور در زمینه ارزش‌های مشترک می‌شود تا اموری که افراد به تنهایی نمی‌توانند مدیریت کنند، به درستی شکل گیرد. «ملی‌گرایی مدنی» در جهت مصالحه در امور و با نگاهی به آینده است. این نوع از ملی‌گرایی با ارزش‌های جهانی همچون آزادی و برابری در ارتباط است. در عوض «ملی‌گرایی قومی» که بی‌حاصل است، پرخاشگر و نوستالژیک است و بر پایه نژاد یا تاریخ، قصد از هم پاشیدن یک ملت را دارد. در نیمه نخست قرن بیستم و در سیاه‌ترین ساعت آن، ملی‌گرایی قومی به جنگ منجر شد.
https://telegram.me/esfahaneconomy