✅ دولتهای ما. ✍️ محمد بحرینیان. 📌تلخیص: مجمع فعالان اقتصادی

✅ دولتهای ما
✍️ محمد بحرینیان
📌تلخیص : مجمع فعالان اقتصادی

دولت کره بیشترین منابعش را برای تولید ماشین‌آلات صنایع مادر می‌دهد، چون می‌داند آن صنعت سودآوری نیست اما نیاز اولیه برای توسعه است، پس به این صنعت رانت می‌دهد و بلند هم می‌گوید من به این بخش رانت می‌دهم تا بتواند بستری را برای صنایع دیگر فراهم کند. دولت‌های ما رانت را جایی پخش می‌کنند که اثر‌بخش نیست و از آن بدتر اینکه واضح و صریح هم نمی‌گویند که در حال توزیع این رانت هستیم. دولت‌هاي ما پشت صنعت نیستند، پشت به صنعت هستند. از سال 1338 تا 1394 بيش از سه‌هزار ميليارد دلار منابع ارزي داشتيم اما اين منابع چه دستاوردي داشته است؟ايرانيان به صورت سنتي به تعارف عادت کرده‌اند و همواره به‌دنبال يافتن خوشايندترين راه‌حل‌ها هستند. بيماري‌هاي اقتصاد ايران را به‌سختي مي‌توان با نسخه‌هاي ويژه جوامع توسعه‌يافته حل کرد.کشورهايي که نرخ رشد اندکي دارند، به‌جاي آنکه به اصلاحات نهادي بپردازند به دليل دشواري اين اصلاحات، به ساختن سدها، بزرگراه‌ها و تسهيلات بندري مشغول مي‌شوند،چون از نظر فني ساده هستند. دولت‌ها تمايل ندارند که فعاليت‌هاي توسعه‌ای خود را به محصولاتي گره بزنند که بايد به بازار عرضه شوند و به فروش برسند، زيرا با وجود اينکه چنين سرمايه‌گذاري‌ای مي‌تواند موجب شکوفايي شود، ممکن است باعث زيان‌هاي مفتضحانه نيز بشود. دولت‌ها به‌هيچ‌وجه مايل نيستند عملکردشان را به اين شکل به آزمون بگذارند، بنابراين به‌جاي آنکه شاهد دولت فوق‌العاده با انگيزه و ريسک‌پذير و غيرمعمول کارآفرين باشيم، مي‌بينيم که دولت‌هاي اين‌چنيني به دنبال اجراي پروژه‌هايي مانند بندرگاه و بزرگراه مي‌روند که معمولا به پروژه‌هاي شکست‌خورده بدل نمي‌شوند و از آنجا که معمولا حفظ و نگهداري هم نمي‌شوند مي‌شود آنها را دوباره و چندباره ساخت؛
‌دولت‌ها در ايران با بدهي ايجادکردن به دنبال اجراي پروژه‌هاي اين‌چنيني هستند. بعد هم آن‌قدر دستشان خالي مي‌شود که مي‌گويند منابع براي اتمام اين پروژه‌ها وجود ندارد. چرا منابع نداريد؟ چون هدرش داده‌ايد. منابع ارزي در اختيار ايران از سال 1338 تا 1394 شمسي، سه‌هزارو 60 ميليارد دلار بوده است. کره‌جنوبي با يک‌پنجم اين مقدار منابع به کره امروز تبديل شد. جز اين 489 ميليارد دلار نيز از منابع خارجي استفاده کرده‌ايم. ما به‌هيچ‌وجه کمبود منابع نداشته‌ايم.اتلاف منابع يعني اينکه در کشور 54 فرودگاه وجود دارد که فقط ‌سه‌تاي آنها توجيه اقتصادي دارند. همه دولت‌ها در طول اين مدت تصور کرده‌‌اند اگر پروژه اجرا کنيم کشور را درست کرده‌ايم و اين يعني دانش توسعه در دولت‌هاي ما وجود نداشته است. ما پيشگام برنامه‌ريزي در آسيا بوده‌ايم. از سال 1948 اين کار را شروع کرده‌ايم؛ يعني پنج سال زودتر از چين و 14 سال زودتر از کره‌جنوبي و 18 سال زودتر از مالزي. چين اقتصادش تاب‌آور است و قدرت بازي دارد، چون با فناوري، محصول فناوري را مي‌سازد و قدرتش را در خدمات نشان مي‌دهد. به طور متوسط از سال 1352 تا امروز رشد اقتصادي کشور ما دو درصد بوده است. اين رشد ما را به کجا مي‌رساند؟ به عقب.سهم چند نسل را خورديم و حالا به خوردن سهم آيندگان رسيده‌ايم. ما قادر به برنامه‌ريزي اقتصادي نبوده‌ و هرگز به اجماع نرسيده‌ايم. در اين بين شعار هم مي‌دهيم که همه دنيا براي ديدار ما به‌صف شده‌اند. سهم تجارت ايران از تجارت جهان 0.24درصد است.ما در سال 1334، 23 کارخانه توليد روغن نباتي داشتيم و در سال 1338، اين تعداد به 48 کارخانه مي‌رسد. اين يعني مفهوم کارآفرين لوث شد. ما از همان اولي کپي کرديم و کپي کرديم و بدون هيچ پيشرفتي صرفا اعداد را بزرگ کرديم. هرساله صنايع برپايه تکنولوژي به‌کاررفته در آنها دسته‌بندي مي‌شوند. ما تحقيقاتي انجام داديم و متوجه شديم 82 درصد صنايع ما در فناوري‌هاي متوسط و پايين‌تر قرار دارند. تازه گول آن عدد 18 درصد فناوري متوسط بالا و هاي‌تک را نخوريد، چراکه ما به‌لحاظ اخلاقي برخي صنايع را طبق تعاريف در همان دسته‌اي که قرارداد کرده بوديم قرار داديم، اما حقيقت اين است که برخي از آنها واقعا فناوري متوسط يا بالايي ندارند؛ براي مثال صنعت ساخت تلويزيون نيز در همين دسته فناوري‌هاي بالا قرار مي‌گيرد. کشور ما 23 کارخانه داراي پروانه بهره‌برداري تلويزيون دارد؛ يعني 10 برابر کشور کره، اما آيا از نظر فناوري قابل مقايسه هستيم؟ کشور ما 160 شرکت دارويي و 97 خط توليد دارو دارد، اما وقتي نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم که چقدر در اين بحث به واردات وابسته‌ايم. سوئيس هفت کارخانه توليد دارو دارد. ما برخي از داروها را بررسي کرديم و متوجه شديم فقط يک قلم دارو را 27 کارخانه مختلف توليد مي‌کنند. ما 52 خودروساز مونتاژکار داري