✅ برزیل!.. برزیل یکی از کشورهای موفق در زمینه اجرای «جایگزینی واردات» بوده است

✅ برزیل !

برزیل یکی از کشورهای موفق در زمینه اجرای «جایگزینی واردات» بوده است. این کشور، جایگزینی واردات را به‌عنوان یک استراتژی آگاهانه برای توسعه اقتصادی آغاز نکرد، بلکه این استراتژی واکنش خود به‌خودی نسبت به یکسری ضربه‌های خارجی مثل از بین رفتن بازار لاستیک برزیل در اواخر قرن نوزدهم، قطع تجارت بین‌المللی طی جنگ جهانی اول، سقوط رابطه مبادله این کشور تا 46.4درصد طی بحران بزرگ اقتصادی دهه 1930 و قطع مجدد بازرگانی بین‌المللی طی جنگ جهانی دوم بود. هر یک از این ضربه‌ها، موجی از صنعتی شدن از طریق جایگزینی واردات را برانگیخت که به افزایش گام به گام سهم صنعت در تولید ناخالص ملی انجامید. برزیل برای «جایگزینی واردات» از سیاست‌هایی چون «کاهش ارزش پول» و «نظارت‌های ارزی» استفاده کرد و «حمایت‌های تعرفه‌ای» را نیز افزایش داد. همچنین «پرداخت‌ بدهی خارجی» را به حالت تعلیق درآورد. در نتیجه این اقدامات موثر، روند کاهشی رشد GDP در دوره 31-1921 محدود شد و سپس با طی روندی افزایشی، تولید ناخالص داخلی واقعی طی دوره 38-1931 در مجموع 56.4 درصد رشد کرد. برزیل در سال 1947 در واکنش به رقابت بیشتر بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم، نظارت‌های ارزی را مجددا اجرا کرد و حمایت‌های تعرفه‌ای را افزایش داد که به نفع تولید داخلی کالاهای مصرفی بود. در دوره زمانی 61-1956 موج جدیدی از صنعتی شدن ظاهر شد. سرمایه‌گذاری عظیمی از سوی دولت در نیروی برق، حمل و نقل و در صنایع سرمایه‌ای و واسطه‌ای صورت گرفت. از بخش‌خصوصی در امر صنایع کالاهای مصرفی کاملا حمایت شد. سیاست‌های لیبرال برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی در پیش گرفته شد و سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم در تولید صنعتی به سرعت افزایش یافت. در سال 1969، تازه‌ترین موج گسترش صنعتی آغاز شد. وجه مشخص این دوره که اجرای آن در 1976 پایان یافت، رشدی سریع و خارق‌العاده بود که «معجزه برزیلی» نام گرفت. در این زمان روند بلندمدت نرخ رشد تولید صنعتی طی حدود سه دهه و نیم،7.7 درصد در سال بود. برزیل در تجربه صنعتی شدن از طریق جایگزینی واردات کالاهای مصرفی، از توسعه کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای غافل نشد و دگرگونی بلندمدتی در ساختار تولید صنعتی خود به وجود آورد. تا سال 1967، سهم کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای از ارزش افزوده تولید صنعتی 56 درصد بود و سهم کالاهای مصرفی کمتر از یک‌سوم بود. 16 سال بعد این ساختار متحول شد و در سال 1983 سهم کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای در ارزش افزوده تولید صنعتی برزیل 62 درصد و سهم کالاهای مصرفی اساسی فقط کمتر از یک‌چهارم بود. بنابراین برزیل بخش صنعتی متوازنی ایجاد کرد که از یکپارچگی مطلوبی برخوردار بود.

طی دوره معجزه اقتصادی به منظور تشویق صدور کالاهای صنعتی، بخش‌خصوصی از یارانه‌های هنگفت و معافیت‌های مالیاتی برخوردار شد. در نتیجه صادرکنندگان کالاهای صنعتی با برخورداری از یارانه‌های ناخالص توانستند محصولات خود را در بازارهای خارجی به قیمت‌هایی در حدود 40تا60 درصد پایین‌تر از قیمت کالاهای مشابه داخلی عرضه کنند. از این‌رو، صادرات تولیدات صنعتی در اواخر دهه 1960 به سرعت افزایش یافت، به‌طوری که در پایان دهه مزبور کالاهای صنعتی بیش از 70 درصد از مجموع صادرات را در برگرفت. در سال 1984 که برزیل در تلاش برای پرداخت بدهی‌های خود بود، مازاد موازنه تجاری عظیمی را به دست آورد. به این ترتیب، برزیل انتقال از صنعتی شدن از طریق جایگزینی واردات را به مرحله ارتقای صدور کالاهای صنعتی با موفقیت به پایان رساند و به تدریج دروازه خود را به‌طور کلی به روی جهان بازتر کرد. بدیهی است الحاق برزیل به (1995)WTO ، دیگر اجازه اعطای یارانه‌های صادراتی به گونه‌ای که در گذشته در این کشور تجربه شد را نمی‌دهد.

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy