✅درسهایی از تاثیر انتخابات در سرنوشت ملل یک قرن سقوط. ✍محمد علی مختاری

✅درسهایی از تاثیر انتخابات در سرنوشت ملل یک قرن سقوط
✍محمد علی مختاری
@esfahaneconomy
روزی و روزگاری کشوری بود بسیار متنعم چنانکه در رده پنج کشور ثروتمند جهان قرار داشت. لکن طی چند دهه با یک دولت پوپولیست با چنان مشکلاتی روبرو شد که به رده کشوهای فقیر پیوست و پس از ده ها سال که از کنار رفتن آن دولت و آن شیوه و روش می گذرد همچنان آثار باقیمانده از آن دوران کماکان پابرجا ومشکل آفرین است.
آن روزگاری که به آن اشاره شد اول قرن بیستم و آن کشور آرژانتین است.
آرژانتین در اوائل قرن بیستم صادر کننده عمده دام و گوشت و محصولات کشاورزی بود و از این محل درآمد قابل ملاحظه ای بدست می آورد. چنانکه درآمد سرانه این کشور در حد پنج کشور با بیشترین درآمد سرانه جهان بود. در سال 1914 آرژانتین کشوری برای آینده معرفی شد و و تولید ناخالص داخلی سرانه آن از مقادیر آلمان، فرانسه یا ایتالیا بیشتر بود اما در یک تراژدی صد ساله این کشور به سرعت سقوط کرد.
سقوط آرژانتین روندی تدریجی داشته است. با وجود دوره‌های وحشتناکی مانند دهه 1970 این کشور تجربیات بسیار تلخی مانند مائو در چین یا استالین در روسیه ندارد. اما بیماری این کشور مزمن بوده است.
در سال 1943 دولت رامون کاستیلو سرنگون شد و حکومت نظامی بر سر کار آمد. شعار متعارف تمام تمامیت خواهان "اتحاد ملی" و "حفظ شرف و غرور ملی" همراه با چاشنی "رسیدگی به اقشار محروم" و "حذف دخالت بیگانگان" بود. ابتدا رهبران کودتا با یکدیگر به جنگ قدرت مشغول شدند تا بالاخره قدرت کامل منسجم گردید.
روزنامه ها سرکوب شدند و روزنامه نگاران و مدیران مسئول مورد پیگرد قرار گرفتند و زندانی شدند. آموزش های کلیسای کاتولیک در تمام مقاطع اجباری و تشکیل احزاب سیاسی ممنوع اعلام گردید. سیاست اقتصادی نظامیان، پیگیری خودکفائی صنعتی، ایجاد محدودیت در صادرات و واردات ارائه سوبسید و کمک به ایجاد صنایع برای تولید کالاهای صنعتی جایگزین واردات بود.
برای پائین نگهداشتن قیمت موادغذائی ممنوعیت هائی بر صادرات مواد غذائی که منبع اصلی تجارت خارجی کشور بود وضع شد.
حکومت پوپولیستی آرژانتین قسمتی از این منابع را صرف نیروها و اقشار اجتماعی حامی حکومت کرد. این کار از طریق اجرای برنامه های اجتماعی صورت گرفت.
ایجاد صنایع تحت حمایت برای جایگزینی واردات نیز که بر مبنای هدایت رانت های اقتصادی و تقسیم آن بین ژنرالها و صاحبان صنایع جدید ایجاد شده بود در دستور کار قرار گرفت.
در چنین شرایطی تقاضا برای کسب امتیازها افزایش می یابد. چه توسط کسانی که وعده یارانه یا مسکن ارزان دریافت می کنند و چه کسانی که رانت های میلیاردی را به صورت وامهای ارزان قیمت، ارز خارجی با قیمت پائین، امتیازهای گمرکی و مجوزهای انحصاری، کسب مالکیت واحد های اقتصادی عمومی و زمینهای ملی... دریافت می نمایند. از طرف دیگر امکانات داخلی برای ارائه اینگونه امتیازها به مرور فرسوده تر و محدودتر می شود و کشمکش بر سر رانت ها بالا می گیرد. بخشیدند.آخرین دست آویز اینگونه نظامهای توتالیتر جنگ خارجی است. از طریق درگیری در مناقشه خارجی قولهای قبلی به مردم فراموش می شود، توقعات مردم منتفی می گردد. احساسات ملی گرایانه انسجام داخلی فراهم می کند و زمینه برای سرکوب وسیع مخالفان و معتراضان فراهم می شود. تلاش ژنرالها برای تبدیل مسئله فالکلند به یک موضوع هیجان انگیز ملی و حمله به این جزایر که در تصرف انگلستان بود نیز کمکی در جلب حمایت مردم
نکرد. به این نحو که ژنرالها با اجرای یک برنامه تبلیغاتی وسیع مقدمات حمله نظامی برای آزادسازی جزایر فالکلند را آغاز کردند. مردممستمند این جزایر قبلاً در یک رفراندوم انتخاب کرده بودند که شهروند انگلستان شوند. آخر چه کسی می خواهد شهروند حکومت ژنرالها خونریز و سرکوبگر باشد؟ شکست خفت بار نظامیان از انگلستان در جنگ 1982 فالکلند حکومت آنها را در سراشیبی سقوط قرار داد. به این نحو این دوران حدود نیم قرن از زندگی یک ملت را در برگرفت. ترازنامة این دوران از یک طرف ایجاد هیجان و مشارکت در تظاهرات و شنیدن سخنرانی های آتشین توسط مردم و بهره مندی ناچیز از اصلاحات اجتماعی و از طرف دیگر تنزل رتبة کشور به یک کشور جهان سومی فقیر و برخوردار از نرخهای تورم بالا و بدهی خارجی فراوان بود.
یه مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
https://telegram.me/esfahaneconomy