✅ یک خاطره از نلسون ماندلا!

✅ یک خاطره از نلسون ماندلا !

یک روزکه ریاست جمهوری آفریقای جنوبي بود برای نهار خوردن باهمراهان به یک رستوران میرود. روی میز بزرگی که نشسته اند نگاه میکند به گوشه رستوران میبینید یک نفر شسته و رو از آنها میگیرد.
به یکی از محافظین میگوید بروید اورا به میز ما دعوت کنید.
طرف‌می آیدبا شرمندگی عرض ادب میکندونهار را با رییس جمهوری صرف میکند.

پس ازآنکه ازرستوران خارج میشوند یکی از دوستان به ماندلا اصرارمیکندکه این شخص کی بودکه شمافقط او را دعوت کرده.
درجواب گفت این نگهبان زندان سلول من بودکه هر گاه زیاد تشنه بوده و درخواست آب میکردم..به جای آب ، شلوار خود را پایین آورده و از پنجره سلول بر من ادرار می کرد.
آن همراه خیلی عصبانی میشود.
وقتی میگوید چرا او را دعوت کرده.
نلسون جواب میدهد دیدم ما وقتی به رستوران وارد شدیم آن شخص بسیار شرمنده و با ترس نشسته ودر ذهن خود فکر کردحالا که او را دیده شاید به فکر انتقام از کارهای گذشته او باشم.
خواستم به او اطمینان دهم که انقلاب ما به قصد انتقام‌جویی نیامده.

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy